سایت خبری طلا

۱۵ گریم خیره کننده‌ بازیگران در فیلم‌های علمی-تخیلی + تصاویر

منبع: دیجی مگ


در فیلم‌های علمی-تخیلی مفاهیم، شخصیت‌ها یا دنیاهایی به مخاطب ارائه می‌شود که معمولا برایش ناآشنا است. این به کارگردان بستگی دارد که چگونه دنیای فیلم‌هایش را متقاعد کننده و ملموس می‌سازد.


به گزارش سایت طلا، در فیلم‌های علمی-تخیلی مفاهیم، شخصیت‌ها یا دنیاهایی به مخاطب ارائه می‌شود که معمولا برایش ناآشنا است. این به کارگردان بستگی دارد که چگونه دنیای فیلم‌هایش را متقاعد کننده و ملموس می‌سازد. بزرگ‌ترین فیلم‌های علمی-تخیلی تمام دوران، عناصری از دنیای واقعی را می‌گیرند و آن‌ها را در زمینه‌ای متفاوت و از نو تصور می‌کنند. یکی از این عناصر، می‌تواند شخصیت‌های خیالی باشد که داستان فیلم را با جذابیت بیشتری پیش ببرند. در ادامه ۱۵ تغییر چهره‌ی خیره کننده‌‌ در فیلم‌های علمی-تخیلی را نام بردیم.

۱. رادی مک‌داول در فیلم «سیاره‌ی میمون‌ها» (Planet of the Apes)

«سیاره‌ی میمون‌ها» که در سال ۱۹۶۸ اکران شد، نمونه‌ای جذاب از این حقیقت است که چگونه فیلم‌های علمی-تخیلی می‌توانند هم سرگرم‌کننده و هم تفکر برانگیز باشند. تماشای ماجراجویی سفر در زمان امروز هم مانند ۵۰ سال پیش سرگرم کننده است. با این حال، فیلم سوالات جالبی در مورد تکامل، نقش‌های اجتماعی و سو استفاده از حیوانات مطرح می‌کند.

جای تعجب نیست که این فیلم موفق الهام‌بخش یک فرنچایز عظیم شد. 

۲. جان هارت در فیلم «بیگانه» (Alien)

«بیگانه»، فیلم علمی-تخیلی کلاسیک ریدلی اسکات محصول سال ۱۹۷۹، یکی از بهترین فرضیه‌های تاریخ سینما را دارد: «اگر فیلم «آرواره‌ها» (Jaws) در فضا ساخته می‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟» در آن دوران فیلم‌های ترسناکی که در فضا رخ می‌دهند مفهوم جدیدی نبودند، اما اسکات فهمید که ترس واقعی چیزی بیش از خون و خون‌ریزی است.

در اوایل فیلم، یک چهره‌خور (مرحله‌ی اولیه در چرخه‌ی زندگی زنومورف) خود را به صورت افسر اجرایی کین (با بازی جان هرت) می‌چسباند. گرچه چهره‌خور می‌میرد، اما وقتی زنومورف از قفسه‌ی سینه‌ی کین بیرون می‌زند و او را می‌کشد، تنش و ترس بلافاصله افزایش پیدا می‌کند.

۳. ایان مک‌دیارمید در فیلم «بازگشت جدای» (Return of the Jedi)

«بازگشت جدای» نقطه‌ی اوج سه‌گانه‌ی اصلی «جنگ ستارگان» و رویارویی نهایی لوک اسکای واکر (با بازی مارک همیل) و پدرش دارث ویدر (با بازی دیوید پروس) بود. اگرچه امپراتور پالپاتین (با بازی ایان مک‌دیارمید) تا آن زمان به طور کامل روی پرده ظاهر نشد، اما تاثیر او در دو فیلم اول قوی بود. پالپاتین تنها به طور خلاصه به عنوان یک طرح هولوگرافیک در «امپراتوری ضربه می‌زند» (The Empire Strike Back) ظاهر می‌شود، اما واضح است که او تنها شخصیتی است که بر ویدر قدرت و تسلط دارد.

پروتز روی صورت ایان مک‌دیارمید از یک تاریخ کامل سخن به میان می‌آورد که هرگز مستقیما برای بینندگان توضیح داده نمی‌شود. پالپاتین در اثر اعمال شیطانی زیادش زخمی، تغییر شکل یافته و ضعیف شده است. مک‌دیارمید، بازیگر جوان بریتانیایی آن زمان، زیر این گریم کاملا غیرقابل تشخیص است.

۴. کاترین هلموند در فیلم «برزیل» (Brazil)

وقتی کارگردان تری گیلیام به کاترین هلموند پیشنهاد کرد نقش آیدا لوری را در فیلم «برزیل» در سال ۱۹۸۵ بازی کند، او گفت: «توی این نقش خیلی خوشگل نخواهی بود». گیلیام، هلموند را برای این نقش گلچین کرد. او تجربه‌ی زیادی در کمدی‌های تلویزیونی داشت و گیلیام می‌دانست که می‌تواند لحن طنز منحصر به فردی را که او به دنبالش است، به تصویر بکشد. «برزیل» چیزی بیش از یک معمای دیستوپیایی استاندارد است. این فیلم یک کاوش پوچ و در عین حال وحشتناک از ماهیت فاسد طمع شرکت‌ها و اتکای بیش از حد به فناوری است.

۵. جف گلدبلوم در فیلم «مگس» (The Fly)

«مگس» فیلم ترسناک دیوید کراننبرگ محصول سال ۱۹۸۶، یکی از بهترین بازسازی‌های تمام دوران است. فیلم اصلی که در سال ۱۹۵۸ ساخته شده بود، بیشتر بر صحنه‌های مهیج و تکان دهنده تمرکز دارد تا پرداختن به یک شخصیت. در حالی که فیلم اصلی محصول لذت‌بخش دوران خود است، کراننبرگ دوباره داستان را به عنوان یک تراژدی عاشقانه به تصویر می‌کشد. شخصیت اصلی، ست براندل (با بازی جف گلدبلوم)، بسیار مهربان است. او با اختراع یک دستگاه انتقال از راه دور به پیشرفت بزرگی در علم دست می‌یابد.

گریم و پروتز باورنکردنی کریس والاس و استفان دوپوئیس تغییر تدریجی جسمانی ست را نشان می‌دهد. هیچ یک از تغییرات بدن او یک شبه اتفاق نمی‌افتد. او به آرامی شروع به احساس انرژی بیشتر کرده و ولع سیری ناپذیری برای قند پیدا می‌کند. والاس و دوپویس برای طراحی شخصیت‌های باورنکردنی خود برنده‌ی جایزه‌ی اسکار شدند.

۶. کوین پیتر هال در فیلم «غارتگر» (Predator)

«غارتگر»، فیلم کلاسیک جان مک‌تیرنان محصول سال ۱۹۸۷، ممکن است یک فیلم علمی-تخیلی باشد، اما محیط جنگلی که فیلم در آن ساخته شده، یادآور فیلم‌های جنگ ویتنام است. این فیلم یک عملیات نجات شبه نظامی در جنگل‌های بارانی آمریکای مرکزی را دنبال می‌کند. سرگرد داچ شفر (با بازی آرنولد شوارتزنگر) تیمی را برای نجات گروهی از گروگان‌ها که توسط سربازان چریکی نگهبانی می‌شوند رهبری می‌کند.

در صحنه‌های آغازین، «غارتگر» بلافاصله اعلام نمی‌کند که یک فیلم علمی-تخیلی است. تنها پس از اینکه شکارچی ترسناک (با بازی کوین پیتر هال) شروع به انتخاب کماندوها می‌کند، داچ متوجه می‌شود که با یک دشمن معمولی روبرو نیستند. با این حال، اگر هیولایی که داچ و مردانش با آن روبرو بودند، فقط یک جلوه‌ی ویژه‌ی مسخره بود، فیلم تاثیر خود را از دست می‌داد. تبدیل کوین پیتر هال به موجودی بیگانه، سکانس‌های مبارزه را هیجان‌انگیزتر کرد. شوارتزنگر و سایر بازیگران مجبور بودند بدلکاری واقعی انجام دهند، نه اینکه فقط در برابر یک موجود کاملا دیجیتالی بازی کنند.

۷. کریستوفر پلامر در فیلم «پیشتازان فضا ۶؛ کشور کشف نشده» (Star Trek VI: The Undiscovered Country)

فرنچایز «پیشتازان فضا» (Star Trek) مملو از موجودات بیگانه‌ی نمادین است. حتی اگر تا به حال قسمتی از فیلم اصلی را ندیده باشید، احتمالا با نژادهای بیگانه مانند ولکان‌ها، رامولان‌ها، کلینگون‌ها، کارداشیان‌ها، فرنگی و بورگ آشنا هستید. « پیشتازان فضا ۶؛ کشور کشف نشده » سال ۱۹۹۱ نحوه‌ی نمایش کلینگون‌ها را کاملا تغییر داد.

هنرمندان گریم این فیلم ریچارد اسنل، مایکل میلز و اد فرنچ، پروتزهای کلینگون را ارتقا دادند تا آن‌ها را واضح‌تر نشان دهند. «کشور کشف نشده» بیشتر از هر فیلم قبلی به فرهنگ کلینگون می‌پردازد. تعداد کاراکترهای کلینگونی در «کشور کشف نشده» بیشتر از مجموع پنج فیلم قبلی است. این فیلم حول یک پیمان صلح بین امپراتوری کلینگون و فدراسیون می‌چرخد. جیمز تی کرک (با بازی ویلیام شاتنر) و اسپاک (با ابازی لئونارد نیموی) با شورای کلینگون مذاکره می‌کنند.

۸. وینسنت دن آفریو در فیلم «مردان سیاه‌پوش» (Men in Black)

فیلم علمی-تخیلی «مردان سیاه‌پوش» محصول ۱۹۹۷ پیش‌فرض درخشانی دارد. چه می‌شد اگر موجودات فضایی در میان ما زندگی می‌کردند؟ «مردان سیاه‌پوش» بر اساس مجموعه کتاب‌های مصور به همین نام، دنیایی را تصور می‌کند که در آن موجودات فضایی برای زندگی روی زمین تغییر شکل می‌دهند. آژانس دولتی مرموز معروف به «مردان سیاه‌پوش» این بازدیدکنندگان فرازمینی را زیر نظر دارد و خاطرات هر انسانی را که اتفاقا آن‌ها را ببیند پاک می‌کند.

۹. ربکا رومین در فیلم «مردان ایکس» (X-Men)

فیلم اصلی «مردان ایکس» محصول ۲۰۰۰ تاریخ فیلم‌های کمیک را برای همیشه تغییر داد. «مردان ایکس» به جای اینکه با شخصیت‌هایش مانند کارتون رفتار کند، لحن جدی‌تری به خود گرفت. ستوان ارشد مگنتو میستیک (با بازی ربکا رومین)، می‌تواند خود را متحول کرده و شخصیت‌های دیگر را تقلید کند.

متاسفانه، این تغییر چهره برای رومین بسیار آزار دهنده بود. او یک فرآیند طاقت‌فرسای نه ساعته را پشت سر می‌گذاشت تا پوست میستیک را روی بدنش قرار دهند. علیرغم چالش‌ها، رومین گفت که «هر بار که آن‌ها کار گریم را تمام می‌کردند و من در آینه به خودم نگاه می‌کردم، یک شاهکار می‌دیدم.» بخش گریم دست در دست گروه جلوه‌های بصری برای ایجاد سکانس‌هایی کار کرد که در آن میستیک به بابی دریک (با بازی شان اشمور) و ولورین (با بازی هیو جکمن) تبدیل می‌شود.

۱۰. ران پرلمن در فیلم «پسر جهنمی» (Hellboy)

فیلمسازان مدرن زیادی وجود ندارند که بدانند چگونه گریم و جلوه‌های بصری را یکپارچه با هم ترکیب کنند. با این حال، گیرمو دل تورو یکی از آن‌ استثناها است. همه‌ی فیلم‌های دل تورو موجودات برجسته‌ای در خود دارند که داستان‌هایشان فیلم را شکل می‌دهد. دل تورو گزینه‌ی ایده‌آلی برای آوردن شخصیت مکس مینیولا «پسر جهنمی» به پرده‌ی نقره‌ای بود. داستان‌های «پسر جهنمی» عناصر ترسناک، فانتزی و عاشقانه را در خود جای داده‌اند، در یک کلام یعنی تمام ژانرهایی که دل تورو با آن‌ها بیشتر آشنا است.

۱۱. هیو گرانت در فیلم «اطلس ابر» (Cloud Atlas)

راجر ایبرت منتقد مشهور سینما از «اطلس ابر» به عنوان «یکی از جاه‌طلبانه‌ترین فیلم‌های ساخته شده تا کنون» یاد کرد. اقتباس حماسی از رمان ۲۰۰۴ دیوید میچل با همین نام در شش نقطه‌ی مختلف در تاریخ بشر اتفاق می‌افتد. تیم خلاق لانا واچوفسکی و لیلی واچوفسکی برای نشان دادن اینکه چگونه داستان‌های یکسانی در طول زمان تکرار می‌شوند، یک گروه از بازیگران را برای بازی در چند نقش انتخاب کردند.

۱۲. زویی سالدانیا در فیلم «نگهبانان کهکشان» (Guardians of the Galaxy)

«نگهبانان کهکشان» اولین فیلمی نیست که زویی سالدانیا نقش یک شخصیت بیگانه‌ی غیرقابل تشخیص را بازی می‌کند. او در نقش نیتیری در حماسه‌ی علمی-تخیلی جیمز کامرون یعنی «آواتار» (Avatar) ظاهر شد. با این حال، این دو نقش بسیار متفاوت از یکدیگرند. سالدانیا برای بازی در نقش قاتل بیگانه، گامورا، باید گریم کامل داشته باشد. سالدانیا گفته است که از ایفای این نوع نقش‌ها لذت می‌برد. این فیلم نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین گریم و آرایش مو شد که برای اولین بار برای دنیای سینمایی مارول اتفاق می‌افتاد.

۱۳. هیو کیزبرن در فیلم «مکس دیوانه؛ جاده‌ی خشم» (Hugh Keays-Byrne)

«مکس دیوانه؛ جاده‌ی خشم» محصول ۲۰۱۵ اولین باری نبود که هیو کیزبرن در مجموعه‌ی اکشن پساآخرالزمانی جورج میلر در این نقش ظاهر شد. او در سال ۱۹۷۹ در فیلم اصلی «مکس دیوانه» در نقش شخصیت شرور تویکاتر هم بازی کرد. با این حال، کیزبرن به این فرنچایز بازگشت تا نقش جنگ سالار ترسناک ایمورتان جو را بازی کند که منبع آب را در زمین خشک و بی آب و علف کنترل می‌کند. ایمورتان جو دختران جوان را به بردگی می‌کشد تا همسرش شوند و از «پسران جنگی» متعصب خود وفاداری می‌خواهد.

یم گریم ظاهر نمادین ایمورتان جو را طراحی کرد تا اشاره‌ای به تاریخچه‌ی خشونت‌آمیزی داشته باشد که هرگز به طور کامل برای مخاطبان توضیح داده نمی‌شود. در حالی که ما چیز زیادی در مورد تاریخچه‌ی جو نمی‌دانیم، واضح است که او به دلیل وحشیگری خود در سال‌های متمادی شهرت کسب کرده است. «مکس دیوانه؛ جاده‌ی خشم» تفسیری است درباره‌ی نقش‌های جنسیتی و توانمندسازی زنان. طراحی عجیب و غریب ایمورتن جو تجسم نهایی مردانگی سمی است.

۱۴. استلان اسکاشگورد در فیلم «تلماسه» (Dune)

در حالی که اقتباس دیوید لینچ در سال ۱۹۸۴ از «تلماسه» شایستگی‌های خود را دارد، طراحی گریم خوب یکی از گزینه‌های مثبتش نیست. طراحی گروتسک شخصیت‌های هارکونن در نسخه‌ی لینچ خنده‌دار است و اصلا ترسناک و تهدیدآمیز نیست. 

اسکاشگورد بیش از ۸۰ ساعت را صرف گریم کرد تا برای این قسمت آماده شود. او می‌خواست که بارون بدون حتی گفتن کلامی یک حضور ترسناک داشته باشد. اگرچه برخی از بازیگران ممکن است در مورد گذراندن زمان زیادی برای گریم مردد باشند، اسکاشگورد در مورد این روند مشتاق بود. اسکاشگورد احساس می‌کرد که این شخصیت وقتی برهنه است وحشتناک‌تر می‌شود.

۱۵. آگاته روسل در فیلم «تیتان» (Titane)

اگر فیلم بادی هارور فرانسوی «تیتان»را ندیده‌اید، یکی از دیوانه کننده‌ترین و لذت بخش‌ترین فیلم‌های هنری دهه‌ی گذشته را از دست داده‌اید. در این فیلم آگاته روسل در نقش الکسیا، کودکی که در یک تصادف رانندگی از ناحیه‌ی جمجمه آسیب می‌بیند، بازی می‌کند. در طول عمل جراحی، یک صفحه‌ی تیتانیوم در سر الکسیا قرار داده می‌شود. «تیتان» در ادامه به بررسی چگونگی درهم‌تنیدگی جنسیت، هویت و آسیب می‌پردازد. حتی طرفداران مادام‌العمر فیلم‌های ترسناک نیز ممکن است از نمایش جزئیات فیلم با محتوای خشونت‌آمیز و جنسی تکان دهنده شگفت‌زده شوند.

با توجه به پیشینه‌ی غم‌انگیز الکسیا، روسل مجبور شد اجرای بسیار احساسی را به نمایش بگذارد. او گفت که حمایت تیم گریم او را نسبت به این قسمت مشتاق‌تر کرده است. روسل هر روز بیش از هشت ساعت را با بخش گریم سپری می‌کرد و گفت که زمان آماده‌سازی به او کمک کرد تا بین صحنه‌های احساسی از حالت اضطراب و فشار خارج شود.