قتلی دلخراش به خاطر چند سیخ جگر!

درگیری بر سر قیمت چند سیخ جگر، باعث شد مرد فروشنده دست به چاقو شود و جنایتی ناخواسته را رقم بزند.

خبر را برای من بخوان

به گزارش سایت طلا، درگیری بر سر قیمت چند سیخ جگر، باعث شد مرد فروشنده دست به چاقو شود و جنایتی ناخواسته را رقم بزند.

بامداد شنبه ۱۷ دی، گزارش مرگ پسر جوانی در یکی از بیمارستان‌های پایتخت به بازپرس محمدرضا صاحب جمعی اعلام شد. در گزارش اولیه مأموران بیمارستان عنوان شده بود که پسر جوان که از ناحیه قفسه سینه مورد اصابت چاقو قرار گرفته پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده بود.

به‌دنبال این گزارش، بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و در تحقیقات میدانی مشخص شد مقتول به همراه برادرش، شامگاه جمعه به جگرکی رفته و پس از درگیری با صاحب مغازه و پسرهایش به قتل رسیده است.

برادر مقتول که شاهد جنایت بود در تحقیقات اولیه به تیم جنایی گفت: برادرم آرمان با صاحب مغازه اختلاف مالی داشت.

جمعه شب به همراه او به مغازه جگرکی رفتیم تا برادرم در رابطه با اختلاف مالی که با متهم داشت صحبت کند. آن شب چند سیخ جگر هم سفارش دادیم. برادرم در حال حساب و کتاب بود که ناگهان بین آنها دعوا شد و او با چاقو به برادرم ضربه زد.

به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان اداره دهم وارد عمل شده و در تحقیقات میدانی عامل جنایت را بازداشت کردند. متهم که از جنایت پشیمان بود به قتل اعتراف کرد اما انگیزه‌اش را از جنایت نپرداختن پول جگرها عنوان کرد.

با اعتراف متهم جوان به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی تهران او در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پایتخت قرار گرفت و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.

گفت‌و‌گو با متهم

چه شد که دست به قتل زدی؟

اصلاً نمی‌خواستم چنین اتفاقی بیفتد. الان هم از عذاب وجدان نمی‌دانم چکارکنم. من و برادر و پدرم در جگرکی کار می‌کنیم. مقتول به همراه برادرش به مغازه ما آمد و چند سیخ جگر سفارش داد. سفارش‌ها را برایش آوردم و بعد از آنکه جگرها را خوردند به سمت صندوق رفتند تا حساب کنند. یک دفعه متوجه سر و صدای آنها با فردی که پشت صندوق بود شدم.

چرا دعوا شده بود؟

مقتول و برادرش سر قیمت جگرها دعوایشان شده بود. آنها نمی‌خواستند پول بدهند. سعی کردم آنها را آرام کنم اما بی‌فایده بود. درگیری بالا گرفت و از شدت عصبانیت چاقویی را که برای خُرد کردن جگر استفاده می‌شد برداشتم و یک ضربه پرتاب کردم.

چاقویی که پرتاب کردم به قفسه سینه او برخورد کرد و حادثه تلخ را رقم زد.

اما برادر مقتول گفته که شما اختلاف مالی داشتید؟

نه، انگیزه دعوا بر سر پول جگرها بود و من با مقتول اختلاف دیگری نداشتم.

سابقه داری؟

تا به حال پایم به کلانتری هم باز نشده چه برسد به بازداشت. از کاری که کرده‌ام پشیمانم گرچه می‌دانم که پشیمانی سودی ندارد.