به گزارش سایت طلا، خشم هيجانی طبيعی و جهان شمول است که در هنگام ناکامی به عنوان يک واکنش طبيعی هيجانی بيدار می شود و تمايل به دفاع و مرزبندی را بيدار می سازد.
خشم نيز مانند هر هيجان ديگر سه جنبه ذهنی، جسمانی و حرکتی دارد و لازمه تداوم روابط پايدار است. خشم عمدتاً در روابط پايدار بيدار می شود و هدف از آن حفظ رابطه و نه تخريب آن است. از اين رو اين دوستان و آشنايان هستند که بيشتر ما را خشمگين می کنند.
اگر خشمگين نشويم مشکلات حاکم بر رابطه حل نشده باقی می مانند و در نتيجه دوستی و صميميت به خطر می افتد. دوستی و رابطه اي که عاری از خشم باشد يعنی خالی از نياز و انتظار است و به همين دليل در معرض خطر از هم پاشيدگی است.
اگر هم از دست کسی که دوستش نداريم عصبانی شويم، با مرزبندی جلوی رفتار نامناسب وی را می گيريم. آنچه خوب يا بد بودن خشم را تعيين می کند، واکنش رفتاری ناشی از آن است که می تواند سازنده يا مخرب باشد.
منبع خشم معمولاً عشق است و هدف آن سازندگی و اصلاح است، اما واکنش ناشی از خشم - در اثر يادگيری های ناسالم- می تواند به جای سازندگی و اصلاح، رابطه را تخريب کند و لذا آن چه بايد اصلاح شود نه هيجان خشم بلکه نحوه تجلی رفتاری آن است.
کودکی که در خانواده اى بزرگ شده که واکنش سازنده به بيدار شدن اين احساس خشم را تجربه کرده است، قاطعيت در هنگام عصبانيت را آموخته است.
خشونت معمولاً از خشم ناشی نمی شود بلکه از سيستم هيجانی ديگری به نام غيظ (rage) ناشی می شود.هدف از غيظ، اصلاح و سازندگی نيست بلکه انتقام و تلافی است.
غيظ يکی از مشخصه های افرادی است که آسيب های جدی روانی داشته اند و در اثر ضربه به صيانت ذاتشان دچار غيظ شده اند. اين هيجان غيظ است که معمولاً به واکنش های مخرب و آسيب زا، چه به خود و چه به ديگران، می انجامد.