عجیب ترین کلکسیون‌ ایران؛ این مرد کلید همه قفل‌ها را دارد + تصاویر

جمع‌کردن کلکسیون‌های عجیب و غریب هم برای خودش عالمی دارد که ذوق، حوصله و جیب پرپول می‌خواهد

خبر را برای من بخوان

به گزارش سایت طلا، کلکسیون برای صاحبش یک دلمشغولی است. بعضی‌ها تمبر جمع می‌کنند، بعضی‌ها به پروانه‌های خشک‌شده داخل قاب علاقه دارند و بعضی‌های دیگر هم فیلم و دی‌وی‌دی آرشیو می‌کنند.این گزارش سال ۱۳۸۸ در هفته نامه همشهری سرنخ منتشر شده است.

دنیای رنگارنگ و پرراز کلکسیون‌دارها عجایبی را درون خود دارد که سرک‌کشیدن در کاروبار آنها و فهمیدن رمز و راز جمع‌کردن مجموعه‌شان سوژه داغ گزارش ما شده است. معرفی کلکسیون‌های عجیبی مثل قفل، زنگوله، کبریت، سیگار و همچنین صحبت‌کردن با مجموعه‌دارانی که گاهی تا میلیون‌ها تومان پول صرف تهیه یک قوطی کبریت می‌کنند، خالی از لطف نیست. جمع‌کردن مجموعه‌ای از قفل‌ها و زنگوله‌های قدیمی و امروزی آن‌قدر برای صاحبش جذاب بود که باعث شد به فکر تاسیس یک موزه بیفتد.

قفل گنجه یا گنجینه قفل؟

«اول فقط دوستش داشتم. کارم این شده بود که هر روز قبل از برگشتن از مدرسه یک‌سر می‌رفتم خانه مادربزرگم؛ بعد تا نمی‌دیدمش بیرون نمی‌رفتم. هم کوچک بود، هم ریزه‌کاری زیاد داشت. مادربزرگ دل به خرت و پرت‌های گنجه‌اش سپرده بود و من دلداده قفل در گنجه‌اش شده بودم»؛ این را سیدضیاءالدین قریشی‌زاده می‌گوید.

سیدضیاءالدین قریشی‌زاده صاحب کلکلسیونی که قیمت ندارد

حالا ۳۰ سال از آن زمان گذشته و او صاحب کلکسیون نفیسی از قفل‌های ایرانی و فرنگی است؛ قفل‌هایی که کوچک‌ترین آنها کمتر از ۱۰ گرم وزن دارد و درشت‌ترینشان هم ۲ کیلوگرم! «اولین پولی که دستم آمد، قفل گنجه مادربزرگ را خریدم. هنوز هم دارمش؛ نوبر مجموعه قفل‌های تزئینی است. با اینکه اهرم‌هایش از فولاد است اما برای بازشدن به قلق خاصی احتیاج ندارد.

مخصوص زنان خانه‌دار است و بیشتر یک نگهدارنده است تا حفظ کننده».قریشی‌زاده قدم به قدم صفحه‌های علمی کلکسیونش را ورق می‌زند و دنیایی سرشار از راز را به تصویر می‌کشد. «کلکسیون قفل من ۳۵۰۰ عضو دارد که از این تعداد ۱۰۰قفل نفیس و قیمتی هستند و علاوه بر جنبه مادی، پشتوانه تاریخی و فرهنگی هم دارند».

قریشی‌زاده برای جمع‌وجورکردن کلکسیون قفل و کلیدمیلیون ها تومان خرج کرده است. این هزینه شامل خرید، حمل و نقل و نگهداری می‌شود. قریشی‌زاده آن قدر برای کلکسیون بی‌همتایش ارزش قائل است که همه این گنجینه نفیس را در محلی خاص تحت تدابیر ویژه امنیتی نگهداری می‌کند؛ «مجموعه‌ام چیزی کم ندارد و می‌شود از آن به‌عنوان یک موزه استفاده کرد؛ موزه‌ای که علاوه بر جنبه فرهنگی از زاویه‌ای دیگر به زندگی‌های اقوام و ملل گوناگون نگاه می‌کند».

نمونه‌ای از اجداد قفل‌های امروزی

قفل و کلیدهای کلکسیون این مجموعه‌دار تقسیم‌بندی‌های گوناگونی دارند؛ برای مثال قدیمی‌ترین قفل آن مربوط به دوران ساسانی است و آن‌قدر ظریف و هنری ساخته شده که چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند. قریشی‌زاده می‌گوید: «قفل‌های دوران قبل از اسلام عموما از جنس نقره بوده و علاوه بر جنبه امنیتی، به قفل‌های طلسماتی هم شهرت داشته‌اند. با اینکه اندازه کوچک‌ترین قفل‌ها از ۳ سانتی‌متر هم کمتر است اما روی بدنه نقره‌کاری‌شده آنها مملو از وردهایی است که برای حفاظت خدایان از اموال موجود در گنجینه یا حتی شخص حامل آن نوشته شده است.

او برای به‌دست‌آوردن انواع قفل‌هایی که حالا بی‌صدا در صندوقچه‌های چوبی خوابیده‌اند، مشقت‌های زیادی تحمل کرده است؛ «قفل‌های قدیمی باتوجه به نوع، ظرافت و موادی که روی آنها به کار رفته است، شناسنامه سربه‌مهری از سازنده‌شان هم هستند. برای همین، با دیدن آنها می‌شود شهری را که قفل در آن ساخته شده و حتی بعضی‌وقت‌ها سازنده قفل را هم شناسایی کرد». تا همین چند سال پیش، قفل‌سازی یک صنعت مهم در کشورمان بود اما باتوجه به پیشرفت‌های علمی، قفل‌سازهای دزفولی که اسم و آوازه زیادی هم به‌هم‌زده بودند، خیلی‌وقت است که بیکار شده‌اند.

کوچک‌ترین قفل موجود در کلکسیون قفل جنبه تزئینی داشته است

از هر شهر و کشوری که فکرش را بکنید قفل و کلید در مجموعه قریشی‌زاده وجود دارد؛ «قفل‌های دوره‌های اسلامی و ایلخانی هم ظرافت داشتند. از منظر مکانیکی دقت زیادی در ساخت آنها به کار رفته بود. از این دوران، کمترین تعداد قفل در مجموعه وجود دارد.

دوران صفویه اوج صنعت قفل‌سازی به‌شمار می‌رود تا جایی که صنعت‌کاران ایرانی ساکن دشت‌های جنوبی ایران، قفل‌های زینتی و طلسماتی‌شان را به هندوستان و چین هم صادر می‌کردند. حالا از آن دوران زمان زیادی گذشته است و این قفل و کلیدهای آلمانی هستند که در بازار حرف اول و آخر را می‌زنند. اولین قفل خارجی سال ۵۷ به مجموعه‌ام اضافه شد. یکی از دوستان خانوادگی به مجارستان رفته بود و یک قفل نیمه‌مکانیکی به‌عنوان سوغات به من هدیه داد. بعد از آن آلمانی‌ها، سوئدی‌ها، اتریشی‌ها و... هم در مجموعه‌ام برای خودشان جا بازکردند».

نمونه‌ای از اجداد قفل‌های امروزی

مجموعه‌دارها اعتقادات جالبی دارند؛ مثلا اینکه برای تهیه یک مورد خاص به آب و آتش می‌زنند تا آن را به کلکسیونشان اضافه کنند، حتی تا پای معامله هم می‌روند اما اگر طرف راضی نباشد با این اعتقاد که نفرینش دلسردشان می‌کند پاپس می‌کشند. قریشی‌زاده می‌گوید: «برای خرید یک قفل هیچ‌وقت نباید حساسیت به خرج داد چون باعث می‌شود صاحب آن دندان‌گردی کند و برای یک قفل بی‌ارزش تا میلیون‌ها تومان پول بخواهد».

با اینکه مجموعه قفل و کلیدهای این کلکسیون‌دار ازنظر قیمت و ارزش معنوی به تایید کارشناسان سازمان میراث فرهنگی هم رسیده، این سازمان هیچ تعهدی برای نگهداری و ضبط این مجموعه ندارد؛ «سال گذشته خودم طرح ساخت موزه قفل و کلید خاورمیانه را نوشتم و آن‌قدر دوندگی کردم که سازمان میراث فرهنگی بالاخره آن را تصویب کرد اما همه کارهای ساخت و کسب جواز و آماده‌سازی را به خودم محول کرده است».

از مجموع ۳ هزار و ۵۰۰ قفلی که در کلکسیون قریشی‌زاده وجود دارد، فقط ۱۰۰ قفل بدون کلید هستند که از این تعداد، به‌خاطر پیچیده‌بودن ساختار، یک قفل مربوط به دوران سلجوقی و یک قفل تزئینی مربوط به دوره اول تاریخ اسلامی و ساخت عثمانی باز نمی‌شوند.

نمونه‌ای از اجداد قفل‌های امروزی

قریشی‌زاده که این روزها درگیر ساخت ساختمان موزه قفل در تهران است، می‌گوید: «تابه‌حال مشکل امنیتی‌ای نداشته‌ام اما نگهداری چنین مجموعه نفیسی آن هم بدون کمک دولت می‌تواند خطرناک باشد. ما مثل کلکسیون‌داران تمبر، اتحادیه نداریم؛ برای همین خودمان باید تمام هزینه‌ها را بپردازیم».در کنار مجموعه ۳هزارتایی قفل، قریشی‌زاده چندسالی است که زنگوله هم جمع می‌کند؛ «زنگوله‌ها دنیای پرسروصدایی دارند. جمع‌کردن آنها برایم جنبه تفریحی دارد و فعلا همه‌شان ایرانی هستند. زنگوله‌ها هم درست مثل قفل‌ها ظرافت‌های ویژه‌ای دارند و جنبه تزئینی آنها بر دیگر جنبه‌هایی که برایشان متصور شده‌اند، برتری دارد».

گران‌ترین زنگوله‌ای که در کلکسیون قریشی‌زاده وجود دارد که خیلی می‌ارزد و آن را از یک چوپان مراغه‌ای خریده است؛ «رفته بودم دنبال قفل که زنگوله را دیدم؛ خیلی ظریف و تمیز روی آن مهره‌کاری شده بود و صدای زیری داشت. همین باعث شد بخرمش و حالا در کنار قفل‌ها هزار عدد نگوله هم دارم». این مرد خلاق امیدوار است بالاخره موزه قفل را افتتاح کند تا همه بتوانند از نزدیک، مجموعه نفیس او را ببینند اما خودش می‌گوید این کار مشکلات زیادی دارد.