به گزارش سایت طلا، بسیاری از افراد برای فرار از مسئولیت یا ترس از شکست، یا نداشتن توانایی تصمیم گیری، از تصمیم گیری خودداری می کنند و مدام تصمیم گیری هایشان را به تعویق می اندازند. چنین کسانی خیلی از اوقات آنقدر تصمیم نمی گیرند تا دیگران برایشان تصمیم بگیرند.
برای تصمیم گیری تقسیمات گوناگونی برشمرده اند؛ یکی از این تقسیمات، تقسیم تصمیم ها به دو نوع مساله مدار و هیجان مدار است.
1. تصمیم گیری هیجان مدار
افرادی که هوش هیجانی پایینی دارند و در اصطلاح روان شناسی به آنها عنوان «آمیگدالی» داده می شود، نمی توانند هیجانات خود را مدیریت کنند، در تصمیماتشان از بخش آمیگدال مغز، که ویژه پاسخ دهی فوری و تحت تاثیر احساسات و هیجانات است، فرمان می گیرند و عموما این تصمیمات نابالغانه، غیرمنطقی و ناماهرانه است.
2. تصمیم گیری مساله مدار
برای گرفتن تصمیمات ماهرانه باید دیگر مهارت های زندگی مانند مدیریت هیجانات، حل مساله، تفکر خلاق و تفکر نقاد را آموخت. تصمیمات مساله مدار را غالبا کسانی می گیرند که از قسمت پیشرفته مغز خود، که قشر مخ نام دارد، دستور می گیرند و به همین دلیل به این گروه در روان شناسی عنوان «قشرمخی» داده می شود. تصمیمات مساله مدار، تصمیماتی هستند که به حل مساله و مشکل می انجامد و در واقع بالغانه و ماهرانه و تفکرمحور هستند.
ترسیم ماتریس اهداف و ارزش ها
استفاده از ماتریس ارزش ها و اهداف بسیار ساده است. روش کار این گونه است که ابتدا باید اهداف مهم و ارزش هایتان را در یک صفحه ثبت کنید. سپس موضوع را بین آنها قرار دهید. معیار تصمیم گیری، دور بودن یا نزدیک بودن به اهداف و ارزش هاست.
روش تحلیلی هزینه فایده
در این روش برای گرفتن هر تصمیمی جدولی درست می کنیم و سپس در یک ستون جدول، مضرات و به اصطلاح تبعات و هزینه های احتمالی کوتاه مدت و بلند مدت آن تصمیم را یادداشت می کنیم و در ستون دیگر فایده ها و نکات مثبت آن تصمیم را می نویسیم. سپس با بررسی دقیق هزینه و فایده یک تصمیم، گزینه ای را انتخاب می کنیم که کمترین هزینه و بیشترین فایده را دارد.
بارش فکری
همیشه برای هر مساله ای راه های عملی مختلفی وجود دارد و تصمیم خوب، در واقع برگزیدن بهترین راه عملی است. از این رو نخستین راه حلی که به ذهن می آید، بهترین راه حل نیست. پیدا کردن راه حل های بیشتر، امکان تصمیم گیری بهتر را افزایش می دهد.
بنابراین خوب است که در مواقع حساس تر بیشتر بیندیشیم و از خرد جمعی کمک بگیریم و از خانواده و دوستانمان بخواهیم که همه راه حل هایی را که به ذهنشان می رسد، به ما پیشنهاد بدهند. سپس آن راه حل ها را بر روی کاغذی ثبت کنیم و به بررسی هریک از آن ها بپردازیم و با الهام گرفتن از یک راه حل یا از برآیند مجموع راه حل ها، به بهترین گزینه برسیم.