صعود طلا در سقوط بازارهای نوظهور

مدت مدیدی است که بازار طلا تحت تاثیر کاهش سیاست‌های انبساطی در آمریکا قرار دارد و نتیجه آن نیز سقوط‌های تاریخی طلا در سال 2013 بود که این فلز گرانبها را تبدیل به کابوسی برای سرمایه‌گذاران کرد؛

خبر را برای من بخوان


اما جالب است که تمام این سقوط‌ها در زمان قبل از کاهش واقعی سیاست‌های انبساطی توسط فدرال رزرو رخ داد و بعد از عملی شدن عقبگرد از سیاست‌های انبساطی برخلاف انتظارات، طلا سقوط چندانی را تجربه نکرد و در مقابل حتی توانست در یکی دو هفته اخیر به قیمت‌های قبل از عملی شدن کاهش سیاست‌های انبساطی بازگردد.
اوج این رفتار متناقض طلا با اعلام کاهش 10 میلیارد دلار دیگر از خرید اوراق قرضه اتفاق افتاد. طلا به جای کاهش در واکنش به این خبر، افزایش اندکی را تجربه کرد و تا مدتی نیز در همان سطوح باقی ماند. طلا اما در روزهای بعد افت قیمتی را تجربه کرد. این افت و خیزهای متناقض، سبب سردرگمی برای پیش‌بینی رشد قیمت طلا شد؛ اما کلید درک این رفتارهای متناقض طلا را باید این روزها در جایی به جز آمریکا و در بازارهای نوظهور یافت. اقتصاد دنیا پس از شروع بحران مالی در آمریکا، بر اساس نوشداروی سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو رشد کرده است. این سیاست‌ها در کنار کاهش ارزش دلار و در ادامه افزایش قیمت طلا، سبب بهبود سوددهی شرکت‌ها و رشد بازارهای سهام آمریکا و بهبود بازار کار این کشور شده است. حالا با بهبود اوضاع اقتصادی آمریکا و کاهش سیاست‌های انبساطی، سوال اساسی آن است که آیا شرکت‌های آمریکایی توانایی روی پای خود ایستادن بعد از اتمام این سیاست‌ها را دارند؟ جواب این سوال از آن جهت برای طلا مهم است که یکی از کارکردهای طلا پوشش مخاطرات بازارهای دیگر به‌خصوص بازار سهام است و اگر بازارهای سهام سقوط کنند، آن موقع می‌توان به رشد قیمت طلا چشم داشت. اگر فدرال رزرو را مطلع‌ترین منبع از اقتصاد آمریکا بدانیم و تصمیماتش را منطقی فرض کنیم، این بانک باید تصمیم خود را به‌گونه‌ای گرفته باشد که از این موضوع اطمینان حاصل کرده باشد که شرکت‌های آمریکایی توانایی حرکت بدون سیاست‌های انبساطی را دارند و سقوط بازارها در اثر این تصمیم اتفاق نخواهد افتاد؛ اما این نکته لزوما به این معنی نیست که فدرال رزرو به بازارهای دیگری که در آمریکا نیستند؛ ولی همانند بازارهای آمریکا از سیاست‌های انبساطی بهره برده‌اند نیز تعهدی دارد. بازارهای نوظهور از این دست هستند. در حقیقت اقتصاد آمریکا تنها اقتصادی نبوده است که از سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو بهره برده است. در کنار آمریکا، یکی از مهم‌ترین برنده‌ها در این دوره، اقتصاد بازارهای نوظهور بوده است. در چند سال گذشته که بخش مهمی از اقتصادهای پیشرفته با رکود دست و پنجه نرم می‌کرد، بعضی از کشورهای بازارهای نوظهور حتی توانستند رشدهای اقتصادی نزدیک ده درصدی را نیز تجربه کنند؛ اما این رشدهای اقتصادی حیرت انگیز، بیشتر بر اثر جذب سرمایه‌های ناامیدی بود که از اقتصادهای پیشرفته به سمت آنها سرازیر شده بود تا بتواند بازدهی مناسبی داشته باشد و تزریق دلار توسط فدرال رزرو نیز این جریان را تقویت می‌کرد؛ اما حالا با بهبود بازار اقتصادهای پیشرفته، به‌خصوص بهبود چشمگیر اقتصاد آمریکا و کاهش ریسک در این کشور، سوال اساسی آن است که اگر جریان سرمایه در این کشورها معکوس شود، چه اتفاقی برای بازارهای نوظهور خواهد افتاد و آیا بازارهای نوظهور توانایی گذر از این دوران را دارند؟ تحولات این روزها نشان داد که بازارهای نوظهور برخلاف طلا که به سرعت خود را با سقوط‌های شدید با شرایط جدید منطبق کرد، هنوز خود را با کاهش سیاست‌های انبساطی در آمریکا و خروج سرمایه از این کشورها انطباق نداده‌اند و به همین دلیل در دو هفته اخیر به‌شدت تحت تاثیر احتمال کاهش سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو قرار گرفتند و هم در بازار سهام و هم در بازار ارز سقوط را تجربه کردند. البته واضح است که دلیلی وجود ندارد که در وضعیت فعلی، سرمایه‌ها مانند گذشته در اقتصادهای نوظهور باقی بمانند وقتی که ریسک‌های سیاسی و اقتصادی بعضی از این کشورها به نسبت آمریکا در حال حاضر بالا به نظر می‌رسد. مثلا اتفاقات جاری در ترکیه نمونه بارز این نوع ریسک‌ها است. شاید یکی، دو سال پیش در مورد ترکیه می‌شد ریسک‌های سیاسی این کشور را مانند احتمال درگیری نظامی در سوریه یا دادگاهی کردن نظامیان متهم به کودتا نادیده گرفت به‌دلیل اینکه ریسک‌های اقتصادهای پیشرفته که در بیکاری و تورم پایین دست و پا می‌زدند، کم از ترکیه نبوده است. اما با بهبود اقتصادهای پیشرفته به‌خصوص آمریکا و بهبود چشمگیر ریسک‌پذیری سرمایه‌گذاران در اقتصاد آن، حتی اتفاقی مثل موضوع فساد مالی در ترکیه و جدال قدرت آقای اردوغان و آقای گولن، تقریبا به کابوسی برای اقتصاد این کشور تبدیل شده است. اضافه شدن این مشکلات داخلی به مشکلات دیگری که تقریبا همه بازارهای نوظهور با آن دست به گریبان هستند، سبب شد لیر ترکیه در مدت کوتاهی به شدت سقوط کند تا آنجا که بانک مرکزی ترکیه بر خلاف وعده‌ها و شعارهای آقای اردوغان برای پایین نگه داشتن بهره، برای حفظ ارزش لیر، مجبور شد یک شبه نرخ بهره لیر را تقریبا دو برابر کند تا از سقوط بیشتر ارزش لیر جلوگیری کند. سیاستی که تا حدودی هم موفق بود. به جز ترکیه دیگر بازارهای نوظهور نیز مشکلات عدیده‌ای داشتند. برزیل یکی از کشورهایی بود که با اعتراضات درباره نابرابری درآمدی و فساد مواجه بود.
روپیه هند نیز از ابتدای سال وضعیت خوبی ندارد. اخبار چین نیز دلالت بر آن دارد که رشد اقتصادی این کشور در حال فرود است. نکته‌ای که سال‌ها است بسیاری از اقتصاددانان در مورد آن و تبعاتش بر اقتصاد جهانی هشدار می‌دهند. اقتصاد چین بزرگ‌ترین موتور محرک اقتصاد جهانی در زمان بحران اقتصادی و مهم‌ترین شریک تجاری بازارهای نوظهور بوده است و همین سبب شده که اتفاقات نه چندان خوب این کشور، مصائب بازارهای نوظهور را دوچندان کند. حال با این توضیحات اثر تلاطم بازارهای نوظهور بر قیمت طلا چیست؟ مسلما این تلاطم‌ها سبب فرار سرمایه بیشتر از اقتصادهای نوظهور می‌شوند که بخشی از این سرمایه‌ها جذب دارایی‌های امن از جمله طلا، فرانک سوئیس و حتی اوراق قرضه آمریکا یا آلمان می‌شود. دقیقا به‌دلیل هجوم سرمایه به این بازارها بود که طلا و اوراق قرضه بر خلاف انتظار افزایش قیمت داشتند و فرانک سوئیس نیز در برابر دلار تقویت شد. اما بعد از هضم خبر کاهش سیاست‌های انبساطی فدرال رزرو در بازارها و ثبات و حتی بهبود آنها به‌خصوص در بازارهای نوظهور، بخشی از جریان سرمایه در جهت معکوس حرکت کرد. به این ترتیب دارایی‌های امن از جمله طلا کاهش قیمت را تجربه کردند. این اتفاقات اما یک نکته مهم را نشان داد و آن اینکه در سطوح فعلی قیمت طلا، قدرت افزایشی قیمت در اثر ریسک سقوط بازارهای نوظهور بیش از قدرت کاهشی قطع سیاست‌های انبساطی در آمریکا است. رخداد بحرانی شبیه بحران شرق آسیا در دهه 90، دوباره در آن سطح و اندازه محتمل به نظر نمی‌رسد.