طالبان ممکن است با ایران درگیر شود؛ آنها چیزی برای از دست دادن ندارند!

دو کشور پاکستان و ایران با بیشترین مرز زمینی، تعاملات تاریخی و فرهنگی، جایگاه ویژه‌ای در سیاست خود را به افغانستان اختصاص داده‌اند و چنانچه نتوانند این بحران طالبان را مدیریت کنند با عوارض و عواقب غیر قابل پیش‌بینی و غیر قابل جبرانی مواجه خواهند شد.

خبر را برای من بخوان

دو کشور پاکستان و ایران با بیشترین مرز زمینی، تعاملات تاریخی و فرهنگی، جایگاه ویژه‌ای در سیاست خود را به افغانستان اختصاص داده‌اند و چنانچه نتوانند این بحران طالبان را مدیریت کنند با عوارض و عواقب غیر قابل پیش‌بینی و غیر قابل جبرانی مواجه خواهند شد و بیشترین آسیب را از طالبان خواهند دید .

روزنامه اعتماد نوشت:روزی که امریکا تلاش خود را برای رهایی از جهنم افغانستان و نجات جان سربازان و سرمایه‌ های ملی سرلوحه کار سیاست خارجی قرار داد، اغلب از این سیاست امریکا خرده می‌گرفتند و انتقادهای زیادی را متوجه کاخ سفید می‌کردند، غافل از اینکه امریکا بر اساس منافع ملی خود تصمیم گرفته و نه آمال و آرزوهای دیگر کشورها.

رها شدن از لانه زنبور افغانستان و فارغ شدن از این گرداب چه با حضور جنگ‌سالاران و دولتمردان فاسد بر کابل (قبل از طالبان) یا طالبان بر آمده از غارهای قندهار و کوه‌های هندوکش با روش‌ها و شیوه‌های قرون وسطایی خود هنری بود که امریکا به خرج داد و خود را از این مخمصه نجات داد تا عواقب این آتش دامن دیگر کشورها بگیرد و از عوارض آن مصون شود.

بی‌گمان بر آمدن‌ ‌طالبان بر ارگ ریاست در کابل طیفی از کشورهای منطقه از جمله ایران، هند، پاکستان، چین، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان، روسیه و حتی قزاقستان، قرقیزستان و آذربایجان را کم و بیش دچار نگرانی و دغدغه خاطر کرده است، در این میان برخی کشورها از درایت و ابزار لازم برای مقابله با این بلای قرون وسطایی برخوردارند و برخی دیگر نیز به قدرت‌ها و بازیگران بزرگ‌تر برای در امان ماندن از طالبان چشم دوخته‌اند .

از زمان ‌دوباره به قدرت رسیدن طالبان حدود دو سال پیش هند یکی از کشورهای نگران از قدرت‌گیری مجدد طالبان بر کابل بود و از آن بیم‌ داشت که پاکستان با نفوذ بر طالبان و حمایت از این گروه، تفکر طالبانی را به کشمیر هند سرایت دهد و باعث تقویت عملیات ضد هندی درکشمیر و سایر نقاط مسلمان‌نشین هند شود.طی دو سال گذشته هندبا درایت و تدبیر و بدون هیاهو به دنبال مدیریت بحران طالبان و کاهش خصومت این گروه علیه منافع ملی هند بوده که تا حدود زیادی نیز موفق شده است . چین نیز با سیاست‌های توسعه اقتصادی و برخوردار از نفوذ و حمایت پاکستان هدف عمده خود را جلوگیری از سرایت تفکر طالبانی بر منطقه مسلمان‌نشین اویغور و سینک‌یانگ متمرکز کرده و بر این باور است که با راهکار توسعه اقتصادی و کمک به افغانستان بتواند طالبان را از فاز ایدئولوژیک و پارتیزانی به سیاست توسعه اقتصادی بکشاند و خیال مناطق مسلمان‌نشین خود را از نفوذ طالبان راحت کند.

کشورهای آسیای میانه نیز با نگرانی چشم خود را به روسیه دوخته‌اند تا از تهدید طالبان در امان بمانند.

در این میان دو کشور پاکستان و ایران با بیشترین مرز زمینی، تعاملات تاریخی و فرهنگی، جایگاه ویژه‌ای در سیاست خود را به افغانستان اختصاص داده‌اند و چنانچه نتوانند این بحران طالبان را مدیریت کنند با عوارض و عواقب غیر قابل پیش‌بینی و غیر قابل جبرانی مواجه خواهند شد و بیشترین آسیب را از طالبان خواهند دید .

پاکستان ‌و چین با پشت‌گرمی از روابط استراتژیک‌ دوجانبه و اهمیت قائل شدن برای افغانستان سیاست هماهنگی را در قبال طالبان اتخاذ کرده‌اند که اجلاس هفته گذشته وزرای خارجه سه کشور در اسلام‌آباد از آن جمله است. در این نشست سه‌جانبه بر همکاری‌های اقتصادی با کابل تاکید شد، در بیانیه پایانی این نشست ضمن تاکید بر همکاری‌های اقتصادی با حکومت طالبان و اشاره به پیوستن افغانستان به کریدور اقتصادی پاکستان و چین بر اهمیت حیاتی همکاری‌های سه کشور در حوزه‌ای امنیتی، سیاسی و احترام ‌متقابل، رایزنی برای منافع متقابل و تعمیق و گسترش آن تاکید شده و از طالبان خواسته شده که به دو گروه تحریک طالبان پاکستان (T.T.P) و جنبش اسلامی ترکستان شرقی اجازه فعالیت در داخل افغانستان را ندهد.

از زمان خروج نیروهای امریکا از افغانستان و تسلط طالبان بر کابل کشورهای منطقه هر کدام بر پایه نوع و میزان نگرانی خود از طالبان، چه به‌طور چندجانبه در مذاکرات رسمی یا حتی دوجانبه با طالبان درصدد رفع نگرانی‌های خود و اخذ تضمین لازم از طالبان بر آمده‌اند ولی تجربه گویای آن است که طالبان هیچ‌گونه پایبندی به حقوق شهروندان خود و میثاق‌های بین‌المللی ندارد و لذا تماس‌های رسمی و غیررسمی کشورها با این‌ گروه افراطی تنها نوعی به رسمیت شناختن آنها محسوب می‌شود و چنانچه این گروه از نظر جامعه جهانی به رسمیت شناخته شود نه تنها سختگیری بر شهروندان افغانستان را بیشتر می‌کند، بلکه‌ درصدد شاخ و شانه کشیدن بیشتر با همسایگان نیز بر می‌آید.

به نظر می‌رسد بیشترین دل‌نگرانی‌های ناشی از طالبان متوجه دو کشور ایران‌ و پاکستان است، پاکستان همان‌گونه که خود بانی طالبان بود ممکن است به قربانی این گروه تبدیل شود در حالی که اسلام‌آباد امیدوار بود که کابل را به عمق استراتژیک خود تبدیل کند ولی امروزه بر خلاف تصور اسلام‌آباد، طالبان مأمن و پناهی برای تحریک طالبان پاکستان (T.T.P) شده است و در صورت بروز درگیری‌های ناسیونالیستی پشتون‌های پاکستان با اسلام‌آباد، بالتبع با حمایت پشتون‌های افغانستان و طالبان مواجه خواهد شد.

از سوی دیگر روابط ایران و طالبان نیز آتش زیر خاکستر است و هر بهانه و موضوعی می‌تواند این آتش را شعله‌ور کند و زبانه‌های آن را به داخل و خارج کشورمان سرایت دهد. به هر حال هرگونه تنش ناسیونالیستی پشتون در منطقه با پاکستان و تنش مذهبی با ایران می‌تواند منطقه را به آتش بکشد و دو کشور ایران ‌و پاکستان ‌را با بحران جدی روبه‌رو کند، از این‌رو می‌طلبد دو کشور پاکستان و ایران منافع ملی کلان خود را محور اصلی سیاست خارجی خود قرار دهند و از هر اقدامی که در جهت تقویت طالبان و به رسمیت شناختن آنها تلقی شود، جدا پرهیز کنند .

درگیری با ایران و پاکستان برای طالبان که با زندگی غیرمدنی بر مردم افغانستان مسلط شده‌اند، نعمت به شمار می‌رود و طالبان چیزی برای از دست دادن ندارد ولی ایران و پاکستان را دچار مشکل می‌کند. واکنش عباس استانکزی، معاون وزارت خارجه طالبان به هشدار ابراهیم رییسی در مورد حقابه ایران که می‌گوید: «هم‌اکنون در امتداد مرزهای افغانستان چنان گروه‌های قدرتمندی مستقر شده‌اند که سنگ را پرتاب کرده و سر خود را زیر آن قرار می‌دهند.» نمونه تفکری است که باید به جدیت به آن نگریسته شود.