چرا قیمت طلا بالا نمی‌رود؟

این روزها اگر از اکثر فعالان بازار طلا بپرسید که آیا به نظر آنها قیمت این فلز گرانبها باید بالاتر برود یا پایین‌تر بیاید، آنها دلایل زیادی خواهند آورد که قیمت طلا باید بالا برود.

خبر را برای من بخوان


از میان این دلایل می‌توان به تداوم سیاست‌های انبساطی در بسیاری از اقتصادهای پیشرفته و نیز تنش‌های سیاسی اشاره کرد، اما قیمت طلا بر خلاف این انتظارات، در چند ماه گذشته بعد از سقوط‌های مکرر (در مجموع حدود 20 درصد از ابتدای سال 2013 میلادی تا کنون) دیگر نتوانست به قیمت‌های طلایی گذشته بازگردد و بنا به اتفاقات مختلف در مقاطعی صعودهای اندک و در ادامه دوباره کاهش قیمت را تجربه کرده است.
در حقیقت به نظر می‌رسد که بازار طلا کاملا با گذشته متفاوت شده است. زمانی بود که فصل ازدواج در هند و به دنبال آن افزایش تقاضای فیزیکی طلا در این فصل، می‌توانست دلیلی برای افزایش قیمت طلا باشد، اما گویا آن روزها گذشته و حتی تحولات سیاسی و اقتصادی مهم دنیا هم نمی‌تواند طلا را آن طور که خیلی‌ها انتظار دارند، بالا ببرد. در عوض قیمت طلا به طرز غافلگیرانه‌ای در این زمان‌ها کاهش یافته است. مثلا در زمان تعطیلی هفده روزه دولت آمریکا یا بعد از اعلام تداوم خرید اوراق قرضه توسط فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) در جلسه ماه اکتبر این بانک که هر دو نیروی افزایشی برای قیمت طلا به حساب می‌آمدند، قیمت طلا سقوط دو سه درصدی را تجربه کرده است. همه این موارد این سوال را ایجاد می‌کنند که چرا طلا دچار اینگونه رفتارهای متناقض شده است و چرا با همه دلایلی که قبلا طلا را صدها دلار بالا می‌برد، این روزها طلا نسبت به خیلی از آنها بی‌تفاوت شده است و حتی کاهش قیمت دارد؟
نکته‌ای که در حالت کلی می‌توان گفت این است که هر دارایی و کالای سرمایه‌گذاری برای خود پارامترهای اساسی دارد که آن عوامل، روند کلی قیمت را تعیین می‌کنند و حوادث و اتفاقات تا مادامی که نتوانند وضعیت آن پارامترهای اساسی را تغییر دهند، قدرت تغییرات محدود قیمتی را دارند. طلا نیز از این قاعده مستثنی نیست. در واقع آنچه طلا را برای سرمایه‌گذاری جذاب می‌کند دو کارکرد اصلی طلاست: یکی کارکرد پوشش مخاطرات تورمی و دومی کارکرد پوشش ریسک‌های بازار.
کارکرد پوشش مخاطرات تورمی طلا به این معنا است که وقتی پول در اثر تورم یا سیاست‌های تورم زا مانند سیاست‌های پولی انبساطی بانک‌های مرکزی دچار کاهش ارزش می‌شود، طلا به عنوان مامنی برای فرار از بی‌ارزش شدن پول است. کارکرد پوشش ریسک‌های بازار نیز به این معنا است که وقتی ریسک بازارهای موازی طلا مانند بازار سهام بیش از تحمل سرمایه‌گذاران بالا رود، سرمایه‌گذاران به طلا به عنوان کالایی امن جذب می‌شوند. حال به این دو پارامتر باید یک خصوصیت مهم دیگر طلا را اضافه کنید و آن اینکه طلا بر خلاف سهام شرکت‌ها یا پول حساب‌های بانکی، سود پرداختی ماهانه یا سالانه ندارد و تنها سود خرید فیزیکی طلا در خرید در قیمت پایین و فروش در قیمت بالا است. پس یک پارامتر مهم دیگر در جذابیت طلا، احتمال وجود یک چنین فرصت کسب سود در آینده است و عدم چنین آینده‌ای ممکن است که فشار عرضه را دو چندان کند.
در حال حاضر هر دو کارکرد پوشش مخاطرات تورمی و ریسک بازار طلا به سیاست خرید اوراق قرضه توسط فدرال رزرو مرتبط شده است و این سیاست نیز به کاهش آمار بیکاری آمریکا به 5/6 درصد منوط شده که هم اکنون 2/7 درصد است، اما برداشت بازار آن است که فدرال‌رزرو منتظر نمی‌ماند تا آمار بیکاری به 5/6 درصد برسد و تغییر سیاست بدهد، بلکه احتمالا فدرال رزرو قبل از آنکه آمار بیکاری به 5/6 درصد برسد، شروع به کاهش خرید اوراق قرضه می‌کند.

در این صورت با قطع یکباره خرید اوراق قرضه، شوک به بازار وارد نشود. مسلما خرید اوراق قرضه و چاپ پول سبب کاهش ارزش دلار و ایجاد نیروی تورمی می‌شود.
پس کاهش و متوقف شدن آن کاملا نیروی تقویت‌کننده دلار و به دنبال آن تضعیف‌کننده طلا است، اما در عین حال از آنجا که رشد بازار و اقتصاد به کمک این تزریق نقدینگی بوده است، عده‌ای کاهش آن را سبب ریزش بازار سهام و افزایش ریسک می‌دانند. اگرچه اثر مورد اول قطعی است، ریزش بازار سهام و افزایش ریسک نوعی حدس است که اگر شرایط اقتصادی باثبات باشد، ممکن است رخ ندهد.
تا به الان نظر بازار بر تقویت دلار و افزایش ریسک‌پذیری و رشد بازار سهام بوده است و بازارهای مختلف بر اساس این فرض حرکت کرده‌اند که سقوط قیمت طلا هم در راستای همین برداشت بوده است.
مادامی که این پارامترهای اساسی، قدرتمند هستند اتفاقات دیگر نمی‌توانند تاثیر چندانی بر روند کاهشی قیمت طلا داشته باشند و اگر خیلی مهم باشند، طلا با افزایش قیمتی مهار شده آنها را محک می‌زند و در صورت اطمینان از ضعیف بودن آنها، دوباره ریزش قیمت را تجربه می‌کند، مثلا بعد از توافق موقت دولت و کنگره بر سر بودجه و نیز به‌دلیل اثرات بد تعطیلی دولت در آمریکا، طلا افزایش قیمتی محدودی را تجربه کرد، اما به محض برداشت مثبت از لحن گزارش اخیر فدرال رزرو درباره اقتصاد آمریکا، دوباره سقوط کرد. در حقیقت درست است که برنامه خرید اوراق قرضه در ماه اکتبر تداوم یافت؛ اما گزارش فدرال رزرو از اقتصاد آمریکا بعد از آمارهای ضعیف ماه سپتامبر و تعطیلی دولت در ادامه آن، برخلاف انتظارات، مثبت‌تر از آن چیزی بود که انتظار می‌رفت.
همین سبب شد که اعتماد به بهبود اقتصاد آمریکا بازگردد و طلا به سرعت ریزش قیمت را تجربه کند، اما جالب در این میان آن است که این روزها عده‌ای منتظر نمی‌مانند تا روند حوادث به پایان برسد تا با روشن شدن زوایای آنها تصمیم بگیرند و هر فرصت خوبی را برای عرضه طلا غنیمت می‌شمارند و همین افزایش عرضه نیز قیمت طلا را فلج کرده است. دقیقا ریزش قیمتی در میانه تعطیلی دولت آمریکا از همین جنس بود که بسیاری را غافلگیر
کرد. حالا سوال آخر این است که آیا طلا سقوط دیگری خواهد داشت؟ معروف است که بازار ترسو است و عادت دارد اتفاقات بد را در نهایت خود ببیند.
در حال حاضر بازارها به شدت نسبت به اثرات تحولات ماه گذشته آمریکا و تعطیلی دولت آن بدبین شده‌اند و خود را بر این اساس انطباق داده‌اند و بر همین اساس هم طلا روند افزایشی را تجربه کرد که البته باز محدود و کنترل شده بود.
بخشی از این انتظارات منفی بعد از گزارش اخیر فدرال رزرو از بین رفت و نتیجه نیز کاهش حدود سه درصدی قیمت طلا در روزهای اخیر بود. بعید نیست که اگر اعداد ماه اکتبر به آن بدی نباشد که انتظارات بازار است، طلا افت بیشتری را تجربه کند، اما هرچیزی که بتواند بازار را به این نتیجه برساند که اقتصاد آمریکا و آمار بیکاری آن راه درازی برای بهبود دارند، می‌تواند قیمت طلا را افزایش دهد. با توجه به اتفاقات ماه‌های اخیر به نظر می‌رسد تا آن زمان هر رشد قیمتی طلا به شکل محتاطانه و محدود و همراه با عرضه‌های شدید خواهد بود.