سایت خبری طلا
با خود رو راست باشید و پولتان را آتش نزنید؛

دروغ‌هایی که ثروتمندان به خود نمی‌گویند

منبع: اقتصادنیوز


بسیاری از ما، برای هزینه‌ها و خریدهای غیرضروری، به خودمان دروغ‌های مصلحتی می‌گوییم و خودمان را گول می‌زنیم تا هزینه‌ای که کرده‌ایم را توجیه کنیم؛ اما فرق آدم‌های ثروتمند با ما دقیقا در همین دروغ‌های مصلحتی و توجیه‌هایی است که ما می‌کنیم و آنها نمی‌کنند.




 همه‌ ما از دروغ‌های مصلحتی که هرروز به خودمان می‌گوییم، احساس گناه می‌کنیم. دروغ‌هایی از این دست که: با یکبار که اتفاقی نمی‌افتد؛ این مرحله بازی را هم تمام کنم، می‌خوابم؛ یا این را هم بخورم، دیگر نمی‌خورم؛ اما بعضی وقت‌ها، برخی از این دروغ‌ها را درباره پول به‌خود می‌گوییم که به‌خصوص زمانی‌که دستمان خالی است، این دروغ‌ها می‌توانند خطرناک شوند.

درواقع، همین دروغ‌ها هستند که ما را بدهکار کرده و از زندگی به شیوه‌ای که واقعا دوست داریم، باز می‌دارند. در این گزارش، به‌نقل از بیزنس‌اینسایدر، به بزرگترین دروغ‌های مالی که مردم هرروز به‌خود می‌گویند، اشاره می‌کنیم؛ با این یادآوری که آدم‌های موفق هرگز این دروغ‌ها را به خودشان نمی‌گویند.

واقعا به آن احتیاج دارم
قبل از هرچیز باید تفاوت میان نیاز و خواسته را مشخص کنیم. آیا همه ما واقعا به آخرین مدل تلفن همراه نیاز داریم؟ آیا هر آخر هفته نیاز به رستوران رفتن داریم؟ آیا واقعا نیازی برای هزینه‌های میلیونی مراسم عروسی هست؟ جواب همه این سوالات منفی است. آیا ما به لباس‌های نو نیاز داریم؟ اگر جواب مثبت است، آیا لباسی که می‌خریم باید حتما گرانقیمت باشد؟ در چنین مواردی اغلب خودمان را با یک سری توجیهات گول می‌زنیم که واقعا به فلان کالا نیاز داریم اما در اغلب موارد تنها این اجناس را «می‌خواهیم» و به آن نیاز مبرم نداریم. افراد پولدار معمولا فرق بین نیاز و خواستن را می‌دانند و اگر هم نتوانند از پس هزینه آن برآیند، آن را فراموش می‌کنند.

من هرگز پولدار نمی‌شوم
مثال‌های زیادی درباره پولدارهایی وجود دارد که از صفر شروع کرده‌اند. «استیوجابز» و« اوپرا وینفری» از همین مثال‌ها هستند. اما اگر مدام به خود بگوییم که موفق نمی‌شویم یا سرگذشت ما همیشه با چالش‌های پولی آمیخته‌است، این تفکر در نهایت به یک عادت منفی بدل می‌شود. اما اگر مثبت اندیش باشیم، می‌توانیم دست کم از پوست خود خارج شویم و برای خود فرصت آفرینی کنیم.

باید بخرمش، چون حراج است
به یک خرید می‌توان به راه‌های مختلفی نگاه کرد؛ خرید خوب از یک سو می‌تواند به فرصتی برای پس‌انداز تبدیل شود یا حتی پولساز شود.اما با همه این تفاسیر، باید تنها موقعی به اقدام به خرید از یک حراجی کنیم که دنبال خرید کالای خاصی هستیم. بنابراین، خرید یک جنس، صرفا به‌خاطر اینکه حراج شده، یک راه خطرناک برای حیف و میل پول است. مثلا اگر جنسی را که 60 دلار قیمت دارد در حراجی 40 دلار می‌خریم، با خود فکر می‌کنیم که 20 دلار صرفه‌جویی کرده‌ایم. اما اگر واقعا نیازی به این جنس نداشته باشید، نه تنها 20 دلار صرفه‌جویی نکرده‌ایم، بلکه 60 دلار هم هزینه کرده‌ایم. این وضعیت وقتی تشدید می‌شود که کالاهای بیشتری را از یک حراجی می‌خریم و با خود فکر می‌کنیم که داریم در هزینه‌های خود صرفه‌جویی می‌کنیم. اگرچه هنوز هم راهی برای نیفتادن در این تله هست. تا زمانی‌که برای خرید کالایی احساس نیاز واقعی نکردید، باید از رفتن به حراجی اجتناب کنید.

همه قسط خودرو دارند
اگر سر کار از همکارانتان، از دوستان و اقوام و آشنایانتان بپرسید، خواهید دید تعدادی از آنها اقساط اندک و برخی نیز اقساط سنگینی برای خودرو می‌پردازند و برخی دیگر هم قسط خودرو ندارند. آنهایی که خودروی قسطی ندارند، آدمهای باهوشی هستند. اقساط ماهیانه خودرو، ما را از پولی که می‌توانیم برای آینده پس‌انداز کرده یا برای سفر یا تفریح هزینه کنیم، دور می‌کنند.

پول خودم است
«این هفته خیلی سخت کار کردم تا این پول را برای خرید این ساعت درآوردم؛ اضافه کار یا شیفت ایستادم تا این پول را دربیاورم.» قطعا این جملات برای شما هم آشنا هستند و همه ما معمولا به‌دلیل این افکار احساس گناه می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم چون سخت کار کرده‌ایم این پول به‌عنوان پاداش تلاشمان پرداخت شده اما چه چیزی باعث می‌شود که این پول‌ها برایمان چیزی جز هزینه به‌همراه نداشته باشند؟

فرض کنید هرروز یک فنجان قهوه به قیمت پنج دلار بخرید. همین قهوه پنج‌دلاری در ماه 150 و در سال 1800 دلار هزینه به‌همراه دارد. حالا فکر کنید با این پول چه چیزی می‌توان خرید؟ درحالی‌که می‌توانید در خانه همین قهوه را با هزینه بسیار کمتر تهیه کنید. درواقع همیشه این شانس را داریم که زندگی بهتری داشته باشیم، اما مدام خودمان را گول می‌زنیم و پول خود را برای چیزهای لذت بخش هزینه می‌کنیم؛ تنها به‌خاطر اینکه چند دقیقه‌ای لذت ببریم.

پول ارزشی ندارد
گفتن این جمله مثل این است که بگوییم «اکسیژن که ارزشی ندارد»؛ ما برای زنده ماندن به پول نیاز داریم، مگر اینکه راهی را پیدا کنیم که بتوانیم بدون پول هم زندگی کنیم که آن هم بعید است. بنابراین، داشتن چنین دیدی به پول، افراد فقیر را همیشه فقیر نگه می‌دارد؛ اما افراد پولدار هرگز چنین دیدگاهی به پول ندارند.

این طرز فکر، ندانستن ارزش پولی که برای زندگی کردن به آن نیاز داریم را نشان می‌دهد. اگر طوری پول خرج کنیم که انگار فردایی نیست، حدس بزنید چه اتفاقی می‌افتد؟ فردایتان ویران می شود. پول ممکن است خوشبختی نیاورد اما بی‌پولی قطعا ما را مستاصل و ناراحت کرده و حتی سلامتی ما را به خطر می‌اندازد.

من که همیشه زنده نیستم
به جمله بالا این جملات را هم اضافه کنید: همه ما فقط یک‌بار زندگی می‌کنیم؛ تا جوان هستیم باید خرج کنیم و از زندگی لذت ببریم؛ مشکل داشتن چنین تفکراتی این است که پول خود را از دست می‌دهیم و در عوض بدهکار می‌شویم و خود را به داشتن آینده‌ای مملو از نگرانی و استرس و زندگی بدون آسایش گره می‌زنیم. انسان‌ها معمولا نسبت به سایر مخلوقات عمر طولانی‌تری دارند. زندگی انسان قطعا جاودانه نیست اما باید طوری زندگی کنیم که بدانیم آینده‌ای طولانی درپیش داریم و باید برهمین مبنا پس‌انداز کنیم.

بالاخره یک اتفاقی پیش می‌آید
زندگی بر پایه شانس و اقبال شهامت می‌خواهد. حق با شماست، شاید هم یک روزی شانس بزرگی به ما رو کند و در یک قرعه‌کشی برنده شویم، اما احتمال وقوع چنین اتفاقاتی بسیار بسیار اندک است. ممکن است سر کار با ارتقای شغلی مواجه شویم اما باید بدانیم که این ما هستیم که برای خود فرصت ایجاد می‌کنیم. باید مطمئن شویم در مسیری که کار می‌کنیم فرصت‌ها را روی هوا بزنیم و بدانیم علاوه بر شانس، هزینه‌های ناخواسته‌ای نظیر هزینه درمان، بیکاری و ورشکستگی هم ممکن است سر راه ما سبز شوند.