لاغری وحشتناک دختر جوان 25 کیلویی+عکس
دختر جوان با صحبت های یکی از دوستانش به سمت مشکل روحی روانی کشیده شد ، لاغری وحشتناک و صورت استخوانی او اطرافیانش را نگران می کرد ؛ این وضعیت خطرناک وزن او را به 25 کیلوگرم رساند .
به گزارش سایت طلا، دختر جوان با صحبت های یکی از دوستانش به سمت مشکل روحی روانی کشیده شد ، لاغری وحشتناک و صورت استخوانی او اطرافیانش را نگران می کرد ؛ این وضعیت خطرناک وزن او را به 25 کیلوگرم رساند .
مشکل بی اشتهایی عصبی یکی از اختلالاتی است که در سالهای اخیر رده های سنی جوانان را بیشتر از پیش دچار کرده و موجب نگرانی شده است ، این اختلال در میان زنان و دختران نسبت به مردان بیشتر است ، اینها مقدمه ای بود برای معرفی دختر جوانی که بعد از سن 15 سالگی به واسطه صحبت های نا امید کننده یکی از همکلاسی هایش دچار چنین مشکل روحی و روانی شد و تا در عرض چند سال به وزن خطرناکی رسید.
"هانان لوکاس" به وضعیت وخیمی دچار و این پیشروی او را به مرز مرگ رسانده بود ، مشکل بی اشتهایی عصبی از او انسانی اسکلتی (استخوانی) که چهره ای شبیه پیرزن 60 ساله داشت ساخت .
مصرف روزانه تنها 100 کالری آن هم فقط با خوردن ماست و چند تکه ای سیب کاهش وزن شدیدی در این دختر جوان ایجاد کرد در حدی که او به وزن 25 کیلوگرم رسید .
دختر 23 ساله در آن شرایط وخیم دچار عوارض جسمی نگران کننده شد به طوریکه دیگر ضربان قلب قابل تشخیص و نبض قابل لمس نداشت.
"هانان" در این مورد می گوید:از 15 سالگی دچار بی اشتهایی شدید شدم اما هرگز فکر نمی کردم برای چنین مشکلی باید به پزشک مراجعه کنم ، این حالت بی میلی به غذا در من کم کم پیشرفت کرد تا در سن 18 سالگی به دلیل وضعیت نگران کننده ی جسمی ام در بیمارستان بستری شدم، 4 بار بستری و ترخیص از بیمارستان در نهایت وضعیت مرا به حد امیدوارکننده بازگرداند.
او در ادامه گفت :روزهای سختی بود درست مثل اینکه در زندان بودم ولی نمی دانستم بستری بودن من در بیمارستان راهی است برای نجاتم ، وضعیت ظاهری و جسمی خوبی نداشتم و پزشکان مدام به من هشدار می دادند که ادامه این وضعیت مرا خواهد کشت اما اهمیتی به صحبت های آنها نمی دادم.
بعد از گذشت مدتی تقریبا طولانی دیگر جرات نگاه کردن به خودم در آینه را نداشتم ، صورتم درست مثل یک پیرزن 60 ساله بود ، اسکلتی پوشیده با یک پوست زرد رنگ که هیچ کس نمی توانست آن را به راحتی تحمل کند ضربان قلبم نیز به 34 رسیده بود ، وضعیت خطرناک من قبل از چهارمین بار بستری شدن در بیمارستان چنین بود تا اینکه بالاخره در مرحله چهارم مراقبت ویژه توسط پزشکان در بیمارستان توانستن از آن شرایط رها شوم و آرام آرام به حد نرمال برسم.