۱۰ فیلم هیجان‌انگیز روانشناختی که احتمالا هرگز ندیده‌اید

بسیاری از انسان‌ها همیشه نسبت به مسائلی مانند خشونت، مشکلات پیچیده‌ی روانی و گرفتاری‌ شخصیت‌های مختلف علاقه و کنجکاوی خاصی دارند.

خبر را برای من بخوان

به گزارش موبوایران، بسیاری از انسان‌ها همیشه نسبت به مسائلی مانند خشونت، مشکلات پیچیده‌ی روانی و گرفتاری‌ شخصیت‌های مختلف علاقه و کنجکاوی خاصی دارند. یک فیلم تریلر روان‌شناختی نه‌تنها آن هیجانات دلچسب سینمایی را از طریق فضایی غیرمعمول و مملو از تعلیق به ما می‌دهد، بلکه باعث می‌شود تا به شناخت خوبی نسبت به ذهن، روان‌شناسی اذهان گوناگون، روح افراد و اخلاقیات آن‌ها برسیم. ما این آثار را دوست داریم زیرا آن‌ها ما را فریب می‌دهند؛ بنابراین علاوه‌بر شگفت‌زده شدن از فضای فیلم‌ها، با تکیه بر ابعاد پیچیده‌ی درونی‌شان می‌توانیم بر تاریک‌ترین ترس‌هایمان غلبه کنیم.

در طول این سال‌ها تعداد بیشماری فیلم تریلر روان‌شناختی ساخته شده و این ژانر کماکان محبوب است. در ادامه به‌سراغ ۱۰ اثر مهجور و نادیده‌ گرفته‌شده خواهیم رفت که مستلزم شناخت و بحث بیشتری هستند زیرا هنگامی که پای این ژانر در میان باشد، نامی از آن‌ها شنیده نمی‌شود. فیلم‌های این فهرست به درون‌مایه‌ی آثار تریلر و روانشناسانه نزدیک‌تر هستند تا عناوین ترسناک؛ هرچند گاهی میان‌شان یک مرز باریک و تلفیق‌های ژانری نیز وجود دارد.

۱۰. شاگرد توانا (Apt Pupil)

کارگردان: برایان سینگر

بازیگران: ایان مک‌کلن، برد رنفرو، جاشوا جکسون، اَن داود و…

محصول: ۱۹۹۸

امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۷ از ۱۰

بدون شک برد رنفرو یکی از بهترین بازیگران کودک نسل خود بود. او به‌عنوان یکی از استعدادهای کشف‌شده توسط جوئل شوماخر، با فیلم «موکل» (به کارگردانی شوماخر) به سینما ورود پیدا کرد و در آن اثر درخشان ظاهر شد. مسئله‌ی مرگ غم‌انگیز او در سن ۲۵ سالگی به‌علت اوردوز، همچنان ناراحت‌کننده است اما اگر فارغ از این مباحث به «شاگرد توانا» نگاه کنیم، با یکی از بهترین ترکیب‌های بازیگری دونفره در دل یک داستان مرموز مواجه خواهیم شد.

رنفرو در این فیلم نقش تاد را بازی می‌کند، یک نوجوان باهوش با اطلاعات عمیق از تاریخ آلمان و جنگ جهانی دوم. او هویت همسایه‌اش که به‌عنوان نیروی سابق اس‌اس (گردان حفاظتی حزب نازی) ‌و نگهبان اردوگاه کار اجباری فعالیت داشته است را برملا می‌سازد؛ شخصیتی که نقش او را ایان مک‌کلن بر عهده دارد.

تاد، کورت دوساندر -که ‌اکنون با نام آرتور دنکر شناخته می‌شود- را تهدید می‌کند و نام پلیس را به‌زبان می‌آورد؛ هویت دوساندر فاش خواهد شد مگر اینکه او اقدامات و اعمال ظالمانه‌اش در اردوگاه‌های کار اجباری را به‌طور مفصل شرح دهد. این موضوع رفته رفته اتفاقات غیرقابل پیش‌بینی‌ و عجیبی را میان این دو به‌وجود می‌آورد.

برایان سینگر در «شاگرد توانا» علاقه‌ای به پرتاب پیام‌های اجتماعی و اخلاقی به‌سمت مخاطب‌اش ندارد. این فیلم تریلر روان‌شناختی جذاب، یک مطالعه‌ی دوساعته راجع‌به مفهوم «شر» است و با کاوش در ذهن شخصیت‌های اصلی‌اش کار بزرگی انجام می‌دهد. وقتی از مراحل اولیه و پرده‌ی نخست فیلم عبور می‌کنید، «شاگرد توانا» بیشتر و بیشتر به یک تجربه‌ی آزاردهنده و استرس‌زا تبدیل می‌شود. متاسفانه ساخته‌ی برایان سینگر در گیشه شکست خورد اما یکی از بهترین اقتباس‌ها از آثار استیون کینگ به‌حساب می‌آید.

رنفرو برای نقش‌آفرینی در این فیلم توانست جایزه‌ی بهترین بازیگر مرد را در جشنواره‌ی بین‌المللی فیلم توکیو ازآن خود کند. ایان مک‌کلن نیز موفق به دریافت جوایز مختلفی شد و در مجموع، اکثر منتقدان نقش‌آفرینی این دو بازیگر را تحسین کردند.

۹. در برش (In the Cut)

کارگردان: جین کمپیون

بازیگران: مگ رایان، مارک روفالو، جنیفر جیسن لی و…

محصول: ۲۰۰۳

امتیاز متاکریتیک: ۴۶ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۵/۳ از ۱۰‌

«در برش» یکی از بحث‌برانگیزترین فیلم‌های قرن ۲۱ است که به‌شدت موردانتقاد قرار گرفت. یک اثر جسورانه و هیجان‌انگیز از جین کمپیون با نقش‌آفرینی درخشان مگ رایان و مارک روفالو. داستان فیلم به زندگی فرنی اختصاص دارد، یک معلم انگلیسی ساکن نیویورک که در پی اتفاقی ناگهانی، جسد زنی را در مقابل خانه‌اش کشف می‌کند. به‌زودی مشخص می‌شود که مقتول، قربانی کشتارهای یک قاتل سریالی بوده است. فرنی تصمیم می‌گیرد تا با جیووانی مالوی ملاقات کند؛ یک کارآگاه حرفه‌ای که در حال تحقیق بر روی این پرونده است.

به‌نظر می‌رسد که پلات اصلی «در برش» متکی به یک تریلر اروتیک است و شاید این همان چیزی باشد که اکثر مردم انتظار داشتند اما از فیلم دریافت نکردند. اما این عنوان، یک فیلم جین کمپیونی‌ به‌حساب می‌آید و او لزوما به جنبه‌های رمزآلود و پیچیده علاقه‌‌ی خاصی ندارد. چیزی که او در اینجا ارائه می‌دهد، مطالعه و واکاوی خشونت در تمام جنبه‌های آن است؛ به‌خصوص خشونت میان دو جنس مرد و زن.

اروپایی‌ها «در برش» را بیشتر دوست داشتند و این فیلم در قاره‌ی سبز به‌مراتب بهتر از ایالات متحده مورد استقبال قرار گرفت، اما با این وجود در طول سالیان اخیر به‌دست فراموشی سپرده شد. کمپیون با نگاهی نسبتا بدبینانه به مسئله‌ی عشق و روابط جنسی، جاذبه‌ی خشونت را با فیلم‌نامه‌ای پرجزئیات و مملو از زیرمتن بررسی می‌کند؛ اتفاقی که با کارگردانی قابل قبول او، روایت تاثیرگذار و شاعرانه‌اش و فیلم‌برداری درخشان دیان بیبی تکمیل می‌گردد.

«در برش» در زمره‌ی فیلم‌هایی قرار می‌گیرد که شاید برای تاثیرگذاری کامل، نیاز به تماشای متعدد و چندباره داشته باشد. حتی اگر ساخته‌ی جین کمپیون را دوست نداشته باشید، یک چیز در این میان قطعی است؛ چه بخواهید چه نخواهید، این فیلم بر روی شما تاثیر خواهد گذاشت.

«در برش» از جمله فیلم‌هایی بود که اسلاوی ژیژک در مستند «راهنمای منحرف سینما» (محصول ۲۰۰۶) به‌خوبی آن را مورد بحث قرار داد. منتقد سینما، دیوید تامسون نیز این فیلم را یک شاهکار توصیف کرد و در کتاب‌اش از آن به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین آثار قرن ۲۱ یاد می‌کند.

۸. پسرم، پسرم، چه کرده‌ای؟ (My Son, My Son, What Have Ye Done)

کارگردان: ورنر هرتسوک

بازیگران: مایکل شنون، ویلم دفو، کلویی سونی، اودو کی‌یر و…

محصول: ۲۰۰۹

امتیاز متاکریتیک: ۵۹ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۲ از ۱۰

در سال ۱۹۷۹، مارک یاورسکی به‌عنوان بازیگری خوش‌آتیه از دانشگاه سن دیگو، مادرش را با استفاده از یک شمشیر باستانی به‌قتل رساند. او به‌معنای واقعی کلمه صحنه‌ای از تراژدی یونانی اورستس را بازسازی کرد؛ نمایشی که خود او نقش اصلی‌اش را بر عهده داشت. ماجرای عجیب و بحث‌برانگیز او باعث شد تا ورنر هرتسوک فیلمی به‌نام «پسرم، پسرم، چه کرده‌ای» را بسازد؛ با نقش‌آفرینی درخشان مایکل شنون در یکی از منحصربه‌فردترین بازی‌هایش به‌عنوان مردی ناپایدار از لحاظ روانی که مادرش را می‌کشد و سپس همه‌چیز به یک موقعیت گروگان‌گیری تبدیل می‌شود.

هرتسوک عملا نشان داد که به داستان واقعی زندگی یاورسکی علاقه‌ای ندارد و تنها این اتفاق عجیب را با استفاده از جهان‌بینی مختص به خودش مورد بررسی قرار داده است. این تریلر روان‌شناختی تلاش می‌کند تا علاوه‌بر حفظ وجوه جنایی و بار درام فیلم‌نامه، مسائل روانی و علل انجام چنین قتل هولناکی را واکاوی کند. بنابراین پرونده‌ی پلیسی و رگه‌های کارآگاهی موجود در فیلم، بیشتر نوعی چارچوب روایی هستند که بستر قرار گرفتن مخاطب در ابعاد روان‌شناسانه‌ی اثر را فراهم می‌سازند؛ اتفاقی که در وهله‌ی اول بر اساس خاطرات و گزارشات شاهدان عینی به‌تصویر کشیده می‌شود.

ورنر هرتسوک ابعاد کلیدی جنون بِرَد (مایکل شنون) را به ما نشان می‌دهد تا رفته رفته با او همراه شویم و دلایل اعمال‌اش را درک کنیم. تماشای این ۹۰ دقیقه شاید برای همه آسان نباشد اما «پسرم، پسرم، چه کرده‌ای» با ارائه‌ی یک داستان تکان‌دهنده، کارگردانی حرفه‌ای و عملکرد فوق‌العاده‌ی مایکل شنون، طرفداران تریلرهای روان‌شناسانه را راضی خواهد کرد.

جف شنون از روزنامه‌ی سیاتل تایمز، این فیلم را یکی از اشتباهات عجیب هرتسوک نامید؛ در حالی که راجر ایبرت از شیکاگو سان تایمز از «پسرم، پسرم، چه کرده‌ای» تعریف کرد. ایبرت راجع‌به این فیلم گفت: «اثری که تمام قراردادها و پیش‌زمینه‌های ذهنی مخاطب را درهم می‌شکند.در عوض لذت تماشای یک اثر هرتسوکی را با استفاده از فرمول گروگان‌گیری، ماجرای نیروهای پلیس و تخیلات این فیلم‌ساز فراهم می‌کند».

۷. تجربه‌ای در وحشت (Experiment in Terror)

کارگردان: بلیک ادواردز

بازیگران: گلن فورد، لی رمیک، استفانی پاورز، راس مارتین و…

محصول: ۱۹۶۲

امتیاز متاکریتیک: ۶۹ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۳ از ۱۰

یک فیلم تریلر روان‌شناختی خوش‌ساخت با ویژگی‌های نئو-نوآر که پس از تماشای چندباره بهتر درک خواهد شد. داستان فیلم «تجربه‌ای در وحشت» در سان فرانسیسکو جریان دارد. جایی که کلی شروود به‌عنوان کارمند جوان بانک، در عصر یک روز معمولی توسط مردی خطرناک تهدید می‌شود که قصد دارد از او باج بگیرد؛ اگر کِلی ۱۰۰ هزار دلار از پول‌های بانک را به او ندهد، خودش و خواهرش توبی، توسط آن مرد کشته خواهند شد.

کِلی این اتفاق هولناک را به افسر پلیس، جان ریپلی اطلاع می‌دهد و او به کِلی توصیه می‌کند که با مرد باج‌گیر همکاری کند؛ در همین حال، ریپلی تحقیقات خود را آغاز می‌نماید تا بتواند از این ماجرای پیچیده و خطرناک سر در بیاورد.

فیلم‌برداری فوق‌العاده‌ی فیلیپ اچ لاتروپ به‌طرز شگفت‌انگیزی بر تعلیق روانی ایجادشده در فیلم تاثیر می‌گذارد. همه‌چیز در رابطه با «تجربه‌ای در وحشت» عالی است. نمرات فیلم به اندازه‌ی کافی خوب و رضایت‌بخش هستند که بخواهید وارد جهان ساخته‌شده توسط بلیک ادواردز شوید و از آن لذت ببرید. عملکرد راس مارتین در نقش یک بیمار روانی به‌راستی وحشتناک است؛ بدون شک پوزخند شیطانی او را تا مدت‌ها فراموش نخواهید کرد.

تعدادی از المان‌های به‌کار رفته در این فیلم، به‌عنوان منابع الهام‌بخش دیوید لینچ شناخته می‌شوند و در بسیاری از پروژه‌های این فیلم‌ساز مطرح مورداستفاده قرار گرفتند. اگر از طرفداران لینچ هستید و هنوز فیلم «تجربه‌ای در وحشت» را تماشا نکرده‌اید، کشف این المان‌ها برایتان بسیار جالب توجه خواهد بود. به‌عنوان مثال، نام «توئین پیکس» در یکی از تابلوهای اوایل فیلم وجود دارد که به‌طور مشخص برای ساخت سریالی به همین نام توسط دیوید لینچ، الهام‌بخش بوده است. در مجموع، ساخته‌ی درخشان بلیک ادواردز یک فیلم جذاب و غیرقابل پیش‌بینی به‌حساب می‌آید که دیدن‌اش به تمام تریلردوست‌ها توصیه می‌شود.

۶. آن‌هایی که در زیر هستند (The Ones Below)

کارگردان: دیوید فار

بازیگران: کلمانس پوئزی، دیوید موریسی، استیون کمبل مور، لورا بیرن و…

محصول: ۲۰۱۵

امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۱ از ۱۰

در حالی که ممکن است این فیلم حال و هوای آثاری مانند «چراغ گاز» و «دستی که گهواره را تکان می‌دهد» را به یادتان بیاورد، اما ساخته‌ی دیوید فار به اندازه‌ای قابل توجه است که بتواند به‌تنهایی برجسته ظاهر شود. جاستین و کیت در انتظار اولین فرزندشان هستند، این شادی زمانی تغییر می‌یابد که آن‌ها متوجه می‌شوند همسایه‌های جدیدشان (جان و ترزا) نیز منتظر فرزندی هستند که سال‌ها انتظارش را می‌کشیدند.

این زوج‌ها با یک‌دیگر دوست می‌شوند و در آپارتمان جاستین و کیت با هم شام می‌خورند. در پایان شب، زنجیره‌ای از تصادفات ناگوار منجر به وقوع حادثه‌ای عجیب و هولناک می‌گردد؛ ترزا از پله‌های خانه به پایین می‌افتد و دچار مرده‌زایی (مرگ جنین) می‌شود. حالا زوج داغ‌دار ماجرا، کیت و جاستین را مقصر این اتفاق می‌دانند.

یک تریلر روان‌شناختی نادیده گرفته‌شده که با اتمسفری گیرا، روایتی جذاب، حتی کمی طنز و بازی‌های راضی‌کننده‌ی بازیگران، فضایی تنش‌زا را به‌وجود می‌آورد. به‌راحتی می‌توان ردپایی از آثار فیلم‌سازانی مانند آلفرد هیچکاک و رومن پولانسکی را در فیلم مشاهده کرد؛ بدون شک دیوید فار فیلم‌های این کارگردانان را با دقت مورد بررسی و مطالعه قرار داده است. هنگام تماشای این فیلم، وارد یک سایکودرام مینیمالیستی خواهید شد که با لوکیشن محدود و اتمسفر هولناک‌اش، تجربه‌ی منحصربه‌فردی را برایتان رقم می‌زند.

۵. عنکبوت (Spider)

کارگردان: دیوید کراننبرگ

بازیگران: رالف فاینز، میراندا ریچاردسون، گابریل بیرن، آرتور وای‌براو و…

محصول: ۲۰۰۲

امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۸ از ۱۰

اولین نمایش در جشنواره‌ی کن و استقبال گسترده‌ی منتقدان، به شهرت و محبوبیت مدنظر «عنکبوت» کمکی نکرد. داستان این تریلر روان‌شناختی به چند روز از زندگی مردی با اختلالات شدید روانی می‌پردازد که به‌شکل مداوم در حال مرور خاطرات تلخ و دردناک گذشته‌اش است؛ جایی که مرز میان جهان واقعی و پیچیدگی‌های حافظه از بین می‌رود. در دنیای «عنکبوت» هویت افراد تغییر می‌کند و همه‌چیز رنگ و بوی متفاوتی به‌خود می‌گیرد.

یک تریلر روان‌شناختی ظریف و تاریک با عناصر ترسناک معمول در آثار کراننبرگ که درباره‌ی حافظه و یادآوری است و مرزهای ژانری را از بین می‌برد. ساخت این فیلم توسط دیوید کراننبرگ چندان غیرمنتظره نیست اما او در «عنکبوت» برخی از پرسش‌های اگزیستانسیالیستی‌اش را مطرح می‌کند و به ابعاد تاریک وجود انسان نزدیک می‌شود. این فیلم به‌راحتی می‌تواند در جایگاه افسرده‌کننده‌ترین اثر کراننبرگ قرار گیرد؛ اما این موضوع نباید شما را از تماشای فیلم بترساند. «عنکبوت» یک اثر گروتسک است که بدون خون و خون‌ریزی دنبال می‌شود و تنها یک صحنه‌ی خشونت‌آمیز دارد.

رالف فاینز در نقش شخصیت اصلی (دنیس) فوق‌العاده ظاهر می‌شود و به‌علت توجه بیش از اندازه به جزئیات، تصویری عمیق و تاثیرگذار را از شکنندگی عقل و جنون ارائه می‌دهد. از آنجا که شخصیت اصلی ما از اسکیزوفرنی رنج می‌برد، مخاطب هرگز از داستان حقیقی او به‌طور قطعی مطلع نخواهد شد. اما چیزی که دنیس می‌بیند و تصورات‌اش از واقعیت پنهان خود، هنوز برای کشف جذاب است.

۴. قول (The Pledge)

کارگردان: شان پن

بازیگران: جک نیکلسون، بنیسیو دل تورو، پاتریشا کلارکسون، آرون اکهارت و…

محصول: ۲۰۰۱

امتیاز متاکریتیک: ۷۱ ‌از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۸ از ۱۰

رمان مطرح فریدریش دورنمانت در سال ۱۹۵۸ یعنی «قول: مرثیه‌ای برای یک کارآگاه» چندین‌بار به اثر سینمایی تبدیل شده اما اقتباس شان پن، حرف‌های بیشتری برای گفتن دارد و «قول» او یک فیلم خوش‌ساخت است. کارآگاه جری بلک که در رینو، نوادا کار می‌کند، حالا در چندقدمیِ بازنشستگی به‌سر می‌برد.

در شب جشن بازنشستگی او، گزارش قتل یک دختر کوچک دریافت می‌شود. از آنجا که جری به‌طور رسمی شش ساعت دیگر در ماموریت است، تصمیم می‌گیرد تا پرونده را بررسی کند. در محل جنایت، بازرسان یک جسد هولناک را کشف می‌کنند که معلوم می‌شود قربانی تجاوز بوده است. جری بلک خانواده‌ی مقتول را از این حادثه باخبر می‌کند و به مادر او قول می‌دهد که عامل جنایت را پیدا کند.

یکی دیگر از نقش‌آفرینی‌های ظریف و موثر جک نیکلسون که مخاطب را به‌خوبی با خود همراه می‌سازد. «قول» نه‌تنها یک داستان کنجاوی‌برانگیز جذاب است، بلکه نوعی مطالعه‌ی شخصیتی و روان‌کاوانه‌ی درخشان نیز به‌حساب می‌آید. این تریلر روان‌شناختی همچنین دارای بازیگران بزرگ و مطرحی است که همگی در نقش‌هایشان بسیار خوب ظاهر شده‌اند.

این فیلم فقط در رابطه با افشای راز یک جنایت هولناک نیست، بلکه بیشتر درباره‌ی تبعات و خطرات غیرقابل توضیحِ انگیزه و احساس گناه است. در حالی که «دونده‌ی هندی» فیلم بسیار خوبی بود و «به‌سوی طبیعت وحشی» احتمالا محبوب‌ترین ساخته‌ی شان پن به‌شمار می‌رود، اما «قول» در میان بهترین و خوش‌ساخت‌ترین آثار کارگردانی‌شده توسط او قرار دارد.

راجر ایبرت در ابتدا ۳/۵ ستاره را برای «قول» مناسب دانست اما در سال ۲۰۱۲، امتیازش را به ۴ ستاره ارتقا داد و این اثر را به فهرست «فیلم‌های بزرگ» خود اضافه کرد. ایبرت این فیلم را یک تریلر مهیج و قانع‌کننده می‌داند که با تعقیب و گریزهای حساب‌شده‌اش، تماشاگر را درگیر می‌کند. او همکاری شان پن با جک نیکلسون و ریسک‌های صورت‌گرفته توسط این دو را تحسین کرد و اعتقاد داشت که نتیجه‌ی این همکاری، فیلم را به سطحی غیرمنتظره و ترسناک ارتقا داده است.

۳. هجوم (The Offence)

کارگردان: سیدنی لومت

بازیگران: شان کانری، تروور هاوارد، ویوین مرچنت، ایان بانن و…

محصول: ۱۹۷۳

امتیاز متاکریتیک: ۷۰ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

بدون شک شان کانری چیزی فراتر از جیمز باند و یک چهره‌ی کاریزماتیک بود. همکاری‌های کانری با سیدنی لومت جزو بهترین کارهای او به‌عنوان هنرپیشه محسوب می‌شوند. «هجوم» عملکرد فوق‌العاده‌ای را از او ارائه می‌دهد، جایی که می‌توانید شاهد زندگی جانسون باشید؛ کارآگاهی کارکشته که هنگام بازجویی از یک فرد مضنون به کودک‌آزاری، او را به‌قتل می‌رساند.

باقی فیلم بیشتر بر روی روان‌شناسی شخصیت او تمرکز دارد. سیدنی لومت در «هجوم» به‌خوبی نشان می‌دهد که سرکوب کردن خشم و دیگر احساسات انسانی، چه فجایع نابودکننده‌ای را در پی خواهد داشت.

سیدنی لومت باری دیگر کار بزرگی را به‌عنوان کارگردان انجام می‌دهد. او با اقتباس از نمایش‌نامه‌های صحنه‌ای تحسین‌شده و بازآفرینی آن‌ها بر روی پرده‌ی نقره‌ای بیگانه نیست و این‌بار نیز به‌سراغ یکی از آثار جان هاپکینز رفته است. موضوع «هجوم» به خودی خود برای لومت چندان تعجب‌آور به‌نظر نمی‌رسد اما در مقام یک کارگردان، فضایی متفاوت را به‌وجود می‌آورد که آن را از سایر فیلم‌هایش متمایز می‌کند.

تدوین فیلم با وسواس و ظرافت خاصی انجام شده و فیلم‌نامه -که توسط خود هاپکینز نوشته شده- نیز با دقت به‌ رشته‌ی تحریر درآمده است. سیدنی لومت و جان هاپکینز شخصیت جالبی را خلق می‌کنند تا مخاطب علاوه‌بر همذات‌پنداری با جانسون، به اعماق پیچیده‌ی روان او نزدیک شود و شاهد روایتی جذاب و چندلایه باشد.

۲. بازی ریپلی (Ripley’s Game)

کارگردان: لیلیانا کاوانی

بازیگران: جان مالکوویچ، دوگری اسکات، ری وینستون، لینا هیدی و…

محصول: ۲۰۰۲

امتیاز متاکریتیک: –

امتیاز IMDb به فیلم: ۶/۶ از ۱۰

در حال حاضر از «دوست آمریکایی» ویم وندس به‌عنوان یک فیلم درخشان یاد می‌شود و کسانی که آن را دیده‌اند، ممکن است مایل به تماشای «بازی ریپلی» نباشند؛ زیرا هر دو فیلم بر اساس رمان «بازی ریپلی» اثر پاتریشا های‌اسمیت ساخته شده‌اند. با این حال، در نحوه‌ی کار لیلیانا کاوانی و نوع کارگردانی‌اش نسبت به ویم وندس، تفاوت‌های عمده‌ای دیده می‌شود. اینکه کدام‌یک از این دو فیلم‌ها بهتر از دیگری است، بر عهده‌ی شما خواهد بود اما «بازی ریپلی» کاملا ارزش دیدن را دارد و اثر قابل قبولی به‌حساب می‌آید.

پس از انجام یک تجارت فاسد هنری و وقوع قتلی ناگهانی، قاتل ماجرا که به فروش آثار هنری مشغول است، در ایتالیا پنهان می‌شود؛ جایی که او سال‌ها بعد به زندگی آرام و شیرین خود می‌پردازد. هنگامی که گذشته گریبان‌اش را می‌گیرد تا قتل‌های بیشتری مرتکب شود، او یک فرد انگلیسی را فریب می‌دهد تا دستورات‌اش توسط آن مرد اجرایی شوند.

تام ریپلی شخصیت شگفت‌انگیزی است و جان مالکوویچ برای به‌تصویر کشیدن او، یک انتخاب عالی به‌حساب می‌آید؛ مالکوویچ شاید بهترین تام ریپلی ممکن باشد که تابه‌حال روی پرده‌ی نقره‌ای دیده شده است. کاوانی با این فیلم بیشتر حال و هوای یک تریلر روان‌شناختی اروپایی و قدیمی را ارائه می‌دهد. او با فیلم‌نامه‌ای که احتمالا به متن اصلی کتاب وفادارتر است، انسجام موضوعی خوبی را به‌وجود می‌آورد. به‌عنوان مثال، سکانس قطار در این فیلم به‌طرز شگفت‌انگیزی به‌تصویر کشیده شده است؛ درست مانند کاری که ویم وندس در «دوست آمریکایی» انجام می‌دهد.

متاسفانه «بازی ریپلی» هیچ‌گاه به اندازه‌ای که لیاقت داشت دیده نشد و کماکان برای بسیاری از سینمادوستان، ناشناس باقی مانده است. این فیلم هرگز در ایالات متحده روی پرده نرفت و سرانجام در اواخر سال ۲۰۰۳ راهی تلویزیون آمریکایی‌ها شد.

۱. هری، او برای کمک اینجاست (Harry, He’s Here to Help)

کارگردان: دومینیک مول

بازیگران: لوران لوکاس، سرژی لوپس، ماتیلدا سنیه، سوفی گیلمان، لیلیان روور و…

محصول: ۲۰۰۰

امتیاز متاکریتیک: ۷۵ از ۱۰۰

امتیاز IMDb به فیلم: ۷/۱ از ۱۰

تلفیقی از کمدی سیاه و یک تریلر روان‌شناختی جذاب، فیلم فرانسوی و هیچکاکیِ «هری، او برای کمک اینجاست» داستان میشل و کلر را دنبال می‌کند. زوجی که به همراه سه دختر خود، در تعطیلات به‌سر می‌برند و راهی سفری استرس‌زا و هیجان‌انگیز به‌سمت خانه‌ی خارج از شهرشان هستند؛ خانه‌ای که نیاز به بازسازی دارد.

در میانه‌های راه، میشل با دوست قدیمی‌اش هری ملاقات می‌کند. میشل، هری و دوست‌‌دخترش پلام را برای صرف شام به خانه‌اش دعوت می‌کند تا یک مهمانی دوستانه را ترتیب دهد. مفهوم خانواده برای هری حائز اهمیت است و او به گلایه‌های میشل درباره‌ی وضع زندگی‌اش با دقت گوش می‌دهد. در این میان، او با خواندن شعری از دوران مدرسه، میشل را غافلگیر می‌کند تا خاطرات گذشته بیشتر زنده شوند. هری رفته رفته خود را به زندگی میشل نزدیک‌تر می‌کند و این آغاز اتفاقات غیرمنتظره در آینده است.

این فیلم در فرانسه با استقبال خوبی روبه‌رو شد و توانست چندین جایزه‌ی سزار را ازآن خود کند، اما شایسته‌ی آن است که در سطح بین‌المللی نیز بیشتر شناخته شود. دومینیک مول در «هری، او برای کمک اینجاست» کار فوق‌العاده‌ای را به‌عنوان کارگردان انجام می‌دهد و یادآور یکی دیگر از فیلم‌سازان بزرگ فرانسوی یعنی کلود شابرول است. رویکرد او در شخصیت‌پردازی، ابهام کافی را به کاراکتر هری می‌بخشد تا تماشاگر علاوه‌بر حس کنجکاوی، تنش و استرس خوبی را تجربه کند.

اگر جزو آن افرادی هستید که به‌راحتی به نیمه‌غریبه‌ها اعتماد می‌کنید، ممکن است بخواهید از تماشای این فیلم اجتناب کنید. اما ساخته‌ی دومینیک مول یک تریلر روان‌شناختی سرگرم‌کننده، هوشمندانه، مملو از تعلیق، پیچیده و حتی ترسناک است که به‌خوبی ذهن‌تان را بازی خواهد داد تا به‌مدت ۱۲۰ دقیقه، به چیز دیگری غیر از اتمسفر فیلم توجه نکنید.

اکثر منتقدان این اثر را مورد تحسین قرار دادند و آن را به‌عنوان یک فیلم تاریک و خنده‌دار -به‌علت طنز گزنده و کمدی سیاه‌اش- توصیف کردند که یادآور آثار آلفرد هیچکاک است. با توجه به این تعاریف، اگر به ساخته‌های هیچکاک علاقه دارید و می‌خواهید یک تریلر روان‌شناختی فرانسوی را تجربه کنید، «هری، او برای کمک اینجاست» را از دست ندهید.