به گزارش بیزینس اینسایدر، برخی از مردم معتقدند، طلا فلز بیخاصیتی است که تنها در جواهر سازی میتواند کاربرد داشته باشد. آنها میگویند نقش طلا در دنیای تجارت و اقتصاد امروز همانند نقش امروزی اسب در صنعت حمل و نقل است. دنیا از آن گذرکرده است و بر اساس سخن معروف «بن برنانکه» طلا تنها یک سنت است.
در طرف مقابل افرادی وجود دارند که معتقدند طلا ضروری است و در واقع پول صادق است. آنها میگویند سوءاستفاده سریالی بانکهای تجاری، بانکهای مرکزی و دولتها از پول اعتباری، بازگشت به سیستم طلا را اجتناب ناپذیر کرده است.
البته به نحوی هر دو نظریه درست به نظر میرسد اما در این میان روند قیمت طلا مشخص میکند کدام نظریه پیروز خواهد شد. زمانی که قیمت طلا بیش از 1800 دلار در هر اونس بود و همینطور افزایش پیدا میکرد، بحران اول یونان اتفاق افتاده بود، بحران اقتصادی همه جهان را فراگرفته بود و اجرای سیاستهای انبساطی در دستور کار دولتها قرار داشت، به نظر میرسید حق با نظریهای باشد که میگوید: طلا همان پول است.
اما در حال حاضر که قیمت طلا به زیر 1100 دلار در هر اونس کاهش یافته، بازارهای سهام قدرتمند هستند، اقتصاد کشورهای جهان بازسازی شده و بحران یونان نیز روزگار حاد خود را رد کرده، نظریه «طلا قدیمی شده است» دست بالا را دارد.
البته در این میان اینکه اقتصاد چین -این اقتصاد عظیم و نوظهور- چگونه فکر کرده و عمل میکند نیز مهم است.
برخی اینگونه استدلال میکنند که اینکه چین به عنوان بزرگترین تولید کننده طلا مطرح شده است و همچنین برای تبدیل شدن به بزرگترین واردکننده طلا نیز با هند در رقابت است، نشاندهنده این حقیقت است که چینیها به اهمیت طلا پی بردهاند و حتی معتقدند طلا همان پول است. عدهای میگویند چینیها دلارها و یا یوروهای بدون پشتوانه را دوست ندارند و درصدد هستند با اتکا به این ذخایر، یوآن را به عنوان یک ارز بینالمللی معرفی کنند.
برخی دیگر نیز اینطور استدلال میکنند که بسیاری از مردم چین به طلا علاقهمند هستند و حتی به عنوان هدایای رسمی نیز طلا هدیه میدهند. از این رو نیاز به طلا در این کشور زیاد است.
اگر ذخایر طلای چین در گزارشهای رسمی 8000 تن اعلام میشد آنگاه میشد اینطور استدلال کرد که چینیها به وضوح سیاست «طلا یک دارایی پولی استراتژیک است» را قبول دارند. ضمن آنکه این گزارش میتوانست بهعنوان نشانهای از ظهور یک رقیب اقتصادی و نظامی برای ایالت متحده آمریکا تلقی شود.
اما این اتفاق نیفتاد. در گزارش چند هفته پیش اعلام شد که ذخایر دولت چین رقم ناامیدکننده 1658 تن است. اگرچه این مقدار نشان از رشد قابل توجه از آخرین گزارش ارائه شده در سال 2009 مبنی بر ذخیره 1054 تنی طلا دارد اما به هیچ عنوان نشاندهنده این نیست که چینیهای سیاست پولی با پشتوانه طلا را در دستور کار خود دارند.
در واقع از 10 هزار تن طلایی که در دوره زمانی 2009 تا نیمه 2015 تولید یا وارد شده است تنها 604 تن توسط دولت ذخیره شده است. این میزان بسیار ناامیدکننده است به حدی برخی از بیشتر بودن مقدار واقعی سخن میگویند. با این حساب بقیه 9400 تن طلای تولید و یا وارد شده کجا رفته است.
برون سوچکی مطالعهای را برای مشخص شدن این مورد انجام داده است. او می گوید: اینکه دولت چین بخش خصوصی این کشور را به انباشت سرمایه تشویق میکند منجر شده است به طور کلی از مجموع طلای ورودی 55 درصد توسط بخش خصوصی و 45 درصد دیگر در بانکهایتجاری و بانک مرکزی این کشور نگهداری شود.
بر اساس جمع بندی او سطح ذخایر واقعی بانک مرکزی چین 2400 تن است که البته به میزانی که مردم انتظار دارند نیست. بانکهای تجاری 2060 تن از جریان ورودی طلا را نگهداری میکنند و در آخر 6490 تن دیگر نیز در دست مردم است که در مجموع 10 هزار و 950 تن طلای ورودی به چین را شامل میشود.