در حال حاضر در تصاویر هوایی از مکان این شهر چیزی جز تلهای ماسهای در وسعت بیابان قابل مشاهده نیست؛ اما اینجا روزگاری شهری پر رونق در حاشیۀ مسیر خراسان به اصفهان و شیراز بوده است؛ شهری که بنا بر افسانهها اسفندیار پهلوان نامدار ایرانی آن را بنا کرده است.
در این تصویر هوایی که در دهۀ 30 گرفته شده، برخی بقایای شهر مشخص هستند
این شهر مدفون در شنزار، چندین دهۀ قبل شناسایی شده بود اما این مطالعۀ تازه، اطلاعات تازهای دربارۀ زمان رونق و همچنین زمان دفن شدن این شهر ارائه میدهد.
از نظر محققان این شهر در مسیر اصلی خراسان به فارس و اصفهان قرار داشته و به ویژه در دوران سلجوقی رونق بسیار زیادی داشته است. طبق دادههای تاریخی به احتمال زیاد این شهر که وسعت آن بیش از 80 هکتار تخمین زده شده در اوایل دوران صفوی متروکه و در زیر شنهای روان دفن شده است.
این عکس (مانند عکس نمایه) بقایایی از شهر را که در اثر جابهجایی شنها آشکار شدهاند نشان میدهد
دربارۀ وجه تسمیۀ شهر گفته شده که احتمالا کلمۀ اسنفجرد در اصل «اسفندیار جرد» به معنی شهر ساخته شده توسط اسفندیار بوده است. سابقۀ وجود این شهر را محققان به دوران پیش از اسلام مربوط دانستهاند. بر اساس برخی افسانهها، اسفندیار در مسیر یکی از سفرهایش شهری ساخته بود که بعدها در زیر ریگ روان دفن شد.
نمونههایی از سکههای یافت شده در محوطه
در طی سالهای اخیر عواملی از جمله رانش زمین باعث آشکار شدن بخشهایی از دیوارهها و بناهای این شهر شده است. همچنین در عکسهای هوایی که دهههای قبل از این محوطه گرفته شده، میتوان بقایای ساختمانها را تشخیص داد.
نمونههایی از سفالهای یافت شده در محوطه
تا به حال هیچ کاوش باستانشناسی دقیق و جامعی در این شهر صورت نگرفته اما در در دورههای مختلف مردم بومی و برخی باستانشناسان اشیاء و بقایایی را از محوطۀ این شهر جمعآوری کردهاند که شامل تعداد زیادی قطعات سفالی، شیشههای تاریخی و همچنین تعدادی سکه میشود.
سکههای یافت شده عموما بسیار فرسوده هستند و گرچه تشخیص زمان ضرب آنها دشوار است اما احتمالا متعلق به دوران خوارزمشاهی، ایلخانی و حتی دورۀ پارتی میشوند.
تصویر ماهوارهای از وضعیت کنونی مکانی که شهر در آن مدفون است
محققان در پایان مقالۀ خود، هدف از این مطالعه را معرفی اسفنجرد و تاکید بر اهمیت توجه به این محوطه و حفظ و حراست آن ذکر کردهاند.
این مطالعه که در نشریه مطالعات باستانشناسی دانشگاه تهران به چاپ رسیده، توسط محمد حسین عزیزی خرانقی، سمیرا عابدی و سید جلال هاشمی مجومرد از اساتید و کارشناسان باستانشناسی انجام شده است.