آیا این نقاشیهای پانصدساله «بشقابپرندهها» را به تصویر کشیدهاند؟!+ تصاویر
کسانی که دوست دارند در هر چیزی به دنبال سرنخی از رازهای مخفی یا توطئههای بزرگ بگردند، بدشان نمیآید که این نقاشیهای عصر رنسانس را به عنوان سندی برای مراودۀ طولانیمدت انسانها و بیگانگان فضایی تفسیر کنند!
کسانی که دوست دارند در هر چیزی به دنبال سرنخی از رازهای مخفی یا توطئههای بزرگ بگردند، بدشان نمیآید که این نقاشیهای عصر رنسانس را به عنوان سندی برای مراودۀ طولانیمدت انسانها و بیگانگان فضایی تفسیر کنند!
پای صحبت در مورد بشقابپرندهها یا «پدیدههای هوایی ناشناس» در ماه ژوئیه امسال حتی به یک جلسه استماع کنگره ایالات متحده و بعد از آن به جلسهای در مجلس مکزیک نیز کشیده شد. برگزاری این جلسات به دنبال مجموعهای از اعلامیهها و ادعاهایی بود که دربارۀ برخورد نزدیک با موجودات بیگانه در دهههای اخیر ارائه شده بودند.
با اینکه دانشمندان و محققانِ جدی در حوزۀ مطالعات فضا هنوز هم نسبت به این ادعاها بیاندازه مشکوک هستند و هیچ سند و مدرک قابل اتکایی در آنها نمیبینند، اما ظاهرا علاقۀ دیوانهوار به کشف چیزهای عجیب، حد و مرز نمیشناسد و هر کسی را در هر جایگاهی ممکن است درگیر خود کند.
برای برخی از کسانی که در هر چیزی به دنبال سرنخ و ردپایی از موجودات بیگانه و رازهای فاشنشده دربارۀ فضاییها میگردند، یکی از حوزههای جالب توجه، نقاشیهایی هستند که استادان عصر رنسانس، چند صد سال قبل از این کشیدهاند.
به نظر این تئوریپردازان (یا بهتر است بگوییم «خیالپردازان»)، بسیاری از این نقاشیهای قدیمی شواهدی انکارناپذیر از مواجهۀ انسانها با موجودات فضایی در دورانهای گذشته هستند.
البته واقعیت این است که این نقاشیها همگی دارای مضامینی مذهبی هستند و آنچه که خیالپردازان طرفدار موجودات فضایی به عنوان بشقابپرنده در این نقاشیها میبینند، در حقیقت تصاویری نمادین از ابرها و محملهای آسمانی حامل فرشتگان و قدیسان هستند؛ مضامینی که در کتابهای مقدس نیز گاهی اشاراتی به آنها شده است (از جمله این که نزول فرشتگان را «همراه با ابرها» ذکر کردهاند).
اما به هر حال این تصاویر آنقدر شبیه به تصویرسازیهای امروزی دربارۀ موجودات فضایی و بشقاب پرندهها بودهاند که خیلیها نتوانند از لذت تطبیق دادن آنها با تخیلات خودشان چشم بپوشند.
در اینجا نمونههایی از این نقاشیهای قدیمی را ملاحظه میکنید.
نقاشی پیدرا دلا فرانچسکا (قرن پانزدهم میلادی) که صحنۀ تعمید عیسی (ع) به دست حضرت یحیی را به تصویر کشیده است؛ شکل خاص ابرها در این نقاشی صحنهای از حضور بشقابپرندهها را تداعی میکند!
این نقاشی را مازولینا دا پانیکاله نقاش قرن پانزدهمی کشیده و عنوان آن «معجزۀ برف» است؛ (طبق برخی روایتها محل ساخت کلیسای شهر رم با باریدن برف در محل دقیق ساخت کلیسا معین شده بود). اما ابرهای این نقاشی هم مثل نقاشی قبلی شباهت زیادی با صحنۀ هجوم فضاییها در فیلمهای هالیوودی دارد.
این نقاشی نیز که در صفحهای از یک کتاب قرن پانزدهمی کشیده شده، صحنهای را نشان میدهد که الهۀ خوشبختی، فورچونا، در حال گرداندن چرخ سرنوشت است؛ در این نقاشی یک گوی طلاییرنگ در هوا شناور است که احتمالا نمادی از خورشید یا تصویر دیگری از چرخ سرنوشت است؛ اما اگر کمی خیالپرداز باشید حتما میتوانید آن را نشانهای از رویت بشقابپرنده در قرن پانزدهم میلادی بدانید!
نقاشی دومنیکو جیرلاندایو با عنوان «حضرت مریم و قدیس جیووانی» (قرن پانزدهم) یکی از مشهورترین نقاشیهایی است که بعضیها در آن تصویر یک بشقابپرنده را دیدهاند؛ در گوشۀ سمت راست و بالای تصویر. اما به نظر میرسد که آنچه شبیه یک کشتی پرنده است، تمثیلی از هبوط فرشتگان برای تقدیس یک لحظۀ مبارک بوده باشد.
این نقاشی که کارلو کریولی در سال 1486 آن را کشیده است؛ تصویری بسیار جالب توجه از لحظۀ افاضۀ نور مقدس به حضرت مریم (س) را به تصویر کشیده است؛ تصویری که از قضا کاملا شبیه تصویرسازیهای امروزی از بشقابپرندههایی است که از زیرشان نورهایی به سمت زمین افکنده میشود.
نمونۀ دیگری از نورافشانیهای مقدس آسمانی در این نقاشی قرن هیجدهمی از آرت دِ گلدر با عنوان «تعمید عیسی مسیح» نشان داده شده است. نورهایی که از یک موجود دیسکمانند در آسمان به زمین افکنده شدهاند، حتما طرفداران نظریههای مربوط به بشقابپرندهها را هیجانزده و خوشحال میکنند. اما اگر کمی واقعبینانه و البته دقیق به نقاشی نگاه کنیم، خواهیم دید که آنچه در آسمان است، کبوتری سپید (نماد روح القدس) است که هالهای بزرگ از نور (به نشانۀ تقدس) در اطراف خود دارد.