سایت خبری طلا

آیا این جواهر واقعا نفرین‌شده است؟! + تصاویر

منبع: فرادید


در رمان پرفروش آنتونی دوئِر، «تمام نورهایی که نمی‌توانیم ببینیم»، هرج و مرج جنگ جهانی دوم در چشمان قهرمان نابینای کتاب منعکس می‌شود و با سنگی درخشان و ظاهراً نفرین‌شده در قلب داستان نشان داده می‌شود.


در رمان پرفروش آنتونی دوئِر، «تمام نورهایی که نمی‌توانیم ببینیم»، هرج و مرج جنگ جهانی دوم در چشمان قهرمان نابینای کتاب منعکس می‌شود و با سنگی درخشان و ظاهراً نفرین‌شده در قلب داستان نشان داده می‌شود.

در رمان پرفروش آنتونی دوئِر، «تمام نورهایی که نمی‌توانیم ببینیم»، هرج و مرج جنگ جهانی دوم در چشمان قهرمان نابینای کتاب منعکس می‌شود و با سنگی درخشان و ظاهراً نفرین‌شده در قلب داستان نشان داده می‌شود.

 جواهر «دریای شعله‌ها»، نقطه بسیار مهم داستان در رمان و سریال اقتباسی نتفلیکس بر اساس این کتاب، کاملا ساختگی هستند. اما نویسنده آن را بر اساس یک جواهر واقعی به نام یاقوت کبود دهلی یا «آمه‌تیست نفرین‌شده» ساخته است.

اما آیا این یاقوت کبود واقعاً نفرین‌شده بود؟ صاحب آن، ادوارد هِرون آلن، ظاهراً چنین فکر می‌کرد. این نویسنده در نامه‌ای که این جواهر واقعی را به موزه تاریخ طبیعی لندن واگذار کرده بود، یاقوت کبود را «نفرین‌شده سه‌گانه و آغشته به خون» خواند و به صاحبان آینده آن توصیه کرد آن را به دریا بیندازند.

آن‌ها این کار را نکردند و تا به امروز، این جواهر شهرت تاریکی دارد چون سنگی است که هر کسی که به آن دست بزند، نفرین می‌شود. اما آیا این نفرین واقعی است یا صرفاً جامعه‌ای را نشان می‌دهد که با گناه در مورد گذشته استعماری خود دست و پنجه نرم می‌کند؟

آمه‌تیست نفرین‌شده

این جواهر و نامه سال ۱۹۰۴ هرون آلن هنوز در موزه تاریخ طبیعی نگهداری می‌شود. در یادداشت، نویسنده ادعا کرده است که آمه‌تیست از معبد خدای ایندرا در کانپور در جریان شورش قرن نوزدهم که در آن سرخپوستان علیه مستعمرات بریتانیا شورش کردند، غارت شده است. هرون آلن ادعا کرده است که در جریان این خشونت، یک افسر سواره‌نظام بنگالی به نام دابلیو فِریس جواهر را برداشته و آن را به انگلستان آورده است، اما از آن پس، با بدبختی‌های مداومی مواجه می‌شود که گریبان خانواده و دوستانش را می‌گیرد و باعث خودکشی، بیماری و سایر تراژدی‌ها می‌شود.

در نهایت، هرون آلن نوشته است که این سنگ قیمتی در اختیار او قرار گرفته است و او نیز به نفرین دچار شده است. هرون آلن توضیح داده که سعی کرده آن را ببخشد و حتی با قرار دادن آن کنار سایر جواهرات غارت‌شده‌ی باستانی از جمله دو تکه جواهر مصر باستان و حلقه‌ای که ادعا می‌کرد متعلق به یک ستاره‌شناس مشهور انگلیسی است، آن را «خنثی» کند. اما هر چه سعی کرده از شر آن خلاص شود، سنگ باز هم در اختیار او قرار می‌گرفته و موجب بدبختی‌های بیشتر او می‌شده است. او نومیدانه آن را داخل یک کانال پرتاب می‌کند اما پس از لایروبی کانال، سنگ دوباره به او بازگردانده میشود.

هرون می‌نویسند: «احساس می‌کنم روی دختر تازه متولد شده‌ام تأثیر بدی گذاشته است، به همین دلیل آن را در هفت جعبه بسته‌بندی کردم و آن را نزد بانکدارانم سپرده‌ام، با این دستور که تا سی و سه سال دیگر نور به آن نخورد.» او توصیه می‌کند هر کس که گوهر را در اختیار دارد، آن را به دریا بیندازد.

راز موزه

دختر هرون آلن به خواسته‌های پدرش در نامه پایبند نماند. سال ۱۹۴۴، کمتر از یک سال پس از مرگ پدرش، او جواهر و نامه را به موزه تاریخ طبیعی لندن داد که کتابخانه وسیع علمی پدرش آنجا نگهداری میشود.

این نامه ترسناک و داستان هرون آلن در مورد جواهر نفرین‌شده جذاب هستند. فقط یک مشکل وجود دارد: این نامه احتمالاً بخشی از یک حقه‌ی پیچیده هرون آلن بوده که برای جلب توجه به «یاقوت بنفش» طراحی شده، رمانی که او سال ۱۹۲۱ با نام مستعار کریستوفر بلیر نوشته بود.

این داستان در هیئت یک «نسخه خطی» توسط یک کارمند ثبت دانشگاه کشف شده و به دانشمندان برجسته سپرده شده است. جواهر این کتاب شبیه نامه واقعی هرون آلن است، از غارت فرضی آن گرفته تا بدبختی‌هایی که بر سر صاحبانش آورده است.

متصدیان موزه تاریخ طبیعی لندن عقیده دارند وصیت پس از مرگ هرون آلن احتمالاً برای جلب توجه به رمان خودش طراحی شده است که تاریخ‌گذاری اشتباه آن از شورش واقعی در کاونپور (کانپور فعلی) را توضیح می‌دهد که سال ۱۸۵۷ رخ داد، نه ۱۸۵۵.

امی فری‌بورن، بازاریاب موزه در وب‌سایت موزه تاریخ طبیعی می‌نویسد: «شاید ادوارد هرون آلن با یک سرهنگ یا ژنرال سابق ارتش یا در جریان کارش در لندن یا در یک باشگاه نجیب‌زاده در لویس ملاقات کرده باشد و داستان‌هایی از زندگی ارتش در هند شنیده باشد و با خودش فکر کرده باشد که اینها موضوع خوبی برای داستان هستند. سپس، سال‌ها بعد وقتی داستان را می‌نویسد، طلسم را ساخته تا داستان خودش را باورپذیر کند، اما نتوانسته یا قادر نبوده یک یاقوت کبود بزرگ تهیه کند، بنابراین به همین آمه‌تیست بسنده می‌کند.»

نفرین ابدی؟

در طول سال‌ها، «یاقوت کبود بنفش» به «آمه‌تیست نفرین‌شده» معروف شد و هنوز هم در گالری پر زرق و برق موزه کنار سنگ‌ها و کانی‌های معروف، از جمله یکی از بزرگترین زمردهای جهان و مجموعه‌ای از ۲۹۶ رنگ کمیاب الماس معروف به هرم امید شفق قطبی نگهداری می‌شود.»

اگرچه این سنگ قیمتی در حال حاضر در معرض دید عموم نیست، اما با کتاب پرفروش دوئر دوباره مورد توجه عموم قرار گرفته است.

دوئر سال ۲۰۱۴ به انجمن کتاب‌فروشان آمریکا گفته بود: «من همیشه به طرز رفتارم حول چیزهای کوچک با ارزش علاقه‌مندم. چه چیزی در ما هست که سبب می‌شود به این چیزها طمع پیدا کنیم و زیبایی را در آن‌ها بیابیم؟»

روایت‌های دیگر از سنگ‌های قیمتی «نفرین‌شده» مانند الماس کوه نور، جواهر عظیمی که سال ۱۸۴۹ از صاحبان هندی آن مصادره شد و در نهایت به عنوان یکی از جواهرات تاج پادشاهی بریتانیا به‌کار گرفته شد، در همان دوره تکثیر شد و شایعاتی مبنی بر اینکه جواهرات دزدیده‌شده توانایی تخریب زندگی سارقان یا غارتگران را دارند تا به امروز ادامه دارد و این دلیلی بر تمایل ما به اختصاص معانی به اشیاء مادی است که اطلاعات بیشتری را در مورد ناامنی‌ها، علایق و تابوهای اجتماعی ما آشکار می‌کند.

به نقل از هِتی جودا، منتقد هنری: «این طرز فکر که پایه و اساس ثروت و قدرت چیزی تاریک و پوسیده است، مقاومت‌ناپذیر است. الماس مرموز خیره‌کننده نمادی بلورین از ثروت باشکوه و شرارت است.»