اگر این تله های ذهنی را دارید هرگز موفق نمیشوید
به گفته روانشناسان، 5 تله ذهنی وجود دارد که افراد موفق هرگز به آن گرفتار نمی شوند.
به گفته روانشناسان، 5 تله ذهنی وجود دارد که افراد موفق هرگزبه آن گرفتار نمی شوند
مغز ما به گونهای طراحی شده است که با ایجاد ارتباط بین افکار، ایدهها، اعمال و پیامدها، چیزها را معنا میکند. اما گاهی اوقات، مغز ما می توانند اشتباه کند وما را گمراه کند.
درمانگران رفتاری- شناختی این موارد را «تحریف شناختی» می نامند. این تلهها باعث میشوند که ما واقعیت را متفاوت از آنچه واقعاً هست درک کنیم و موفقترین افراد یاد گرفتهاند که چگونه به هر قیمتی این اشتباهات را در تفکرشان تشخیص دهند و از آن اجتناب کنند.
در اینجا برخی از رایجترین تلههای ذهنی که ما را از موفقیت باز میدارند و نحوه غلبه بر آنها آورده شده است:
استدلال عاطفی
«اشتباه گرفتن احساسات به عنوان حقیقت» یکی از رایج ترین تله های ذهنی است که در آن گرفتار می شویم.
مثال: "من احساس میکنم ایدههایم بیارزش هستند، بنابراین نباید آنها را در این جلسه به اشتراک بگذارم."
برای مبارزه با استدلال عاطفی، درمانگران شناختی پیشنهاد میکنند از خود سؤالاتی بپرسید: «واقعیتهایی که از عزت نفس من حمایت میکنند چیست؟ آیا احساساتم تحت تأثیر برخی قضاوت ها قرار گرفته ؟ آیا باید دوباره ارزیابی شود؟"
وقتی یاد بگیرید احساساتتان را به حقیقت تبدیل کنید، به منطقی میرسید که به شما اجازه می دهد تصمیمات هوشمندانه تری بگیرید.
سرزنش کردن
زمانی که دیگران را مسئول اعمال و احساسات خود میدانیم،آنهارا سرزنش میکنیم.
مثال: هنگام رفتن به محل کار، گربه ی شما از در فرارمی کند. شما می گویید "عالی شد." "حالا من دیربه کارم میرسم و تقصیر گربه است."
ما اغلب دیگران را سرزنش میکنیم، زیرا به ما کمک میکند تا بهانه ای برای کم کاری هایمان پیدا کنیم و با نادیده گرفتن ناکامیهای خود، عزت نفس خودمان را حفظ کنیم. نپذیرفتن مسئولیت و عواقب رفتارتان باعث میشود که از اشتباهات خود درس نگیرید . رشد کردن از طریق تجربیاتتان، به ویژه تجربیات ناخوشایند، برای موفقیت بسیار مهم است.
گوستاوو رازتی، میگوید : سرزنش کردن دیگران غیرمنطقی است و به طرف مقابل لکه ننگ میزند. اگر میخواهیم موفق شویم باید یاد بگیریم هیچکس مسئول اشتباهات ما نیست.
فاجعه سازی
بسیاری از ما در، مارپیچ افکار منفیه انتظار وقوع فاجعه افتاده ایم.
مثال: اخبار از نزدیک شدن طوفان خبر می دهد. شما شروع به تصور همه چیزهای بدی می کنید که ممکن است اتفاق بیفتد: "اگر خانه من ویران شود چه؟" "اگر کسی که دوستش دارم صدمه ببیند چه؟" "اگر صدمه ببینم چه؟"
محققان دریافتهاند که ترس، بهویژه ترس غیرمنطقی، نقش مهمی در فاجعهسازی بازی میکند. پیش بینی کردن فاجعه، فایده ای ندارد. در واقع، مطالعات نشان میدهد که این افکار میتواند منجر به اضطراب و افسردگی شود.
مغلطه انصاف
در مغلطه انصاف، شخص بر این باور است که هر موقعیتی باید با انصاف برقرارشود.
مثال: شما از اینکه همکارتان ترفیع گرفت و شما نگرفتید، ناراحت هستید. شما شکایت می کنید که این منصفانه نیست: "او سر وقت سر کارش حاضر نمی شود و من خیلی بیشتر از او کار می کنم."
همانطور که احتمالا چندین بار در کودکی به شما گفته اند: زندگی همیشه منصفانه نیست. وقتی به دنبال انصاف میگردید، به احتمال زیاد احساس خشم، رنجش یا ناامیدی خواهید کرد. بیان احساساتتان میتواند به تغییر احساس شما در این موقعیت کمک کند.
بنابراین به جای اینکه خودتان را ناراحت کنید، به خود بگویید: "خوب ترفیع گرفته است. شاید بتوانم با رئیسم صحبت کنم که چگونه می توانم تا سال آینده ارتقاء بگیرم. "
سرزنش کردن
شخصی سازی شامل مقصر دانستن خود بدون هیچ دلیل منطقی است.
مثال: "پسرم در امتحان نهایی اش نمره پایین گرفته و این تقصیر من است. باید بیشتر به او کمک می کردم."
روانشناسان دریافتهاند که سرزنش کردن خود میتواند منجر به گناه، شرم و احساس بیکفایتی شود. برای حل این تعریف شناختی، یک قدم به عقب بردارید و به این فکر کنید که شما چه نقشی در این موقعیت داشتید.
با نگاه کردن به چیزها از منظر یک فرد خارجی، ممکن است متوجه شوید که عوامل مختلفی در هر اتفاقی وجود دارد وهمیشه شما مقصر نیستید.