به گزارش سایت طلا، هنگام تماشای فیلم معمولاً آنقدر از خود بی خود می شویم که دیگر به آن همه زحمتی که صرف خلق جادوی نقش بسته بر پرده ی نقره ای سینما شده، فکر نمی کنیم. اما گاهی آنچه در پشت صحنه ی فیلم ها می گذرد به همان اندازه تحسین برانگیز و خیره کننده است. کار نهایی، حاصل تلاش مشترک بازیگران و عوامل است اما این بازیگران هستند که با مهارت، تعهد و جسارت خود همه چیز را باورپذیر می سازند.
در ادامه از بازیگرانی خواهیم گفت که تلاش و تعهد زیادی برای ایفای هر چه بهتر نقش خود دارند.
کیت وینسلت
کیت وینسلت به تغییرات شدیدش در فیلم ها معروف است، اما این بار همه را با توانایی های شگفت انگیزش غافلگیر کرد. او در زمان بازی در فیلم «آواتار ۲» (Avatar 2) جیمز کامرون، رکورد نگه داشتن نفس در یک فیلم را شکست. او توانست نفس خود را ۷/۱۴ دقیقه نگه دارد. رکورد قبلی ۶ دقیقه و متعلق به تام کروز در فیلم «مأموریت: غیر ممکن» (Mission: Impossible) بود.
وینسلت این تجربه را «فوق العاده» توصیف کرده و درباره ی آن گفته: «برای بازی در آن نقش در “آواتار” مجبور شدم غواصی آزاد یاد بگیرم که فوق العاده بود. بیشترین زمانی که توانستم نفسم را نگه دارم ۷ دقیقه و ۱۴ ثانیه بود. خیلی خیلی عجیب بود. ذهن تان کاملاً از کار می افتد. به هیچ چیزی نمی تواند فکر کنید. فقط به حباب هایی که رو به رویتان است نگاه می کنید.»
بندیکت کامبربچ
بندیکت کامبربچ در فیلم «بازی تقلید» (The Imitation Game) به قدری برای ایفای دقیق و باورپذیر نقش آلن تورینگ، رمزشکن افسانه ای مصمم بود که طی فیلمبرداری یک نسخه ی کپی از دندان های مصنوعی تورینگ را در دهان خود می گذاشت. ایفای نقش یک نابغه که سرنوشت تراژیکی داشته نیز به خودی خود یک چالش بود. او در اینباره گفته: «تورینگ برایم آزاردهنده شده بود. خیلی دردآور بود. تصور ضعف جسمانی، شکنندگی و خستگی اش و تأثیری که هورمون ها روی وضعیت روانی اش گذاشته بود… خارج از تحمل بود.»
ناتالی پورتمن
بسیاری از تماشاچیان فیلم «ثور: عشق و تندر» (Thor: Love and Thunder) این سؤال برایشان پیش آمده بود که آیا بازوهای ناتالی پورتمن در این فیلم واقعی بود. جواب مثبت است. اما شبیه شدن به یک بدنساز حرفه ای مقداری زمان می برد و به تلاش زیادی نیاز دارد. پورتمن به مدت ۱۰ ماه هر روز به بدنسازی و ورزش پرداخت. روتین ورزشی او شامل وزنه زدن و بوکس بود و چون تمرینات او خیلی سنگین بودند، پورتمن که یک وگان است، مجبور شد رژیم غذایی خود را به گونه ای تغییر دهد که بتواند پروتئین کافی برای ساخت عضله را دریافت کند.
اِما استون
اِما استون به قدری به نقش خود در فیلم تاریخی «سوگلی» (The Favourite) تعهد داشت که حاضر شد به خاطر آن درد را به جان بخرد. استون گفته بعد از آنکه به خاطر این نقش مجبور شد چندین روز متوالی یک کرست بسیار تنگ به تن کند، احساس می کرد اعضای بدنش جا به جا شده اند. او دراینباره گفته: «زن ها مدت ها اینطوری زندگی می کردند. اینطوری می فهمید که آن زمان چطور بوده و چه به آن ها گذشته. اما بعدش دیگر نفسم درنمی آمد.»
رایان گاسلینگ و میشل ویلیامز
برای به تصویر کشیدن یک زوج مشکل دار در درام عاشقانه «ولنتاین آبی» (Blue Valentine)، میشل ویلیامز، رایان گاسلینگ و کودکی که نقش دخترشان را بازی می کرد، قبل از شروع فیلمبرداری، به مدت یک ماه باهم زندگی کردند. آن ها می خواستند مشکلات یک زوج کم درآمد که در زندگی مشترک خود با بحران رو به رو شده بودند را تجربه کنند، به همین دلیل، خود را در این موقعیت قرار دادند. آن ها در خانه ی این شخصیت ها زندگی کردند، ۳ بار در روز ظرف می شستند و شستشوی لباس ها را باهم انجام می دادند. گاسلینگ و ویلیامز حتی برای تأمین غذای خود از بودجه ی اندکی استفاده می کردند که بر اساس درآمد پایین شخصیت ها بود.
گاسلینگ گفته آن ها به طور ساختگی کریسمس را جشن گرفتند، کادوی تولد خریدند، کیک تولد درست کردند و هر کاری انجام دادند تا بتوانند خاطراتی واقعی باهم بسازند. گاسلینگ دراینباره گفته: «برای همین، زمانی که وقت گرفتن قسمت آخر فیلم شد، از آن خاطره ها استفاده کردیم.»
جیمی فاکس
جیمی فاکس برای بازی در نقش اصلی فیلم «ری» (Ray) که درباره ی ری چارلز، خواننده ی آمریکایی است، نه تنها ۱۳ کیلوگرم وزن کم کرد، بلکه از پلک های مصنوعی استفاده کرد تا نابینایی این موزیسین را به شکلی باورپذیر به تصویر بکشد. اینطور که گفته می شود فاکس به خاطر استفاده از این پلک های مصنوعی، دو هفته ی ابتدایی فیلمبرداری دچار حمله های پنیک شده بود. او در اینباره گفته: «تصور کنید ۱۴ ساعت در روز چشم هایتان را با چسب ببندند. انگار دارید مجازات می شوید.» با این حال، تلاش های فاکس بی نتیجه نماند و او به خاطر این نقش آفرینی جایزه اسکار دریافت کرد.
شارلیز ترون
تمرینات شارلیز ترون برای نقشش به عنوان یک جاسوس در فیلم «بلوند اتمی» (Atomic Blonde) به همان اندازه ی بازی او در فیلم خیره کننده بود. او در این تمرینات مثل یک حرفه ای مبارزه می کرد و بدلکاران مرد را آنقدر راحت به این طرف و آن طرف پرتاب می کرد که انگار یک عروسک پارچه ای بودند. ترون اما با انجام تمرینات ورزشی بسیار سنگینی توانسته بود به این توانایی برسد. او تمرینات خود را با چنان جدیتی انجام می داد که زانویش پیچ خورد، دنده هایش کبود شدند و چنان فشاری به فکش وارد شد که دندان هایش شکستند. او خود اذعان کرده: «واقعاً شدید بود.»
توانایی او در تغییر خود بارها مخاطبان سینما را تحت تأثیر قرار داده و بازی او در فیلم «هیولا» (Monster) که جایزه اسکار را برایش به ارمغان آورد، فراموش نشدنی است.
لئوناردو دیکاپریو
در زمان فیلمبرداری فیلم «جنگجوی زنجیر گسسته» (Django Unchained) کوئنیتن تارانتینو، در یکی از سکانس های معروف آن، لئوناردو دیکاپریو دست خود را آنچنان محکم به میز کوبید که یک لیوان را شکست و خود را واقعاً زخمی کرد. اما در کمال تعجب حاضرین صحنه، کماکان به بازی ادامه داد. دیکاپریو توجهی به زخم خود نکرد و در نقش خود ماند. این سکانس ادامه پیدا کرد و خونی که در فیلم می بینیم خون واقعی دیکاپریو است.
او اما پاداش تلاش هایش در بازیگری را کمی بعد برای فیلم «بازگشته» (The Revenant) گرفت. دیکاپریو برای نقشش در این فیلم در لاشه ی حیوانات می خوابید و گوشت خام می خورد. تلاش های او نتیجه داد و بالاخره اولین جایزه ی اسکارش را نصیب او کرد.
جرد لتو
جرد لتو به افراط در استفاده از روش متد اکتینگ مشهور است. او در مدت فیلمبرداری به ندرت از نقش خود خارج می شود و بازی او در فیلم «موربیوس» (Morbius) هم از این قاعده مستثنی نبود. لتو در پشت صحنه ی این فیلم مانند شخصیتی که نقش آن را برعهده داشت، با عصا راه می رفت. او حتی وقت هایی که به دستشویی می رفت هم عصا را کنار نمی گذاشت. اما در نهایت، کارگردان از او خواست راه دیگری برای خارج نشدن از نقش خود پیدا کند چون این کار، پروسه ی فیلمبرداری را خیلی طولانی می کرد. در نهایت، لتو تصمیم گرفت از ویلچر استفاده کند تا سرعت کار بیشتر شود.
مریل استریپ
بازی مریل استریپ در نقش میراندا پریستلی، سردبیر یک نشریه ی مد، در فیلم «شیطان پرادا می پوشد» (The Devil Wears Prada) یکی از نقش آفرینی های فراموش نشدنی او است. اینطور که گفته می شود او برای اینکه از نقش این زن سختگیر و بی عاطفه خارج نشود، در زمان فیلمبرداری فیلم هیچ ارتباطی با عوامل نداشت. او در اینباره گفته: «وحشتناک بود! وقتی به تریلر خودم برمی گشتم احساس بدبختی می کردم. می شنیدم که همه داشتند با هم خوش و بش می کردند و می خندیدند.» او اذعان کرده که این شیوه ی بازیگری او را به قدری افسرده کرد که تصمیم گرفت به طور کامل آن را کنار بگذارد.
جیک جیلنهال
جیک جیلنهال برای نقشش در فیلم «پایان کشیک» (End of Watch) 5 ماه را در کنار مأموران پلیس در خیابان های لس آنجلس سپری کرد و از نزدیک شاهد همه نوع جرمی بود. او مجبور شد چندین ماه هر روز تمرینات دشوار و سختگیرانه ای برای یادگیری مبارزه داشته باشد. به گفته ی جیلنهال هدف از این کارها این بود که «به واقعیت آنچه می دیدند وفادار بمانند، نه نسخه ی رمانتیک آن». و او اذعان کرده که این فیلم زندگی اش را تغییر داد.