فردوسی، نخستین فروشگاه زنجیره‌ای ایران +عکس

دست کوچکم در دست‌های مادر بود. پشت سر پدر و در کنار آن خواهرم که خیلی کوچک بود و برادرهای بزرگتر، قدم به فروشگاهی گذاشتیم که در رویاهای رنگین کودکی انگار دنیای فانتزی وزیبای لباس‌های بچگانه، دامن‌های شیفون‌دار، کفش‌های قرمزبندی دخترانه و... را تداعی می‌کرد.

خبر را برای من بخوان

یک پله برقی بود که تو را به جهان شگفتی‌آور جادویی پرتاب می‌کرد. همه آدم‌ها، اشیاء، لباس‌ها، کیف‌ها و کفش‌ها، صف در صف کالاها،‌ گویی در دنیای خیالات کودکی از جهانی ماورایی آمده بودند. جهان پررمز و راز قصه‌های کودکی و طنین صدای گرم مادربزرگ که از داستان‌های بسیار سخن می‌گفت و عجیب بود که تو در این دنیای پررمز و راز اثری از قصه‌های محلی گیلانی مادربزرگ را نمی‌یافتی، قصه شغال و روباه مکار، قصه مادر جوانی که پسرش سرهنگ اردوی جنگ بود، داستان‌های شنگول و منگول و حبه انگور، قصه بارش باران بر سقف‌های سفالین کلبه‌های روستایی شمال ایران و... همه چیز از اتفاقی مدرن و واقعی در ذهن کودکی تو حرف می‌زد.

اتفاق نخستین فروشگاه زنجیره‌ای و بزرگ در ایران که در آن دوران کودکی، تضاد دنیای قصه‌های مادربزرگ را با این جهان مدرن نمی‌فهمیدی و... حتی در این دنیا هیچ نقشی هم از سیندرلا، سفید برفی و هفت کوتوله، زیبای خفته، شاهزاده سوار بر اسب و... نبود. این دنیای کودکی سال‌های دور ناگاه تو را با سرعتی باورنکردنی به تهران امروز و نخستین فروشگاه زنجیره‌ای یعنی فردوسی در خیابانی به همین نام پرتاب می‌کند. اینک، ساختمان فرسوده و فراموش شده این فروشگاه، نه اثری از مدرنیسم کودکی دارد و نه حس و حال جامعه کنونی را تداعی می‌کند، ساختمان به‌طور تقریبی مخروبه‌ای است که در گذر یادها فراموش شده است.

اقتصاددان آلمانی و دکتر مصدق

در زمانی که دکتر محمد مصدق نخست‌وزیر ایران بود یک اقتصاددان مشهور آلمانی به نام «یالمار شاخت» به ایران آمد و برای اینکه نظام سنتی بازار در ایران و با انبوه فروشگاه‌ها و مغازه‌های کوچک به سمت نظام توزیع مدرن کالاها ارتقا پیدا کند به او پیشنهاد و توصیه کرد که نخستین فروشگاه بزرگ را مانند همه شهرهای پرجمعیت دنیا ایجاد کند. هدفی که دکتر مصدق برای پی‌افکنی اقتصاد و سرمایه‌داری ملی برذهن داشت بدون تردید با کودتای ۲۸ مرداد از بین رفت. از آن پس پیشبرد چنین طرح‌هایی بر گردن نخست‌وزیرهای بعد از کودتا افتاد. درنهایت فروشگاه فردوسی در ۲۲ آذر ۱۳۳۶ در خیابان فردوسی تهران افتتاح شد. در اواخر دهه ۳۰ و اوایل دهه ۴۰، فروشگاه فردوسی، مدرن‌ترین فروشگاه بزرگ در ایران بود که مدیریت آن را امیر متقی بر عهده داشت.

ادغام شرکت معاملات خارجی وفروشگاه فردوسی

در جلسه‌ای که ۱۵ فروردین ۱۳۴۴با حضور شاه برگزار شد تصمیم گرفته شد که فروشگاه فردوسی و شرکت معاملات خارجی در هم ادغام شوند. شرکت معاملات خارجی در حقیقت شرکتی بود که ۷ قلم از اجناس مورد نیاز موسسات دولتی را خریداری می‌کرد و به نمایندگی از طرف دولت، برخی معاملات را با خارجی‌ها انجام می‌داد. در همان زمان شورای عالی اداری وقت، طرحی را تصویب کرد که تمامی خریدهای داخلی دولت به وسیله فروشگاه فردوسی انجام شود و درعمل، شرکت معاملات خارجی محلی از اعراب ندارد که این شرکت منحل شده و وظایف آن به فروشگاه فردوسی موکول شد.



۳ هزار و ۳۰۰ متر زیربنای فروشگاه فردوسی

به گذشته و دوران کودکی که باز می‌گردم، فروشگاه فردوسی به نظرم بخش مهمی از جهان بود اما در حقیقت باید گفت این فروشگاه در زمینی به مساحت ۳ هزار و ۳۰۰ متر در ۴ طبقه که ۲ طبقه آن زیرزمین بود احداث شده بود. فروشگاه فردوسی دارای ۲۳ هزار و ۱۸۴ مترمربع بنا بود. این ساختمان بانمای سنگ و شیشه‌های قدی ساخته شده بود. در طبقه نخست آن خواربار، لبنیات و... عرضه می‌شد. در طبقات بالا هم، انواع لباس، لوازم بهداشتی و آرایشی، خرازی و صنایع دستی فروخته می‌شد. در سال‌های آغازین شروع به کار این فروشگاه، رستورانی در طبقه دوم آن وجود داشت که کارکنان و سرآشپز آن المانی بودند. اینکه گفته‌اند این فروشگاه نخستین مرکز خریدی در ایران بود که در آن پله برقی نصب شده بود درست است.

سرانجام فروشگاه فردوسی

در آذر ۱۳۵۱ و براساس مصوبه ۱۹ آذر ۱۳۵۱ مجلس شورای ملی و ۴ دی ۱۳۵۱ مجلس سنا، قانون تشکیل سازمان تعاون مصرف شهر و روستا و انحلال شرکت سهامی فروشگاه فردوسی، تصویب و ابلاغ شد. فروشگاه‌های زنجیره‌ای فردوسی (شهر و روستا) پس از انقلاب به یکی از زیرمجموعه‌های وزارت بازرگانی پیوست و کار خود را جدی‌تر پیگیری کرد و شعب خود را افزایش داد، اما رونق این فروشگاه‌ها در گرو عرضه کالاهای ارزان قیمت و با نرخ کنترل شده بود که بازار بی‌دروپیکر و توزیع وسیع کالاها و وجود دلال بازی و واسطه‌گری در عمل، کار این شرکت تعاونی را مختل می‌کرد.

در نهایت، تعاونی مصرف شهر و روستا که ۱۵۶ شعبه در تهران و حدود ۷۰۰ شعبه در سراسر کشور داشت؛ در سال ۸۱ طی مصوب‌نامه هیات وزیران فروشگاه‌های شهر و روستا به دلیل داشتن ۵۲میلیارد تومان کسری بودجه منحل شد.

سرانجام در سال ۱۳۹۳ فروشگاه فردوسی (واقع در خیابان فردوسی) از سوی بانک ملی به مزایده گذاشته شد که خریداری از بخش خصوصی، آن را خرید. معلوم نیست که چه سرنوشت دیگری برای نخستین فروشگاه زنجیره‌ای تهران رقم می‌خورد؟! خریدار این فروشگاه مدعی است که ساختمان آن در حال نوسازی است!