به گزارش موبوایران، کریستوفر نولان به دلیل خطوط مبهم و گیج کننده فیلمهایش مانند «انگاشته» (Tenet) معروف است، اما فیلمهای دیگری نیز وجود دارند که در بازنگری مجدد بیشتر معنا پیدا میکنند. در این مقاله ۱۰ فیلم پرمحتوا از کارگردانهای کاردرست سینما را نام بردیم که بعد از دو بار دیدن، بهتر درک میشوند.
فیلمهای بسیاری وجود دارند که با چند بار دیدن بهتر و بیشتر درک میشوند. برخی از فیلمها برای درک کامل نیاز به چندین بار مشاهده دارند. پس از تماشای دوباره و کسب جزییات بیشتر، میتوانید پایان عالی یک داستان پیچیده یا یک فیلم علمی-تخیلی با اطلاعات بیش از حد گیج کننده را بهتر درک کنید.
کسانی که تا به حال یک فیلم بیش از حد گیجشان کرده یا با احساسات درهم و برهمی مواجه شدند، ممکن است نیاز به مشاهده دوباره، سهباره یا حتی چهارباره فیلم داشته باشند. برخی از بهترین فیلمها هم برای درک کامل نیاز به تحلیل بیشتری دارند.
۱۰. دانی دارکو (Donnie Darko)
کارگردان: ریچارد کلی
بازیگران: جیک جیلنهال، جنا ملون، درو بریمور
محصول: ۲۰۰۱
امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
«دانی دارکو» یک درام عجیب اما پیچیده درباره دانی (با بازی جیک جیلنهال) است، نوجوانی که یک شخصیت وحشتناک با لباس خرگوش و ماسک ترسناک به دیدن او میآید و حس ناخوشایندی از آیندهی آخرالزمانی به دانی القا میکند. در طول فیلم، دانی توهمات و بینشهای عجیبی دارد که نشان میدهد چیزی اشتباه است.
فیلم در ابری از عدم قطعیت پوشانده شده است و حتی پایان آن بیش از آنکه پاسخی در مورد آنچه واقعا اتفاق افتاده باشد، منجر به بوجود آمدن پرسشهایی میشود. تماشای دوباره آن ممکن است دید کاملا واضحی از روایت فیلم در اختیار بینندگان قرار ندهد، اما میتواند فرصت بهتری برای تفسیر آنچه اتفاق افتاده در اختیار آنها بگذارد.
۹. پرستیژ (The Prestige)
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: هیو جکمن، کریستین بیل، مایکل کین
محصول: ۲۰۰۶
امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
«پرستیژ» مانند بسیاری از ترفندهای جادویی پیچ و خمهای زیادی دارد. چیزی که در این فیلم کریستوفر نولان هوشمندانه است این است که نولان آن را به عنوان یک ترفند جادویی در بسیاری از زمینهها مطرح کرد. این فیلم حتی به بینندگان میگوید که با دقت نگاه کنند زیرا این ترفند در مقابل چشمان آنها در حال وقوع است بدون اینکه آنها متوجهش شوند.
پس از کشف پایان پیچیده دیوانه کننده فیلم، بینندگان میتوانند به عقب برگردند و سرنخهایی را پیدا کنند که نولان در چند سکانس در طول فیلم قرار داده بود. به سختی میتوان به راهنماییهای نولان در پایان توجه کرد زیرا درست مانند یک ترفند جادویی خوب، بیننده در پی کشف این راز نیست و دوست دارد فریب بخورد.
۸. حس ششم (The Sixth Sense)
کارگردان: ام نایت شیامالان
بازیگران: بروس ویلیس، هالی جوئل آزمنت، تونی کولت
محصول: ۱۹۹۹
امتیاز متاکریتیک: ۶۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
«حس ششم» بیشتر بخاطر پیچ و تاب طرح دیوانهوار خود شناخته میشود. بروس ویلیس در کل فیلم مرده بود. برای بسیاری، این پیچ و تاب بسیار درخشان بود زیرا ظاهرا از هیچ کجای فیلم نمیتوانستید آن را کشف کنید. با این حال، با دو بار دیدن، میتوان متوجه شد که ام نایت شیامالان این موضوع را در طول فیلم، جلو چشم بیننده قرار داده بود. آنقدر محتمل بود که ممکن به نظر نمیرسید.
شیامالان فیلم را به زیبایی و با مهارت هرچه تمامتر ساخت تا پیچش داستان در پایان فوقالعاده موثر باشد. او نکاتی را مانند رد پا به جا میگذارد که بینندگان را به واقعیت نزدیک کند. دیالوگ «من مردگان را میبینم» یک نشانه آشکار بود.
۷. باشگاه مبارزه (Fight Club)
کارگردان: دیوید فینچر
بازیگران: برد پیت، ادوارد نورتون، جرد لتو
محصول: ۱۹۹۹
امتیاز متاکریتیک: ۶۶ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
«باشگاه مبارزه»، فیلم دیگری که به خاطر پیچش غیر منتظرهاش مشهور است، پس از تماشای چند باره، امکان تفسیر بیشتر رابطه ادوارد نورتون با تایلر داردن با بازی برد پیت را فراهم میکند. کارگردان دیوید فینچر نکاتی را برای آشکار شدن حقیقت پشت شخصیت داردن بر جای میگذارد.
فینچر به نکاتی اشاره میکند که واقعا در داردن وجود ندارد، اما به سختی میتوان این نکات را بدون اینکه بدانید «باشگاه مبارزه» چگونه به پایان میرسد، بدست آورید. همچنین عقل نورتون و واقعیتی که در آن زندگی میکرد را زیر سوال میبرد. با بازبینی فیلم گرههای زیادی باز میشود، اما این موضوع از تاثیرگذاری آن نمیکاهد.
۶. میانستارهای (Interstellar)
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: متیو مککانهی، ان هتوی، جسیکا چستین
محصول: ۲۰۱۴
امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
«میانستارهای» یک پیچش عالی دارد، اما این یک حماسه علمی-فضایی است که برای درک همه اطلاعات پیچیدهای که در طول فیلم به بینندگان منتقل میشود، نیاز به مشاهدههای متعدد دارد. استفاده از نظریههای مربوط به زمان، سیاهچالهها و ابعاد متعدد برای اولین مشاهده میتواند بسیار زیاد و خیلی سخت قابل درک باشد.
با این حال، بیشتر علم فیلم بر اساس علم واقعی است و تصاویر باورنکردنی نولان به زنده شدن این علوم کمک میکند. «میان ستارهای» یک فیلم پیچیده است، اما درک واضحتر ایدههای فیلم میتواند درک بهتری از آنچه نولان در اینجا قصد ارائهاش را دارد در اختیار بیننده قرار میدهد.
۵. درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine Of The Spotless Mind)
کارگردان: میشل گوندری
بازیگران: جیم کری، کیت وینسلت، کریستین دانست
محصول: ۲۰۰۴
امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
مفاهیم عمیقتر بسیاری درون این فیلم وجود دارد که درک آنها با یک بار دیدن دشوار است. «درخشش ابدی یک ذهن پاک» ایدههای روابط و عادتی را که بشریت برای امتحان کردن به اشتراک میگذارد و فقط به خاطرات خوب چسبیده است، بررسی میکند. این یک داستان عاشقانه بسیار منحصر بهفرد است زیرا این زوج سعی میکنند یکدیگر را از خاطرات خود پاک کنند.
این فیلم مملو از صحنههای دلخراش و ملودرام است، اما همچنین پیام خوبی در مورد خاطرات خوب دارد که هنوز هم ارزش عذاب کشیدن را دارد. پیگیری آن دشوار است، زیرا بین زمانبندیهای متفاوت میجهد، اما دومین بار دیدن این فیلم به بیننده اجازه میدهد که به موضوعات عمیقتر وارد شود.
۴. انگل (Parasite)
کارگردان: بونگ جون هو
بازیگران: سئنگ کانگ هو، لی سون کیون، چو یئو چئونگ
محصول: ۲۰۱۹
امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
«انگل» که اخیرا برنده اسکار بهترین فیلم شده است، آنقدر هضمش سخت است که درک تمام آن با اولین بار دیدن غیرممکن است. این فیلم در مورد تقسیم طبقاتی و نحوه نگاه ثروتمندان و فقرا به موقعیتهای مختلف بر اساس دیدگاهشان به یک موضوع، حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
این فیلم نگاهی آزاردهنده به اختلاف طبقاتی دارد و در عین حال موفق میشود که کمدی، درام و هیجانانگیز باشد. طرح دارای پیچ و خمهای غیرمنتظره زیادی است، که بونگ جون هو در طول فیلم به روشهای ظریف به آنها اشاره کرده است. «انگل» بارها دچار هرج و مرج و به هم ریختگی میشود و بینندگان را مجبور میکند تا دوباره همه چیز را سر هم کنند و داستان را از سر بگیرند.
۳. برو بیرون (Get Out)
کارگردان: جوردن پیل
بازیگران: دنیل کالویا، الیسون ویلیامز، برادلی وایتفورد
محصول: ۲۰۱۷
امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۷ از ۱۰
«برو بیرون» فیلم ترسناک جردن پیل است و خیلی بیشتر از یک تریلر استاندارد عمل میکند. این فیلم هیجان زیادی به ارمغان میآورد، و همچنین در دنیای مدرن یک مسابقه جذاب محسوب میشود. پیام آن از زمان انتشار در سال ۲۰۱۷ تا کنون مرتبط باقی مانده و مشاهدههای متعدد میتواند تفسیر بهتری از دیدگاه پیل به بینندگان ارائه دهد.
جزییات پنهان بسیاری در فیلم وجود دارد، زیرا پیل آن را به طرز ماهرانهای ساخته است، و به بینندگان اجازه میدهد با هر بار بازنگری چیز جدیدی کشف کنند. این یک فیلم ترسناک هوشمندانه است که به شکل آینه واقعیت جامعه را منعکس میکند، و ممکن است ترسناکترین قسمت داستان همین باشد.
۲. ۲۰۰۱؛ ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)
کارگردان: استنلی کوبریک
بازیگران: کیر دوله، گری لاکوود، ویلیام سیلوستر
محصول: ۱۹۶۸
امتیاز متاکریتیک: ۸۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
اگر از دیدن غول فضایی در پایان این حماسه علمی-تخیلی گیج شدهاید، شاید دیدن دوباره آن ایده خوبی باشد. «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» یکی از قابل تاملترین و منکوب کنندهترین فیلمهای علمی-تخیلی است که در آن استنلی کوبریک نگاهی جامع به تکامل رابطه بین بشریت و فناوری ارائه میدهد.
«ادیسه ۲۰۰۱» نمونه بارز «نشان دهید، نگویید» است، زیرا تصاویر اینجا معنای زیادی دارند اما فیلم آنقدر کم توضیح میدهد که تفاسیر زیادی باقی میگذارد. جلوههای بصری این فیلم تقریبا با گذشت ۵۰ سال هنوز هم چشمگیر هستند و داستانی را ارائه میدهد که درک بهتر آن برای بیننده خوش یک پاداش درست و حسابی محسوب میشود.
۱. سرآغاز (Inception)
کارگردان: کریستوفر نولان
بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کن واتانابه، جوزف گوردون لویت
محصول: ۲۰۱۰
امتیاز متاکریتیک: ۷۴ از ۱۰۰
امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۸ از ۱۰
تقریبا هر کدام از فیلمهای نولان میتوانند در این لیست قرار بگیرند. «یادگاری» (Memento) و «انگاشته» نیز مدعی هستند، اما «سرآغاز» فیلمی است که به دلیل گیج کننده بودن شهرت زیادی دارد. با چند بار دیدن، تقریبا آنقدرها هم که به نظر میرسد پیچیده نیست.
اطلاعات زیادی در مورد نحوه عملکرد رویاها و تاثیر هر لایه از رویاها بر لایههای دیگر به بینندگان منتقل میشود. ممکن است پردازش هر قسمتی از اطلاعات سخت باشد، بنابراین دومین بار دیدن فیلم سوالاتی که ممکن است برای بینندگان بوجود آید را روشن میکند. به ویژه در انتها بینندگان را وادار میکند تا فیلم را دوباره مرور کنند تا تفسیر بهتری از پایان مبهم آن بیابند.