دستگيري زن و مرد بمبگذار در طلافروشي

عاملان بمبگذاری تصور داشتند هیچ سرنخی از خود برجای نگذاشته‌اند غافل از این‌که گرفتار سایه پلیس خواهند شد.

وقتی مرد طلافروش با یک ساک سیاه رنگ در کنار ویترین مغازه‌اش روبه رو شد در ابتدا تصور کرد این ساک دستی از سوی مشتری‌اش در مغازه جا مانده است و برای شناسایی صاحب ساک، درون آن را بازبینی کرد و از ترس به بیرون از مغازه دوید!

دوشنبه 18 آذرماه سال جاری بود، عقربه ساعت 17 و 45 دقیقه را نشان می‌داد که مردی برای خرید یک حلقه انگشتر وارد طلافروشی در بلوار امام خمینی(ره) رباط کریم شد. مرد جواهرفروش که نمی‌دانست این مرد تبهکار چه نقشه شومی در ذهن دارد همه حواسش به وزن کردن انگشترهای طلا و محاسبه قیمت بود با این تصور که مرد خریدار واقعی باشد، غافل از آن‌که بداند مرد مرموز باتوطئه‌ای در ساک دستی سیاه رنگ قصد دارد با بمبگذاری به اخاذی میلیونی دست بزند.مرد تبهکار پس از قیمت گرفتن یکی دو حلقه انگشتری طلا، به عنوان این که وزن طلا و قیمت
آن بالاتر از تصورش بوده به سرعت از مغازه طلافروشی خارج شد.

بعد از چند دقیقه مرد جواهرفروش، متوجه ساک سیاه رنگ به‌جا مانده در مغازه‌اش شد و به قصد این که شاید مدرک یا کارت شناسایی از صاحب این ساک جا مانده پیدا کند تصمیم گرفت درون ساک را نگاهی بیندازد. همزمان مردی ناشناس با مغازه‌اش تماس گرفت و ادعا کرد در عروسک داخل ساک سیاه‌رنگ بمب‌ کار گذاشته و اگر به وی پول میلیونی ندهد آن را منفجر خواهد کرد.

باجگیری بمبی

در ابتدا مرد طلافروش که تصور می‌کرد این یک شوخی بی‌مزه باشد، توجهی به این تهدید نکرد و تصمیم گرفت درون ساک را ببیند. صحنه‌ای را که می‌دید باور نداشت، از ترس به بیرون مغازه دوید و خود را به راننده تاکسی‌ای که جلوی مغازه‌اش ایستاده بود، رساند و فریادزنان خواست سریع آنجا را ترک کند چرا که یک بمب ساعتی داخل مغازه‌اش است و چند ثانیه دیگر منفجر خواهد شد.رهگذران و راننده تاکسی که متوجه این خطر شدند سراسیمه و با فریاد به این سو و آن سو دویدند تا جان خود را نجات دهند. در این لحظه مرد طلافروش با پلیس تماس گرفت و دقایقی بعد گروه عملیات خود را به بلوار امام خمینی (ره) رساند.

خنثی شدن بمب

مأموران پلیس که با ثانیه‌شمار بمب دستی داخل ساک مواجه شدند خیلی سریع مأموران امنیتی را در جریان گذاشتند و آن‌ها در عرض چند ثانیه در محل حادثه مستقر شده و در این لحظه عروسکی را داخل ساک دیدند که با یک چراغ چشمک‌زن و ثانیه شمار کنترل می‌شد.

مأموران، عملیات خنثی‌سازی بمب را انجام دادند. با این وجود تعداد زیادی تماشاچی در اطراف طلافروشی نظاره‌گر کار مأموران عملیات خنثی‌سازی بمب بودند. پس از بررسی‌های کارشناسانه عنوان شد داخل این ساک یک عروسک وجود داشته که فقط شبیه بمب دستی بوده اما داخل آن هیچ مواد منفجره‌ای کار گذاشته نشده بود. مأموران برای ردیابی مرد باجگیر بلافاصله به بررسی فیلمی که توسط دوربین‌های مدار بسته و انگشت‌نگاری که صورت گرفته بود، پرداختند و به سرنخ‌هایی رسیدند.

ردیابی 2 زن و مرد تبهکار

پلیس رباط‌کریم با سرنخی از یک زن و مرد توانست عاملان این بمبگذاری وحشت‌آور در طلافروشی را به دام اندازد.

کارآگاهان که تصاویر دوربین‌های مداربسته محدوده بمبگذاری را تحت تجسس گرفتــــــه بودند متوجه شدند همزمان با این اقدام زنی 25 ساله در آن محدوده حرکات مرموزی دارد. این زن پیش از مرد بمــــبگذار داخل طلافروشی شده و پس ازگرفتن کارت ویزیت آنجا را ترک کرده بود و دقایقی بعد مرد 20 ساله لاغر اندامی که یک کلاه نقابدار بر سر داشته با ساک سیاه رنگ وارد طلافروشی شده است.

در تصاویر دیده شد این مرد مرموز به آرامی ساک سیاه رنگ را با پا به کنار ویترین طلاها انتقال داده و پس از دیدن چند حلقه انگشتر و پرسیدن قیمت آن‌ها بدون ساک سیاه از مغازه خارج می‌شود.

در بخش دیگری از بررسی‌های پلیسی، کارآگاهان روی خط اعتباری موبایلی متمرکز شدند که بمبگذار از آن برای تماس تهدیدآمیز با مرد طلافروش استفاده کرده است. هیچ شکی نبود که زن جوان کارت ویزیت را گرفته تا شماره تماس طلافروشی را به همدستش داده و جزییات سرقت را نیز به مرد بمبگذار گزارش دهد و مرد 20 ساله نیز با اطلاعات کافی داخل طلافروشی شده و توانسته در خلوتی مغازه ساک حاوی بمب را در گوشه‌ای قرار بدهد.

پلیس در ابتکاری کارساز از چهره ثبت شده زن مرموز در دوربین مداربسته بهره برد و توانست با همکاری تیم ویژه‌ای در ثبت احوال این زن را شناسایی کند.

همین ردیابی‌های تخصصی کافی بود تا مشخصات زن و مرد بمبگذار در اختیار مأموران قرار گیرد و آنان پس از جست‌وجوهای ویژه‌ای توانستند عاملان بمبگذاری را در حالی که سوار بر پرایدی سفیدرنگ در فلکه دوم صادقیه پرسه می‌زدند، غافلگیر و دستگیر کنند.

این زن و مرد جوان وقتی با انتقال به رباط کریم تحت بازجویی قرار گرفتند اعتراف کردند با بمبگذاری دروغین می‌خواستند از مرد طلافروشی باجگیری کنند که موفق نشده‌اند.