در اولین روز هفته، دلار معاملات خود را با قیمت 3360 تومان آغاز کرد که 10 تومان بالاتر از قیمت بسته شده روز پنجشنبه بود. این روند تا ساعاتی ادامه یافت تا درب معاملات بر همان پاشنهای بچرخد که معاملهگران آتی خواستار آن بودند، اما این مسیر به دو دلیل عقیم ماند:1- برخلاف انتظار معاملهگران تقاضای عمدهای وارد بازار نشد.
2- عرضههای نقدی خرد به تقویت سمت عرضه منجر شد. این دو عامل منجر به این شد که دلار در مسیر کاهشی قرار بگیرد و نهایتا با قیمت 3345 تومان به کار خود پایان دهد، رقمی که 5 تومان پایینتر از قیمت پنجشنبه بود.توری که نوسانگیران ارزی برای نوسانگیری در روز شنبه پهن کرده بودند، به دو دلیل «نبود تقاضای عمده» و «تقویت جزئی سمت عرضه» ناکام ماند.
دلار که در ساعات ابتدایی روز، تحتتاثیر تحرکات معاملهگران آتی در مسیر افزایشی قرار گرفته بود، در ادامه روز مسیر خود را تغییر داد و در راه کاهشی قرار گرفت. یکی از عواملی که به این تغییر مسیر کمک کرد، فقدان تقاضای عمده در سمت معاملات نقدی بود. معاملهگران غیررسمی انتظار داشتند که بازار روز شنبه شاهد آربیتراژ جغرافیایی و خروج ارز بازار داخلی به سمت منطقه سلیمانیه عراق باشد که این حادثه رخ نداد.
مورد دومی که از نوسانی شدن بازار جلوگیری و به تغییر مسیر دلار کمک کرد، تقویت سمت عرضه با فروش ارزهای خرد بود. به گفته فعالان، این ارزهای خرد از سمت شهرستانها و مخصوصا اصفهان به بازار تهران سرازیر شده بود. به گفته فعالان، معاملهگران شهرستانی که با قیمت پایینتری به خرید ارز از توریستها پرداخته بودند، آن را به بازار تهران فرستادند تا با فروش آن در قیمت بالاتر کسب سود کنند. تقاضاهای جزئی روز شنبه با تقویت جزئی سمت عرضه قابل پاسخگویی بود.
در این روز، تقاضاکننده عمدهای هم در بازار وجود نداشت و تنوع عرضهکننده هم کم بود؛ تنها عرضهکننده عمده بازیگران بازارساز رسمی بودند. به گفته فعالان، در شرایط کنونی که تنها عرضهکننده عمده بازارساز است، قیمت، توانایی فاصله گرفتن از سطوح کنونی را در صورت ورود تقاضای عمده دارد.
فعالان نیز احتمال ورود تقاضا مخصوصا از سمت منطقه سلیمانیه عراق را زیاد دانستهاند. در آن صورت، حضور مداخلهای بازیگران بازارساز ارزی میتواند تا حدودی به مدیریت نوسانات کمک کند و تقاضای واقعی بازار را پاسخ دهد، اما نکته این است که عرضه بازیگران بازارساز گرچه میتواند پاسخگوی معاملات واقعی بازار باشد؛ ولی بهواسطه بوروکراسی موجود، کنترل هیجان ایجاد شده توسط معاملهگران غیررسمی دشوار خواهد بود.
بوروکراسی موجود برای فروش ارز از سوی نهاد بازارساز، بیشتر برای شفافیت بخشی به معاملات انجام میشود، این در حالی است که در دیگر سو، معاملهگران غیررسمی بهدلیل کارکرد موجی که دارند، قادر خواهند بود که یک تصویر مخدوش از بازار بسازند. در این شرایط اگر کانال عرضه متنوعتر شود، موج ایجاد شده هیجانی توسط معاملهگران امکان ارتفاعگیری پیدا نخواهد کرد.