سوداگری بانکی با سکه و ارز

فروش سکه و ارز مسافرتی با نرخ دولتی در شعب بانک ملی این روزها پای دلالان را به بانک‌ها هم باز کرده و بسیاری از متقاضیان واقعی با دست خالی از شعب بازمی‌گردند.

خبر را برای من بخوان


خبرنگار همشهری که به برخی شعب بانک ملی سرزده بود با شرایطی مواجه شد که در همان نگاه اول می‌شد جولان دلالان و همچنین ارتباط آنها با برخی از کارمندان بانک را به وضوح مشاهده کرد. نیازی به این نیست که چندان متخصص، خبره و اهل فن باشید تا بتوانید سر از کار دلالان سکه و ارز در بیاورید، فقط کافی است برای اثبات این ادعا یک روز ساعت 5 صبح به یکی از شعب بانکی عرضه‌کننده مراجعه کنید. در این صورت با 2صف طولانی مواجه خواهید شد؛ یکی برای سکه و دیگری برای ارز مسافرتی و فردی که کاغذ و قلم به دست اسامی افراد را یادداشت می‌کند.

این همان مشکلی است که سال‌ها پیش با ورود دستگاه‌های نوبت‌دهی به بانک‌ها حل شد اما ظاهرا در این مورد منافع برخی ایجاب می‌کند که بی‌نظمی و بی‌سامانی حاکم باشد. پس از ورود به بانک هم هرچه سؤال کنید با هیچ پاسخی از متصدی فروش مواجه نخواهید شد؛ نه اطلاعی از نوع، تعداد و نرخ سکه‌های موجود در بانک داده می‌شود و نه ارزی به فروش می‌رسد. اما این سؤال برای تمام افراد ایستاده در صف ایجاد می‌شود که آیا واقعا سکه هم مانند میوه است که روزانه به بانک آورده شود؟ آیا واقعا متصدی فروش اطلاعی از سکه‌های موجود در بانک ندارد؟ پیرمردی می‌گفت: «امکان ندارد که اینگونه باشد؛ حتما می‌دانند و نمی‌گویند. بخشی را برای خودشان بر می‌دارند و بخشی را هم به دلالان می‌دهند؛ هرچقدر باقی ماند و به دردشان نمی‌خورد به مردم می‌دهند». وقتی متصدی فروش از عرضه تنها 60 سکه یک گرمی تا 2ساعت آینده خبر می‌دهد، احتمالاتی که آن پیرمرد و بسیاری دیگر از متقاضیان مطرح کرده بودند بیشتر رنگ واقعیت به‌خود می‌گیرد. این یعنی فقط 12 نفر می‌توانند هرکدام 5 سکه بگیرند. از صحبت‌های بسیاری از افراد منتظر در صف هم مشخص است که دلال هستند و اصلا نگرانی از این بابت که سکه گیرشان نیاید ندارند.

ارتباط واضح دلالان ارز با بانک‌ها

اما در طرف دیگر این بازار مکاره، مردم برای گرفتن ارز مسافرتی در صف ایستاده‌اند. دلالان و بانکی‌ها این بازار را نیز در اختیار گرفته‌اند. یکی از افرادی که موفق به دریافت ارز شده بود، گفت: «به‌منظور خرید ارز مسافرتی برای خودم، همسرم و فرزندم به بانک آمده‌بودم و قصد داشتم که 6 هزار دلار بخرم. اما با وجود آنکه از ساعت 5 صبح در صف ایستاده بودم، گفتند ارز نداریم. در این میان یک دلال به طرف من آمد و گفت با مدارکت 6 هزار دلار ارز دولتی می‌گیرم مشروط به اینکه 2 هزار دلار از آن برای خودم باشد. به ناچار پذیرفتم تا حداقل 4 هزار دلار ارز تهیه کنم».