بازیگر پر حاشیه ایران از حقیقتی بزرگ پرده برداشت + تصویر
بهنوش بختیاری از قصد خود برای خودکشی در سال گذشته پرده برداشت
به گزارش سایت طلا، خبر خودکشی کیومرث پوراحمد شوک بزرگی برای جامعهی هنری بود. هنرمندان مختلف به بهانه مرگ خودخواستهی خالق «قصه های مجید» در صفحات شبکه های مجازی خود با یادآوری خاطره ای از او یا ابراز تاسف از تصمیم او، سوگواری کردند. در این میان بهنوش بختیاری در استوری اینستاگرام خود با اشاره به مرگ کیومرث پوراحمد، از قصد خود برای خودکشی در سال گذشته اشاره کرد که در فضای مجازی خبرساز شده است.
بهنوش بختیاری در استوری اینستاگرام خود با اشاره به ماجرای دردناک فوت کیومرث پوراحمد نوشت: «شرایط آنقدر بد بود که حتی خود من با اینکه صورتم همیشه خندان دیده می شد در سال گذشته یک بار تصمیم گرفتم مثل استادم آقای پوراحمد عمل کنم. به خدا قسم اگر دروغ بگویم. بعدها با دوستان سینماییام صحبت کردم، دیدم آنها هم به اینجا رسیده اند. باور نکردنی است ولی واقعیت است».
بهنوش بختیاری در ادامه استوری خود با اشاره به اینکه «فضا بسیار وهم انگیز و غمناک، پر استرس و ناامن» است تاکید کرد که خون به جگر اهالی سینما شده است و این «سیکل معیوب» جان اساتید و نوابغ دیگر را خواهد گرفت.
او در انتها با اشاره به ارزش جان انسان ها نوشت: «به خدا انسان در این شرایط می میرد.»
بهنوش بختیاری، سال گذشته در گفتوگو با تی وی پلاس از قصد خودکشی خود با ۳۰ عدد قرص زاناکس گفته بود. بختیاری در این مصاحبه گفت: «تاریخ نشان داده است هر کسی که میمیرد عزیز و نازنین میشود و همه به یاد خوبیهایش میافتند. من در این مدت شاید بیش از ۱۰ بار آرزوی مرگ کردهام. من، آدم بسیار قوی و قلدری هستم و گاهی اوقات با خود میگویم اگر فقط یک مورد از اتفاقاتی که برای من افتاد، برای یکی از آدمهای سوسول دور و برم میافتاد دوام نمیآورند. من شاهد هجومهای ۸۰ میلیونی آدمها علیه خودم بودهام. شاید اگر به شما یا هر کس دیگری، در یک جمع چهار نفره، یک نفر بد نگاه کند طاقت نیاورید ولی من بارها شاهد حمله همکارانم و حمله مردم بودهام. حملههایی نابخردانه و ناجوانمردانه.»
او با توضیح شرایط روحی خود ادامه داد: «چند وقت پیش شبی خیلی بد داشتم و با وجود تمام قدرتم و تمام کتابهایی که دور و برم جمع کردهام و تمام ویسهای انگیزشی با عبارتهای تاکیدی، یک مرتبه، یک جعبه زاناکس برداشتم و ۳۰ قرص کف دستم خالی کردم و به خودم گفتم تمامش کن. این قدر حالم بد بود. نمیدانم چه صدایی بود که به من گفت برو بیرون، قدم بزن، حالت عوض میشود و قطعا فردا روز بهتری است.»