جهان ۲۰۲۵؛ سناریوهای احتمالی در تغییر «نظم جهانی» با شعار «اول آمریکا» ترامپ
فایننشال تایمز با اشاره به نگرش تجدیدنظرطلبانه دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا، به ترسیم ۵ سناریوی احتمالی پرداخته که ممکن است چهره جهان را در سال ۲۰۲۵ تغییر دهد.
به گزارش سایت طلا،این روزنامه نوشت: مراسم تحلیف دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا در ۲۰ ژانویه - همزمان با افتتاح مجمع جهانی اقتصاد در داووس - برگزار می شود.
از زمان پایان جنگ سرد، نشست سالانه داووس - که رهبران تجاری و سیاسی از سراسر جهان را گرد هم می آورد - به نمادی از جهانی شدن با محوریت نخبگان تبدیل شده است.
اما ترامپ به دشمن قسم خورده آنچه که «جهانی سازی» می نامد، تبدیل شده است. شرکت کنندگان در داووس خواستار تجارت آزاد هستند اما ترامپ می گوید «تعرفه ها» واژه محبوب او است. داووس میزبان نشست های فراوانی در زمینه همکاری بین المللی است اما ترامپ به ناسیونالیسم «اول آمریکا» باور دارد.
این رسانه افزود: برای سه دهه، قدرت های بزرگ جهان به طور گسترده ای جهان بینی داووس را پذیرفتند. این دوره زمانی بود که وابستگی متقابل اقتصادی، رقابت های ژئوپلیتیکی را از بین برد. ترامپ، شی جین پینگ، رئیس جمهور چین و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، همگی در گذشته در مجمع جهانی اقتصاد سخنرانی کرده اند. آنچه که در خطر است، انحصار قدرت غرب است که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پدید آمد.
اما اکنون، به شیوه های مختلف، آمریکا، چین و روسیه همگی به قدرتهای تجدیدنظرطلبی تبدیل شدهاند که به دنبال تغییر اساسی در نظم جهانی کنونی هستند.
پوتین با حمله تمام عیار به اوکراین در سال ۲۰۲۲ روابط اقتصادی کشورش با غرب را قربانی دیدگاه خود درباره عظمت روسیه کرد. شی جین پینگ در چین بیش از پیش ناسیونالیست شده و تهدید بیشتری علیه تایوان است و ترامپ خواستار تغییرات بنیادین در ساز وکار بین المللی تجارت و روابط آمریکا با متحدانش است.
جان آیکنبری نظریه پرداز برجسته روابط بین الملل از دانشگاه پرینستون با اشاره به روی کار آمدن ترامپ گفت: یک دولت تجدیدنظر طلب برای به چالش کشیدن نظام بین المللی لیبرال وارد صحنه شده و آن ایالات متحده است. ترامپ در دفتر بیضی کاخ سفید به عنوان قلب تپنده جهان آزاد است.
وی گفت ترامپ آماده است «تقریباً هر عنصر نظم بین المللی لیبرال - تجارت، ائتلاف ها، مهاجرت، چندجانبه گرایی، همبستگی بین دموکراسی ها، حقوق بشر» را به چالش بکشد.
در نتیجه، آمریکا به جای حمایت از وضعیت موجود بینالمللی، آماده تبدیل شدن به اخلالگر اصلی است. ایوو دالدر از شورای امور جهانی شیکاگو در این زمینه گفت: درباره خطرات ژئوپلیتیکی که ما در جهان با آن مواجه هستیم، از جمله از سوی چین و روسیه صحبت کرده ایم. اما اکنون بزرگترین خطر، آمریکا است.
متحدان سنتی آمریکا از جمله کشورهایی هستند که از تغییر در شیوه اعمال قدرت آمریکایِ ترامپ بیشتر احساس خطر می کنند. دموکراسیهای با قدرت متوسط مانند انگلیس، ژاپن، کانادا، کره جنوبی، آلمان و کل اتحادیه اروپا به جهانی عادت کردهاند که در آن بازارهای آمریکا است - و ایالات متحده تضمینی امنیتی در برابر قدرتهای استبدادی تهدیدکننده ارائه میکند.
اما ترامپ وعده اعمال تعرفهها بر نزدیکترین متحدان آمریکا را داده و ضمانتهای امنیتی آمریکا از جمله ماده ۵ ناتو، بند دفاع متقابل در ناتو را زیر سوال برده است.
تهدیدی ترامپ علیه منافع متحدانش، در حال حاضر منجر به بحث های دردناکی در برخی از کشورهای هدف وی شده است. هنگامی که کریستیا فریلند در ماه جاری از سمت وزیر دارایی کانادا استعفا داد، جاستین ترودو، نخست وزیر را متهم کرد که «چالش بزرگ» ناشی از «ناسیونالیسم اقتصادی تهاجمی آمریکا، از جمله تهدید تعرفه های ۲۵ درصدی» را درک نمی کند.
سایر متحدان آمریکا مانند انگلیس و ژاپن ممکن است واکنش های متفاوتی نشان دهند. دولت انگلیس امیدوار است ترامپ به دلیل مازاد تجاری اندک آمریکا با انگلیس، این کشور از تعرفه ها را معاف کند. عمق و اهمیت روابط امنیتی دو کشور باعث خواهد شد که دولت انگلیس قبل از ورود به جنگ تجاری با آمریکا خوب فکر کند.
ژاپن که مازاد تجاری زیادی با آمریکا دارد، هدف بالقوه بسیار واضح تری برای تعرفه های ترامپ است. اما مقامات ژاپنی بعید میدانند که توکیو به آن پاسخ دهد. ژاپنیها نیز مانند انگلیسی ها از انجام هر کاری که دولت ترامپ را وسوسه کند تا تضمینهای امنیتی آمریکا را روی میز بگذارد، بسیار اکراه خواهند داشت.
فایننشال تایمز در بخشی از گزارش خود این سوال را مطرح کرده که ترامپ چگونه می تواند با توجه به خلا بین المللی دستور کار تجدیدنظر طلبانه «اول آمریکا» ی خود را تفسیر کند. به نوشته این روزنامه وی باید به اقدامات و واکنش های دیگر قدرت های خارجی به ویژه رهبران تجدیدنظر طلب در مسکو و پکن پاسخ دهد.
این رسانه در ادامه آورده است، با توجه به همه عوامل دخیل در این امر، درباره این که نظم جهانی جدید چگونه تغییر خواهد کرد تردید وجود دارد و تنها سناریوهای ممکن شامل چندین احتمال زیر است.
معامله جدید بین قدرت های بزرگ
علاقه مندی ترامپ به معامله، عزم او برای اجتناب از جنگ و وسوسه او برای یافتن متحدان جدید، آمریکا را به یک معامله بزرگ جدید با روسیه و چین سوق می دهد. آمریکا به طور ضمنی به روسیه و چین امکان نفوذ در مناطق مورد نظر خود را اعطا می کند. آمریکا خود بر تسلط بر مناطق مورد نظر خود متمرکز می شود که شامل فشار به مکزیک و کانادا، پس گرفتن کانال پاناما و به دست آوردن کنترل بر گرینلند است.
ترامپ با خودداری از ارائه ضمانتهای امنیتی اوکراین را مجبور به همراهی با توافق صلح میکند. تحریمها علیه روسیه کاهش و پوتین برای شام روز شکرگزاری در مار-آ-لاگو مورد استقبال قرار می گیرد. یک معامله احتمالی با چین شامل کاهش محدودیتها و تعرفههای فناوری آمریکا بر پکن خواهد بود، در ازای آن خرید کالاهای آمریکایی توسط چینیها و معاملات دلپذیر در چین برای شرکتهای آمریکایی مانند تسلا پیشنهاد می شود. ترامپ همچنین نشان داده علاقه ای به جنگ برای دفاع از تایوان ندارد. متحدان ایالات متحده در اروپا و آسیا در حال تلاش برای تأمین دفاع خود در فضای جدید ناامنی باقی خواهند ماند.
درگیری و جنگ تصادفی
فایننشال تایمز در ارائه سناریوی دوم خود به احتمال جنگ تجاری احتمالی بین متحدان اروپایی اشاره کرد. بی ثباتی سیاسی با ظهور نیروهای پوپولیستی همسو با ترامپ و پوتین، در اروپا گسترش می یابد. آتشبس در اوکراین مورد توافق قرار می گیرد اما در اروپا ترس گستردهای وجود دارد که روسیه در مقطعی خصومتها را از سر بگیرد. چین، روسیه یا کره شمالی - یا ترکیبی از این قدرتها - تصمیم میگیرند از آشفتگی غرب با آغاز عملیات نظامی در آسیا و اروپا استفاده کنند. دموکراسی های آسیایی و اروپایی به مقابله می پردازند، و در نهایت ایالات متحده وارد درگیری می شود، همانطور که دو بار در قرن بیستم اتفاق افتاد.
هرج و مرج در جهان
آمریکا، چین، روسیه و اتحادیه اروپا از درگیری مستقیم اجتناب می کنند. اما سیاست اول آمریکای ترامپ در تجارت، امنیت و نهادهای بینالمللی خلأ رهبری ایجاد میکند. رشد اقتصادی در سراسر جهان به دلیل جنگ های تجاری ترامپ کاهش می یابد، درگیری های داخلی در کشورهایی مانند سودان و میانمار تشدید می شود. سازمان ملل به دلیل رقابت قدرت های بزرگ تضعیف می شود و قدرت مداخله ندارد. این در حالیست که درگیری ها توسط قدرت های منطقه ای رقیب که به دنبال مزیت و منابع هستند، گسترش می یابند. کشورهای بیشتری مانند هائیتی به سمت هرج و مرج خشونت آمیز فرو می روند. جریان پناهجویان به غرب افزایش می یابد. احزاب پوپولیست که لیبرال دموکراسی را تحقیر می کنند، در فضایی از ناامنی اجتماعی و اقتصادی شکوفا می شوند.
جهانی شدن در غیبت آمریکا
این گزارش در ادامه سناریوی دیگری درپس شعار اول آمریکای ترامپ پرداخت و نوشت در صورت اعمال تعرفه ها آمریکا ممکن است سازمان جهانی تجارت خارج شود. در این صورت، قیمت ها در آمریکا افزایش می یابد و کالاها بی کیفیت تر می شوند. سایر کشورهای جهان با تسریع وابستگی متقابل اقتصادی، به خودکامگی آمریکا پاسخ می دهند. اتحادیه اروپا قرارداد تجاری جدید خود با آمریکای لاتین را تصویب و قراردادهای جدیدی را با هند و چین امضا می کند. اروپا همچنین بازار خود را به روی خودروهای برقی چینی و فناوری سبز باز می کند، در مقابل چینی ها کارخانه هایی را در سراسر اتحادیه اروپا راه اندازی و تهاجم روسیه به اروپا را مهار می کنند. ادغام جنوب جهانی با اقتصاد چین عمیقتر میشود و بریکس اعضا و نفوذ جدیدی پیدا میکند. استفاده از دلار به عنوان ارز جهانی کاهش می یابد.
شعار «اول آمریکا» ترامپ موفق میشود؟
در صورت تحقق شعار ترامپ، سرمایه گذاری به سمت ایالات متحده هدایت می شود و باعث افزایش پیشتازی آمریکا در فناوری و مالی می شود. اروپایی ها و ژاپنی ها هزینه های دفاعی خود را به شدت افزایش می دهند و این برای جلوگیری از تجاوز روسیه و چین کافی است. تعرفه های آمریکا به طور چشمگیری رشد چین را کاهش می دهد و چین را وارد بحران می کند. اعتبار ترامپ در داخل و خارج افزایش می یابد. لیبرال های آمریکایی در سکوت به سر می برند و برخی از دشمنان ترامپ به زندان می افتند. بازار سهام به بالاترین حد رونق خود می رسد.