سایت خبری طلا

تهران بوی عید نمی‌دهد

منبع: ایرنا


حدود ۱۰۰ ساعت به پایان قرن باقی مانده است، مردم در جای جای کشور برای جشن‌های نوروزی و سفرهای عیدانه آماده می شوند، اما در کوی و برزن و میدان‌های پایتخت خبری از فرارسیدن قرن جدید نیست، تهران بوی نوروز و عید نمی‌دهد.


همیشه از چند هفته به عید مانده، ضمیمه هر سلام و احوال پرسی این جملات بود «خونه تکانی کردی؛ خرید عید انجام دادی؛ عید میری سفر؟». همیشه از اواسط اسفند بازاری ها سرچراغی شان در چشم به هم زدنی شلوغ بود از مردمی که تخفیف عیدانه می خواستند، فروشنده هم می گفت «شما باید به ما عیدی بدهید». فروشنده و خریدار تا پاسی از نیمه شب داد و ستد نوروزی داشتند چون قرار بود سال نو شود، اینها برای سال های دور نیست همین چند سال قبل از کرونا عید در تهران رنگ و بوی دیگری داشت.

تقریبا از یک ماه قبل از عید، بحث داغ مسافران تاکسی در ترافیک شلوغ تهران از همان اول صبح،بر سر قیمت اجناس و لباس و آجیل و شیرینی بود، گران شدن و ارزان شدن در بازار شب به کنار، دل و دماغ عید به راه بود از همان روزهایی که مردم سین های سفره عیدشان را جور می کردند، گندم و عدس و ماش در بشقاب می کاشتند تا سبزه سفره هفت سین شان برکت دار شود.

دورِ دور نمی روم تا چند دهه پیش، که همان روزهای نخست اسفند کارت پستال های تبریک نوروزی خریداری شده و گاهی هم پست شده بود تا شب عید به مقصد برسند. همین چندسال قبل را می نگرم، چراغ عید از دل خیابان و تکاپوی مردم برای تحویل سال جدید روشن میشد.

ترافیک سرسام آور بود، بازار تجریش و بازار ری تا بازار بزرگ تهران ، جای سوزن انداختن نبود، همه چیز بوی عید میداد. هنوز کرونا نیامده بود، چهره ها و لبخندها آشناتر از همیشه و اگر سختی زندگی و معیشت هم بود همان یک لبخند سرد و خشکیده هم که میهمان میشدیم دلمان خوش بود، که کرونا آن را هم محروممان کرد در پشت ماسک های رنگارنگ.

کرونا که آمد نوروز غریبانه تر از همیشه به کنجی خزید. معلوم نیست ترس و وحشت از مرگ و کرونا در عید ۱۳۹۹ کی از ذهنمان دور شود، سالی که سفر ایستاد، دورهمی ها جمع شد، هشدار و هشدار ! که «میهمانی نروید و میهمان نیاید» ، سالی که نوروز و عیدی هایش خاطره شد برایمان، و قرار شد وعده سفر و دیدار را به آینده موکول کنیم.

دو سال است که دید و بازدیدها هیچ فاصله ای با هم ندارد، آنلاین و همزمان است. همه چیز به دست تکان دادنی برای هم و حال و احوال پرسی های اینترنتی محدود شد، تازه اگر سرعت و پهنای باند یار باشد و چهره مان کج و ماوج روی گوشی تلفن همراه خنده دار نباشد. کودکان ناشاد شدند از این که عیدی و اسکناسی از بزرگترها در کار نیست. پرداخت آنلاین عیدی؟! که البته مفهوم و برکتی ندارد.

سیزده به در هم که هیچ؛ روزگاری در همین دو سال ویروسی، دشت و طبیعت و آش رشته و سبزه گره زدنهایش هم وبیناری شد. اصلا از نوروز فقط «توصیه های بهداشتی» و «بهترین کتاب هایی که باید خواند» و «بهترین فیلم هایی که باید دید» و مشتی توصیه های عالمانه برای پر کردن «در خانه ماندن» برایمان باقی ماند و شمارش روزهای بدون سفر و میهمانی.

هر چه بود و باید باشد ظاهر شهرمان تهران که می توانست دلمان را خوش کند، به یک بهار و فرا رسیدن فصل جدید؛ بهتر که نگاه می کنیم فکر می کنم حداقل ظاهر تهران می توانست بهتر از اینها باشد شهری که پایتخت سرزمین متولی نوروز میراث جهانی مشترک با ۱۱ کشور دیگر، است اما انگار متولیان این شهر به نوروز و روزگاران نو هیچ دلبستگی ندارند و غرق در ساعات اداری و ارزیابی عملکرد و کارهای پایان سال هستند.

با حسرت و آهی در وسط ترافیک، گوشه میدان پشت چراغ قرمز صدای سازی و دهلی می آید آن هم که لابد کودک کار است غصه دل را افزون می کند. بیشتر انتظار می کشی تا صداو نوایی از نوروز بلند شود و ما را از این کابوس کرونایی این زمستان سخت بیدار کند. اما انگار تهران مظلوم تر از هر شهر و شهرستانی برای استقبال از نوروز فراموش شده است. انگار قرار است همه از شهر بروند و هیچ کسی در نوروز به این گنجینه زیبای دلربا، در دامن البرزکوه نیاید.

باورش سخت است، اما تهران را شاید در اولین نوروز قرن جدید باید خلوت ترین شهر جهان ثبت کنیم، بدون ترافیک، بدون شادی، بدون جشن و بدون عید. چه کسی و چه نهادی متولی میزبانی است؟ معلوم نیست... شهرداری تهران یا اداره کل میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان تهران؟ شاید هم تمایلی نیست که تهران مقصد گردشگری نوروزی باشد و بنا بر عدم ترغیب سفر گذاشته شده است.

البته شاید برنامه هایی تدارک داده شده باشد، اگر هم باشد که باید از چند هفته زودتر اعلام میشد. نه اینکه میهمان بیاید و تازه به فکر باشیم که چگونه پذیرایی کنیم. تمرکز زدایی گردشگری قرار بود بر مبنای توزیع زیرساخت گردشگری باشد، نه عدم توجه به مرکز و عدم آمادگی برای پذیرایی از گردشگر و مسافر.

وقتی مصطفی فاطمی مدیرکل توسعه گردشگری داخلی وزارت میراث فرهنگی روز چهارشنبه - ۲۵ اسفند- آمار ضرایب اشغال در مراکز اقامتی استان ها را اعلام می کرد نام تهران در کنار البرز و کرمان و چند شهر و استان جزو استان های کم استقبال بود. یعنی عیدی خلوت، یا شاید تهران شهری عبوری برای سفر به سایر استان های همجوار.

البته علی اصغر شالبافیان معاون گردشگری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی توضیح مختصری داد که «یکی از ظرفیت‌های گردشگری کشور سفر به تهران است، اگر چه تهران به اندازه کافی معرفی نشده است، ولی به تازگی اداره‌کل میراث‌فرهنگی استان تهران کتاب راهنمای گردشگری تهران، ری شمیرانات را منتشر و رونمایی کرده است. با همکاری شهرداری تهران اماکنی برای میزبانی از گردشگران تهرانی تدارک دیده شده و بازارچه‌های صنایع‌دستی هم در نقاط مختلف تهران در نوروز ۱۴۰۱ راه‌انداری خواهد شد؛ شهرداری تهران اقدامات جدی انجام داده و به زودی بیلبوردهای نوروزی در سراسر شهر نصب می‌شود» همه اینها کلیاتی بود که باید چند هفته پیش جزییات آن برای همه تهران دوستان تبیین و تشریح میشد. چه میراث فرهنگی تهران چه شهرداری پایتخت.

هر چند همه مسئولان وزارت میراث فرهنگی هر بار تاکید می کنند مردم برای سفر با «برنامه ریزی قبلی» سفر کنند، اما باید گفت که اول برنامه و رویداد باید اعلام شود تا مردم مطلع شوند که در کدام شهر و استان چه رویدادهایی نوروزی برگزار خواهد شد و بعد انتخاب کنند کجا بروند و بار سفر ببندند.

صرف اینکه شهر، شب عید پر شود از بیلبوردهای انتزاعی خوش آمدگویی سال و قرن جدید، که ملاک نیست. یک شهر با شکوه و هویت غنی مانند تهران باید بوی تازگی و زندگی بدهد و کوچه هایش از عطر بهار و عید پر باشد. کاش شهرداری تهران برنامه های نوروزی خود را از چند هفته قبل اطلاع رسانی می کرد تا هم میهنان فکر نکنند تهرانی ها برای پذیرایی از آنها آمادگی ندارند، یا پایتخت با همه ظرفیت های فرهنگی گردشگری و طبیعی، رکورددار کمترین سفر و اقامت در میان استان های کشور نشود، آن هم در اولین نوروز در قرن جدید.