چین کشور خاصی در زمینه آمار است. اکثر آمارهای اقتصادی چین اعم از رشد اقتصادی و صادرات همیشه به دیده تردید نگریسته شدهاند و حاکمان چین متهم به دستکاری آمارهای اقتصادی برای سفیدنمایی اوضاع اقتصاد خود بودهاند، اما جذابیتهای اقتصادی بیشمار چین، همیشه سبب به فراموشی سپرده شدن این نقطه ضعف چین بوده است.
میزان ذخایر طلای چین نیز یکی از آن آمارهایی است که چینیها همیشه در مورد آن عدم شفافیت نشان دادهاند؛ اما این بار نه برای سفیدنمایی، بلکه برای حفظ ارزش داراییهای خود.
در اقدامی مسبوق به سابقه، روز شنبه دولت چین اعلام کرد در عرض 6 سال گذشته ذخایر رسمی طلای این کشور از 1054 متریک تن در سال 2009 به 1658 متریک تن رسیده است که رشد حدود 60درصدی را طی 6 سال نشان میدهد. چین یکبار دیگر نیز در گذشته این کار را انجام داده است. در سال 2009 نیز این کشور ناگهان اعلام کرد میزان ذخایر طلایش به 1054 متریک تن رسیده است.
از آن پس با وجود ثابت بودن عدد اعلامی ذخایر طلای چین، همگان انتظار داشتند چین مانند گذشته بهطور مخفیانه در حال خرید طلاست. حتی الان که چین رسما اعتراف به خرید مخفیانه و افزایش حدود 60 درصدی ذخایر طلایش کرده است، برخی به این عدد مشکوک هستند و تصور میکنند که رقم ذخایر طلای چین باید بسیار بالاتر از این عدد باشد.
این تردید هم بیدلیل نیست. در حقیقت چین بیش از سه تریلیون دلار ذخایر ارزی دارد که همیشه بهدنبال راهی بوده است که به آن تنوع ببخشد بهخصوص از زمانی که ارزش دلار آمریکا بعد از بحران مالی سال 2008 وارد سراشیبی سقوط شد. تخمین زده میشود که حدود یک تریلیون دلار از ذخایر چین بهصورت داراییهای دلاری اعم از اوراق قرضه دولت آمریکا باشد، اما این ذخایر دلاری چین به راحتی قابلتبدیل به انواع دیگر داراییها نیستند.
مشکل عمده تبدیل آنها، عظیم بودن حجم این داراییهای دلاری است. تقریبا هیچ بازار دیگری مانند بازار اوراق قرضه آمریکا، توانایی جذب این میزان سرمایه را ندارد. مثلا کل معاملات طلا با همه سر و صدا و جذابیتش در دنیا، سالانه حدود 200 تا 300 میلیارد دلار است که تقاضای چین نیز تنها بخشی از آن را تشکیل میدهد. مساله دوم این است که اگر داراییهای دلاری انباشته شده در ذخایر ارزی چین به یکباره به دارایی دیگری سراریز شود، سیل تقاضای چین سبب رشد انفجاری قیمت آن دارایی خواهد شد. اولین متضرر این اتفاق خود چین خواهد بود؛ زیرا به جای حفظ ارزش داراییهایش، دارایی دیگری را خریده که قیمتش را خودش بالا برده است و در فرآیند تبدیل متضرر خواهد شد.
بنابراین عجیب نیست که سیاست مخفیکاری در چین در مورد میزان ذخایر ارزی این کشور، ترکیب آن و بهخصوص میزان طلای آن، با قدرت دنبال شده است. به هر حال، آنچه در چند سال اخیر واضح شده این است که چین آهسته و خزنده در حال کم کردن سهم دلار در ذخایر ارزی خود و افزودن داراییهای دیگر از جمله طلا به آن است.
اما یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه با وجود تلاش چین در افزودن سهم طلا در داراییهای خود، حتی 1658 متریک تن طلا، سهم چندانی در مقایسه با ذخایر عظیم چین ندارد. این میزان طلا با احتساب قیمت جهانی 1200 دلار در هر انس طلا که قیمت بالادستانهای برای طلا در این روزها است، حدود 64 میلیارد دلار میشود که کمتر از 2 درصد از کل ذخایر ارزی چین را تشکیل میدهد.
البته چین همه طلای مذکور را از بازارهای جهانی خریداری نکرده بلکه بخشی از آن متعلق به معادن طلای داخل خود چین است که بارها گم شدن آنها در آمارهای بینالمللی تولید و عرضه طلا آورده شده است. حالا همه میدانند که این طلاها به ذخایر ارزی چین افزوده میشوند. بخش دیگر البته از بازارهای جهانی خریداری میشوند.
روش کار بانک مرکزی چین نیز به این شکل است که یکسری شرکتهای سرمایه گذاری و صندوقهای بینالمللی را در بهشتهای مالیاتی و قوانین ثبت کرده است که البته مشخص نیستند آنها در تملک دولت چین هستند. این صندوقهای سرمایهگذاری که ماموران مخفی بانک مرکزی چین هستند، به مرور زمان طلا خریداری میکنند. سپس در مقاطع زمانی چند ساله این شرکتها ناگهان ماسک خود را برداشته و تمامی طلای خود را جزو داراییهای بانک مرکزی چین اعلام میکنند.
البته حتی اگر چین قصد داشته باشد در خرید طلا مخفیکاری کند، بازیگران بازار طلا هوشمندتر از آنی هستند که متوجه نشوند تقاضای مازادی از سمت بانک مرکزی چین به بازار آمده است. بهخصوص اینکه قبلا نیز این کار توسط بانک مرکزی چین انجام شده است.
اما تبعات این کار چین بر بازار طلا چیست؟ اول از همه آنچه اعلام شده مربوط به خریدها در 6 سال گذشته است و این یعنی تقاضای چین برای افزایش سهم طلا در داراییهای خود، اثرش را پیشاپیش در بازار طلا نشان داده است. این خبر خوبی برای طلا نیست؛ زیرا در بخش عمدهای از این مدت طلا در قیمتهای پایینی بهسر میبرده و اگر این قیمتها با وجود عملیات مخفی چین در بازار طلا رخ داده باشد؛ یعنی اوضاع تقاضا در بازار طلا بدتر از آن چیزی است که بهنظر میرسد.
این نگرانی نیز بیدلیل نیست. درست در روز دوشنبه بعد از اعلام این خبر طلا به ناگهان 4درصد سقوط کرد و به 1088 دلار در هر انس نیز رسید که حاکی از آن است که بازار طلا به شدت پتانسیل سقوط بیشتر قیمتی را دارد. به هر حال در دنیایی که دلار در آن به شدت قوی شده است، نرخ بهره آمریکا قرار است افزایش یابد و بازارهای سهام نیز بهخوبی در حال رشد هستند، طلا دیگر محبوب نیست.