به گزارش سایت طلا، درحالیکه ناتو در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ بشدت دچار بحران در فلسفه وجودیاش شد، طولانی شدن جنگ اوکراین این سووال را مطرح میکند که چه کسانی از تداوم وضع موجود سود میبرند؟
خبرگزاری سیانان چندی پیش گزارش داد که ایالات متحده آمریکا سیل میلیاردها دلار تسلیحات پیشرفته را به سوی اوکراین سرازیر کرده و راهی برای رهگیری این تسلیحات ندارد و نمی تواند مشخص کند که در نهایت این سلاح ها به دست چه کسانی خواهد رسید. حضور این تسلیحات در دست گروه های شبه نظامی اوکراینی که گاه تمایلات فاشیستی نیز دارند می تواند در آینده نزدیک خطرات جدی برای صلح جهانی ایجاد کند. گفته می شود برخی از سلاح های پیشرفته ضد هوایی می توانند علیه هواپیماهای مسافری بکار گرفته شوند.
روزنامه جروسالم پست چاپ رژیم صهیونیستی در مقاله ای مدعی شد که سلاح ضد تانک محصول مشترک این رژیم با سنگاپور و آلمان در اختیار «گردان های نئونازی آزوف» افتاده است. روزنامه مذکور به صراحت این گروه را «نئو نازی» نامیده است. جروسالم پست می نویسد «در حالیکه شبکه هایی مانند سی ان ان ادعا می کنند گروه آزوف اصلاح شده است، اما هنوز افرادی با تمایلات نئو نازی در رده های بالای این گروه دیده می شود که از نمادهای برتری (نژادی) سفید ها استفاده می کنند.»
ادامه ارسال تسلیحات پیشرفته از سوی ناتو، آلمان، رژیم صهیونیستی و آمریکا به اوکراین نشان دهنده این است که کشورهای غربی منافع خود را در هرچه طولانی تر شدن جنگ می بینند. از طرف این کشورها و همچنین ناتو هیچ اقدامی برای کاهش تنش یا متوقف کردن جنگ مشاهده نمی شود. سلاح های ارسالی از نوع سبک نیز بدون اینکه قدرت تعیین کننده داشته باشند فقط به منظور طولانی تر کردن جنگ و ادامه خونریزی و افزایش رنج مردم اوکراین بکار می آیند.
اکنون مشخص شده که ادامه جنگ تقریباً مورد توافق همه بازیگران اصلی است. باید از خود پرسید چه کسی از ادامه نیافتن جنگ سود می کند؟ ناتو همانطور که می دانیم پس از به قدرت رسیدن ترامپ دچار بحران در فلسفه وجودی اش شده بود و با برگزاری نشست های مختلف در حد سران، تلاش داشت خود را به عنوان نهادی مفید و هنوز ضروری جا بیندازد.
ترامپ تهدید کرده بود ممکن است از ناتو خارج شده و یا حداقل مشارکت مالی آمریکا را کاهش دهد. در حالیکه ترامپ چین را رقیب اصلی آمریکا می دید، ناتو و اتحادیه اروپا سعی می کردند تا حد ممکن روی خطر روسیه تاکید کرده و هزینه های خود را تا جای ممکن به آمریکا تحمیل کنند. اکنون نبرد اوکراین بهترین فرصت برای اعضای ناتو و همچنین اتحادیه اروپا است که خود را به عنوان سدی در برابر تهاجم روسیه به آمریکا بفروشند.
در این میان چین نیز که آمریکا و غرب را مشغول معضل روسیه می بیند، نفس راحتی کشیده و مسلم می داند که آمریکا تا تکلیف روسیه را روشن نکرده، تهدیدی جدی علیه چین ایجاد نخواهد کرد. پس چین نیز تمایلی به کوتاه شدن جنگ ندارد. کشورهای دیگر جهان؛ از جمله کشورهای جهان سوم، اگرچه از مشکلات اقتصادی و احتمالاً کمبود مواد غذایی رنج خواهند برد، اما از اینکه آمریکا فعلاً در اوکراین و با روسیه درگیر است تا حدودی خشنود هستند. دست کم اینکه مردم غرب آسیا و کشورهای اسلامی که در سی سال گذشته خود را قربانی تاخت و تاز آمریکا دیده اند، شاید امید دارند که نبرد اوکراین بتواند تمرکز آمریکا روی جهان اسلام را کم کند.
در میان سایر بازیگران البته روشن است که روسیه نیز تا برطرف نشدن تهدیدهایی که از سوی ناتو و اوکراین شکل گرفته از پا نخواهد نشست. اما روسیه نیز دلیل ویژه ای برای طول دادن نبرد دارد. طولانی شدن جنگ این پیام را به مردم اوکراین خواهد داد که جان آنها ارزشی برای ناتو و غرب نداشته و آنها را تنها در برابر روسیه و به حال خودشان رها کرده اند. طولی نخواهد کشید که بخشی از خشم مردم اوکراین متوجه ناتو و شرکای اروپایی آن خواهد شد.
اکنون ناتو و شرکا تمایل دارند تا حد امکان جنگ را در خاک اوکراین ادامه داده و از سرایت آن به خاک اصلی اروپا جلوگیری کنند. اروپا با توجه به تجربه تاریخی جنگ دوم جهانی و جنگ سرد، تمایلی ندارد که به زمین بازی و صحنه نبرد دو ابرقدرت تبدیل شود. از سوی دیگر می خواهد همچنان نقش همپیمان آمریکا به عنوان یک متحد ضروری را بازی کند.
در این میان بهترین راه حل برای ناتو و اتحادیه اروپا تبدیل اوکراین به زمین بازی است. اوکراین در صورت پیوستن به اتحادیه اروپا می توانست دومین قدرت اتمی این اتحادیه بعد از فرانسه و پهناورترین کشور اتحادیه باشد. اما تلاشهایی که از دهه 90 میلادی با خلع سلاح اتمی این کشور و انقلابهای رنگی و اکنون کشیدن آن به دامن جنگ و تجزیه صورت گرفته، اوکراین را به کشوری ضعیف و حرف شنو و آماده وارد شدن به هاضمه اتحادیه اروپا خواهد کرد.
در حالیکه تقریباً همه بازیگران از نبرد در اوکراین سود می برند، به نظر می رسد دو کشور از این روند خسارت خواهند دید. اول و البته آشکارا اوکراین به دلیل نابودی زیرساختها، از دست دادن جمعیت مولد از طریق پناهندگی و مهاجرت و احتمال تجزیه کشور، خسارت قابل توجهی خواهد دید. اما در زاویه کمتر آشکار این معادله، آمریکا است که سود قابل توجهی در ادامه این نبرد ندارد.
هزینه های این جنگ در نهایت از طریق ناتو به آمریکا تحمیل شده و کشورهای اروپایی فاکتورها را به کاخ سفید ارسال خواهند کرد. ناتو که برای آمریکا فقط یک هزینه اضافی است، جایگاه خود را مستحکم کرده و تمرکز آمریکا را از چین یعنی رقیب اصلی دور خواهد کرد.
درگیری چین با آمریکا و سپس توقع از اروپا برای تحریم چین، برای اروپایی ها به دلیل وسعت تجارت با این کشور قابل تحمل نخواهد بود. بدین ترتیب به نظر می رسد بازنده اصلی این جنگ در درجه اول مردم اوکراین و سپس آمریکا باشد. چیزی که در روزها و ماههای آینده با طولانی تر شدن جنگ، بیشتر آشکار خواهد شد.