بازارگردان یا بازارساز همان کسی است که میتواند تعادل را به بازار باز گرداند. وقتی بورس در شرایط بحرانی قرار میگیرد و سهامداران رفتارهای هیجانی از خود بروز میدهند، بازارگردانها از مسیر بازارگردانی جلوی تشکیل صفهای خرید و فروش را میگیرند و نقدشوندگی در بازار سهام را کنترل میکنند. اما برخی از بازارگردانها میتوانند از طریق تحلیلهای بنیادی، نقشی موثرتر را ایفا میکنند. حمیدرضا دیدهخانی، مدیر عملیات بازارگردانی شرکت مشاور سرمایهگذاری ترنج ضمن توضیح درباره نقش بازارگردانی در بازار سهام، به تفاوت تیم بازارگردانی حرفهای در شرکتهایی نظیر ترنج با سایر تیمهای بازارگردانی پرداخته و از حضور تیم تحلیل در بخش بازارگردانی شرکت ترنج گفته است.
در دنیای بورس و بازار سهام، عمده سرمایهگذاران با صندوقهای سرمایهگذاری آشنایی دارند؛ صندوقهایی که در بازار کاملا شناختهشده و مطرح هستند و سرمایهگذاران یا سهامداران خرد از طریق آنها اقدام به فعالیت و مشارکت در بازار سرمایه میکنند. اما به ندرت درباره صندوقهای بازارگردانی میدانند. این در حالی است که بازارگردانی میتواند نقشی کلیدی در کنترل نقدشوندگی بازار و حفظ تعادل عرضه و تقاضا در آن ایفا کند.
*بازارگردانی، ابزاری برای کنترل نوسان در بازار سهام
اصولا بازار همیشه با نوسان همراه است، اما میتوان با ترفندهای بازارگردانی و بازارسازی نوسان را به حداقل رساند. این نقطه آغاز تفاوت صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای بازارگردانی است. حمیدرضا دیدهخانی ، مدیر عملیات بازارگردانی شرکت مشاور سرمایهگذاری ترنج با اشاره به ماهیت این دو صندوق، از تفاوتهای آنها میگوید: «صندوقهای سرمایهگذاری اصولا با این هدف تاسیس میشوند که پول را از سرمایهگذار خرد بگیرند و به جای آن فرد، خرید و فروش سهام را انجام بدهند. اما صندوقهای بازارگردانی همیشه منابع مالی را از ناشرین یعنی شرکتها یا سهامداران عمده این شرکتها دریافت میکنند.» به این ترتیب منابعی که به صندوقهای بازارگردانی تزریق میشود فقط از سوی ناشرین و سهامداران عمده است. این نخستین و بزرگترین تفاوت صندوقهای بازارگردانی با صندوقهای سهمی است.
صندوقهای سرمایهگذاری و صندوقهای بازارگردانی در زمینه اهدافی که برایشان تعریف شده هم با یکدیگر تفاوت دارند. دیدهخانی هدف اصلی صندوقهای سرمایهگذاری را اینطور توضیح میدهد: «هدف اصلی صندوقهای سهمی، سرمایهگذاری در سهام شرکتها و کسب بازدهی است. اما در بازارگردانی هدفی متفاوت را دنبال میکنیم.» به گفته دیدهخانی هدف اصلی بازارگردان، افزایش نقدشوندگی و جلوگیری از تشکیل صفهای خرید و فروشِ پیدرپی است: «سازمان بورس و اوراق بهادار برای این کار، حداقل تعهداتی را برای بازارگردانها تعریف کرده که تعهد معاملاتی آنها به شمار میآید. برای مثال فرض کنید فولاد مبارکه تعهدی حدود 20 تا 30 میلیون برگه بهادار دارد، به محض اینکه بازارگردان شاهد تشکیل صف خرید و فروش باشد، در صف فروش از سهام حمایت میکند و خرید را تا عددی که مجاز است و حتی بیشتر از آن، انجام میدهد.» او ادامه میدهد: «زمانیکه صف خرید شکل میگیرد، بازارگردان میتواند با توجه به شرایط بازار و تحلیلی که روی سهام دارد، حداقل تعهد خود را انجام دهد.» تفاوت بازارگردانی حرفهای و غیر حرفهای هم در همین بخش مشخص میشود.
*بازارگردانهایی با توانایی تحلیل بنیادی در شرکت ترنج
وظیفه بازارگردانها به صورت کلی یکسان است، اما شرایطی وجود دارد که میتواند میان کیفیت کار آنها تفاوت ایجاد کند. دیدهخانی در این زمینه میگوید: «تفاوت آنجا ایجاد میشود که بازارگردان اقدام به تحلیل کند. عمدتا بازارگردانها شناختی از شرایط بنیادی و ساختاری شرکت ندارند. در واقع بازارگردان را در بازار به عنوان کارگزار معاملهگر میشناسند، یعنی شخص حقوقی که تنها وظیفهاش دریافت سفارش است و آن را به صورت دستورالعملی که برایش تعریف شده انجام میدهد.»
به این ترتیب بازارگردان در شرایط نیمهحرفهای، فقط در چهارچوب تعهدی که برایش تعریف شده، ایفای نقش میکند. اما بازارگردان کاملا حرفهای اقدامی را پیش میبرد که در بازار به ندرت دیده میشود: «بازارگردانها اکثرا به تحلیل بنیادی واقف نیستند و فقط تعهدات بازارگردانی را پیش میبرند. اما در شرکتی نظیر شرکت سرمایهگذاری ترنج، تیم تحلیل را در بخش بازارگردانی تشکیل دادهایم. به این ترتیب ما روی سهامی که بازارگردانی آن را بر عهده گرفتهایم، حتما تحلیل انجام میدهیم. به همین خاطر، زمانیکه صف خرید و فروش تشکیل میشود، اگر حباب منفی داشته باشد یعنی پایینتر از ارزش ذاتی باشد، در صف فروش، چندین برابر تعهد خود انجام میدهیم و در صف خرید هم بالاتر از تعهدات روزانهمان کار را پیش میبریم.»
نکتهای که دیدهخانی در مورد بازارگردانی حرفهای به آن اشاره میکند این است که بازارگردان میتواند چندین برابر تعهد خودش خرید را انجام دهد، کافی است توانایی تحلیل شرایط بازار را داشته باشد، نظیر آنچه تیم تحلیل در بخش بازارگردانی در شرکت ترنج انجام میدهد. دیدهخانی به نکته قابل تاملی به عنوان محدودیت برای بازارگردانها هم اشاره میکند: «بازارگردان معمولا منابع مالی کافی در اختیار ندارد. یعنی سهامدارِ عمده، منابع نقد و منابع سهمیِ کمی در اختیار بازارگردان قرار میدهد. بنابراین بازارگردان باید بتواند منابع خودش را مدیریت کند تا در زمینه عرضه و تقاضا پاسخگو باشد.» اما چرا سهامداران عمده، منابع کمی در اختیار بازارگردانها قرار میدهند؟
*محدودیتی که جلوی ابتکارعمل بازارگردانها را میگیرد
اصولا سهامدارانِ عمده و ناشرین در شرکتها، پول کمی در اختیار بازارگردان قرار میدهند. دیدهخانی در نقد این مسئله میگوید: «طبق الزامات کفایت سرمایه و مباحث مرتبط با آن، اگر شرکتها به اندازه 5 روز کاری تعهد داشته باشند و آن را در اختیار بازارگردان قرار دهند، به تعهدشان عمل کردهاند. سهامداران عمده و ناشرین هم تمایل دارند طبق ماده و قوانین موجود کار کنند. اما این تعهد و الزام بسیار ناچیز است.»
انتقادی که بازارگردانهای حرفهای به سازمان بورس دارند این است که منابعِ در نظر گرفته شده برای بازارگردانی بسیار کم و ناچیز است. دیدهخانی میگوید: «حداقلی که سازمان بورس در نظر گرفته تا به بازارگردان منتقل شود، بسیار کم است. این جریان دست بازارگردان را میبنند و برایش محدودیت ایجاد میکند. در واقع او نمیتواند ابتکار عمل داشته باشد.» در واقع این محدودیت باعث میشود بازارگردان هنگام تشکیل صفهای فروش، خرید بیشتری داشته باشد یا هنگام تشکیل صفهای خرید، بیشتر خریداری کند.
علاوه بر نقدی که به قوانین وارد است، ناشرین هم در این زمینه مورد نقد قرار میگیرند. دیدهخانی میگوید: «خود ناشرین و سهامداران عمده تمایلی ندارند پول زیادی در اختیار بازارگردان قرار دهند به این خاطر که بیش از 90 درصد از بازارگردانها در بورس صرفا به عنوان کارگزار معاملهگر هستند و هیچ شناختی از وضعیت سهام ندارند. اما در ترنج، سعی داریم این رویه را تغییر دهیم.» به این ترتیب، بازارگردانی به شکل حرفهای، میتواند آورده بیشتری برای سهامداران عمده داشته باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر از خدمات بازارگردانی ترنج و مشاوره رایگان تنها کافی است با شماره 79326-021 تماس بگیرید.