کسی که در دوران کودکی مورد بدرفتاری قرار می گیرد مجموعه ی پیچیده ای از احساسات مثل درد،ترس،غضب و سوگ را تجربه میکند.
هرگونه بدرفتاری به نوعی زیر پا گذاشتن هویت افراد است. دیگران هویت جسمی، جنسی یا روان شناختی کودک را حرمت ننهاده اند.
فردی از اعضای خانواده که کودک از او چشم یاری و حمایت داشته کودک را اذیت کرده است و کودک نمی توانسته از حق خود دفاع کند. این افراد ممکن است حالت خلقی ثابتی نداشته باشند. بلافاصله آشفته می شوند و گاهی این آشفتگی را با گریه نشان می دهند و گاهی به صورت خشم و غیظ.
ریشه های بی اعتمادی از کجا شروع شده اند؟
اگر در دوران کودکی باشما بدرفتاری کرده اند شما را دست انداخته باشند، تحقیر شده باشید، یا از اعتماد شما سوءاستفاده کرده اند، در معرض این تله زندگی قرار گرفته اید.
1. یکی از اعضای خانواده تان, شما را در دوره ی کودکی کتک زده است.
2. یکی از اعضای خانواده تان در دوره ی کودکی از شما سوءاستفاده جنسی کرده یا ناخواسته شما را وادار به تحریک جنسی کرده است.
3. یکی از اعضای خانواده تان دائم شما راتحقیر و به شمات توهین کرده است.
4. افراد خانواده تان قابل اعتماد نبودند (آن ها اسرار شما را فاش می کردند، از نقاط ضعف شما برای سلطه گری استفاده می کردند، سر شما کلاه می گذاشتند، به شما دروغ می گفتند و به قول و قرارشان پایبند نبودند)
5. به نظر می رسیده است که فردی از اعضای خانواده تان از رنج شما لذت می برده است.
6. با تهدید و تنبیه وادار به انجام کاری نادلخواه شده اید.
7. یکی از والدین تان دائم به شما هشدار می داده است که به هیچ کس غیر از اعضای خانواده اعتماد نکنید.
8. افراد خانواده شما علیه یکدیگر جنگ داشته اند. خانواده میدان جنگ بوده است.
9. یکی از والدین تان برای نشان دادن صمیمیت جسمانی از روش های نامناسب و آزار دهنده استفاده می کرده است.
10. افراد به شما القابی می داده اند که ناراحت و برآشفته می شده اید.