«حاج مراد آخوند حاج قلی» میگوید: پنجمین نسل از خانواده هستم که همچنان ساخت زیورآلات سنتی را ادامه میدهم. اگرچه پدرم در قید حیات است، اما دیگر توانایی انجام این کار را ندارد و من از کودکی این کار را از پدرم یاد گرفتهام و حالا حدود 25 سالی میشود که زیورآلات سنتی میسازم و یکی از اتاقهای خانهام را به این کار اختصاص داده و تبدیل به کارگاه کردهام.
او ادامه میدهد: قبلا در "گُمیشان" چند استادکار زیورآلات سنتی کار میکردند، اما هیچکدام این کار را ادامه ندادند و تنها من ماندم، به عبارتی این رشته در حال فراموشی است چون در کل استان گلستان و ترکمنصحرا چهار نفر هستند که این هنر را ادامه میدهند، به جز من سه استادکار هم در گنبد کاوس این کار را انجام میدهند و اگر ما هم این کار را انجام ندهیم، این هنر از بین میرود.
این هنرمند اهل تسنن درباره آموزش زیورآلات سنتی بیان میکند: تنها یک شاگرد داشتم که آن هم به خدمت سربازی رفت. یک روز دکتری از کشور ترکمنستان آمد و گفت، پدرِ من هم سازنده زیورآلات سنتی بوده و چون مشغول درس خواندن بودم، وقت نشد این هنر را از پدرم یاد بگیرم تا اینکه او فوت شد و من پزشک شدم. او از من خواست این هنر را در ترکمنستان آموزش دهم، اما من نمیتوانم به آن کشور بروم. گرچه این کار سخت است، اما من آمادهام این هنر را به جوانان آموزش دهم. اما چون همهی زمان یک فرد را میگیرد، کمتر کسی تمایل به انجام این کار دارد؛ آموزش این کار حداقل یکسال زمان میبرد.
وی افزود: صنایعدستی استان وعده داده که مواد اولیه رایگان در اختیارم میگذارد تا این هنر را به هنرجویان آموزش دهم اما فعلا مشخص نیست که این کار چه زمانی عملی میشود. چندین بار هم از من برای شرکت در نمایشگاههای صنایع دستی دعوت شده، اما چون امامجماعت مسجد هستم نمیتوانم از خانه خارج شوم. گردشگران خارجی هم گاهی به خانهمان میآیند تا نحوه درست کردن این کار را ببینند.
«حاجی قلی» 42 ساله، حدود 15 سال درس طلبگی خوانده و حالا روحانی شده است. میگوید: یک دختر و دو پسر دارم، دخترم ازدواج کرده است. همسر و پسرم هم در انجام این کار با من مشارکت میکنند. ما روحانیها حقوق و مزایایی نداریم و من روزیام را از طریق ساخت زیورآلات درمیآورم و اگر این کار را نمیکردم، باید بعد از فارغالتحصیل شدنم به مشاغل آزاد دیگر روی میآوردم.
او درباره مواد اولیه این کار اظهار میکند: قدیمها روی زیورآلات سنتی ترکمن را از طلا و زیرش را از نقره میساختند، اما حالا چون استفاده از این مواد گران است و مردم آن را نمیخرند من این زیورآلات را از جنس وَرشو درست میکنم، روی بعضی از آنها را هم از بُرنز میسازم تا همه قدرت خرید آن را داشته باشند. وَرشو در بندر ترکمن پیدا نمیشود. من سینیهای قدیمی این جنسی را از کهنه فروشها میخرم و آنها را تبدیل به زیورآلات میکنم. وَرشو در ایران کم پیدا میشود و من هم مواد اولیه این کار را از اصفهان یا از جنسهای کهنه فروشها میخرم. در حال حاضر هم مواد اولیهام تمام شده و هرچه میگردم نمیتوانم پیدا کنم. کمبود مواد اولیه برایم بزرگترین مشکل است.
میآیند، میروند، وعده میدهند و حمایت هم نمیکنند
این هنرمند که کارت صنعتگری دارد، میافزاید: تنها خواسته من از معاونت صنایع دستی این است که کارگاهی داخل حیاط خانهام بسازند که بتوانم این کار را ادامه دهم، چون استفاده از تیزآب و مواد شیمیایی دیگر برای ساخت زیورآلات سنتی در خانه بوی بسیاری دارد و برای فرزندانم مضر است، چون من روحانی هستم نمیتوانم از وام استفاده کنم، گرفتن وام برای من گناه است و سازمان میراث فرهنگی هیچ حمایتی از من نمیکند. من بیمهی حوزه علمیه هستم. بازرسان سازمان میراث فرهنگی فقط میآیند، میروند، وعده میدهند و هیچ حمایتی هم نمیکنند.
«حاج قلی» بیشتر سفارشاتش را از کشور ترکمنستان میگیرد و به نحوی تنها به این کشور صادرات دارد. او درباره استفاده از رنگها در زیورآلات سنتی میگوید: شیشههای رنگی را آب و از آنها برای زینت و به جای سنگهای قیمتی استفاده میکنم زیرا استفاده از سنگها هزینه ساخت آن را بالا میبرد و خریدار کم میشود. گاهی برای ساخت این زیورآلات از سکههای قدیمی هم استفاده میکنم و معمولا هم این سکهها را خود سفارش دهندگان میآورند تا در ساخت از آنها استفاده شود.
قالبهایی که این روحانی هنرمند طرحهایش را با آن پیاده میکند قدیمی است و به گفته خودش دیگر پیدا نمیشود و مربوط به 200 سال پیش است. قالبهایی هم که او دارد، از پدربزرگهایش به ارث رسیده، جنس این قالبها از برنز و ساخت آن دشوار است. وَرشو را روی قالبها میگذارد و هنگامی که با چکش رویش میکوبد شکل قالب را میگیرد. ترکمنیها از این زیورآلات سنتی در مراسم عروسیها و به جای طلا استفاده میکنند.
بگذار فراموش شود
گرچه او فروش خوبی از زیورآلات سنتی دارد، اما میگوید: اگر کار دیگری بلد بودم ساخت زیورآلات سنتی را رها میکردم؛ زیرا هیچکس از این هنر حمایت نمیکند. استفاده از مواد شیمیایی برای شستوشو روی صدا، چشمها و پوست دستهایم تأثیر بدی گذاشته است. قبلا بدون عینک کار میکردم اما به دلیل ظرافتی که این کار دارد حالا دیگر نمیتوانم بدون عینک کار کنم و چشمهایم ضعیف شده است. اگر پسرم هم این کار را ادامه دهد، ششمین نسلی میشود که در خانواده زیورآلات سنتی میسازد. اما اگر پسرم بخواهد با این وضعیت این رشته را ادامه دهد، من اجازه نمیدهم زیرا ما از جانمان برای این کار میگذاریم و حمایت نمیشویم، وقتی کسی از این هنر حمایت نمیکند بگذار فراموش شود چرا من باید از جانم سرمایه بگذارم.
حاجقلی بیان میکند: میلیونها تومان برای بازسازی خانههای قدیمی "گُمیشان" هزینه میکنند، اما حاضر نیستند کمی از آن پول را برای صنایعدستی هزینه کنند! سازمان میراث فرهنگی تنها برای یکی از خانههای این شهر 200 میلیون تومان بودجه اختصاص داده است اما برای ما یک میلیون تومان هم هزینه نمیکنند در حالی که ما هم هنرهای دستی همان گذشتگان را زنده نگه داشتهایم.
انتهای پیام