در تمام دنیا نفت همیشه به عنوان یکی از مهمترین فاکتورهای اقتصاد کلان جهانی شناخته شده و با توجه به اهمیت و کابردهای متفاوت این کالا در جهان امروز نهتنها به عنوان یک عامل تعیینکننده اقتصادی و صنعتی، بلکه به عنوان یک عامل سیاسی و امنیتی نیز مطرح است. در حقیقت نفت عامل اساسی برای رسیدن به هدفهای اقتصادی، صنعتی، سیاسی و تامین امنیت به شمار میرود.
ایران به عنوان دارنده بزرگترین ذخایر نفت و گاز جهان، یکی از غنیترین کشورهای نفتخیز به شمار میآید. در واقع، نفت و درآمدهای حاصل از تولید و فروش آن، عملکرد و کارایی کل این اقتصاد را به شدت تحتتاثیر قرار میدهد.
قیمت نفت پس از یک دوره ثبات در محدوده 100 دلار، از نیمه دوم سال 2014 با کاهش شدید مواجه شده و به دوران ثبات قیمتی خود پایان داد. قیمت نفت در چند روز گذشته به پایینترین سطح در طول 11 سال گذشته رسید.
بازار سرمایه کشورمان در واقع یک بورس کالایی است که شرکتهای فلزی، پتروشیمی و سایر شرکتهای وابسته به این صنایع در بازار فهرست شدهاند. بدین جهت به طور طبیعی ریزش قیمت نفت و همچنین کاهش قیمتهایی کالایی در جهان به طور حتم تاثیر منفی در عملکرد شرکتها و به تناسب آن بر بازار سرمایه دارد.
قیمت نفت از چند جهت بر بازار سرمایه تاثیرگذاری داشته و درجه اهمیت بالای آن، سهامداران را متوجه نوسان قیمتی خود کرده است. کاهش یا افزایش قیمت نفت در کشورهای با وابستگی بالای بودجه به درآمدهای نفتی، در درجه اول باعث کاهش و یا افزایش درآمدهای دولت خواهد شد. این شرایط در کشور ما با ساختار مالکیت دولتی و سهم بالای دولت در تقاضای کل حساستر شده است.
از سوی دیگر، برخی کالاها همچون محصولات پتروشیمی با نفت رابطه مستقیمی داشته و با کاهش قیمت نفت دچار افت قیمت خواهند شد. علاوه بر اینها، کاهش بیشتر حاشیه سود صنایع انرژیبر در مقایسه با استانداردهای جهانی، در اثر ریزش قابل توجه قیمت نفت قابل ملاحظه است. به بیان شفافتر، صنایعی همچون فولاد، سیمان و... به دلیل سهم بالای هزینه انرژی در بهای تمام شده، طی سالهای اخیر دچار تحولاتی شدهاند؛ به طوری که در طول سالهای گذشته به دلیل قیمت بالای انرژی، شرکتهای بینالمللی رو به برنامههای کاهش شدت مصرف انرژی آوردهاند. حالا با کاهش قیمت نفت، شاهد بهای تمام شده تولید دنیا در صنایع انرژیبر هستیم، اما در ایران برنامه هدفمندی یارانهها در حال پیگیری است. به همین دلیل با وجود کاهش بهای تولید در دنیا به دلیل کاهش مصرف و قیمت انرژی، در ایران بهای تمام شده به دلیل افزایش قیمت حاملهای انرژی افزایش یافته است.
از جهت دیگر، با تاثیر روی قیمت کالاهای غیرنفتی، قیمت سبد صادراتی محصولات غیرنفتی را کاهش داده و در نهایت به دلیل هدفمندی یارانهها، روندی معکوس در بهای تمام شده صنایع انرژیبر با کشورهای رقیب را طی کردهایم. در نتیجه افت قیمت نفت بر افت بازار سرمایه موثر بوده است.
تاثیر قیمت نفت را نمیتوان در بازار سهام کم جلوه داد؛ چراکه در ماههای اخیر روند کاهش قیمت نهتنها بر بورس تهران تاثیر گذاشته، بلکه بورسهای منطقه نیز که اقتصادشان نفتی بوده است، با ریزش سنگینی مواجه شدهاند.
با توجه به کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، نمیتوان انتظار داشت وضعیت بازار سهام خیلی بهتر از شرایط فعلی شود، زیرا بیش از 40 درصد صنایع بورسی را پتروشیمیها و بخش قابل توجه دیگر را شرکتهای نفتی و گازی و پالایشی و همچنین صنایع فلزی تشکیل میدهند.
در این خصوص، مشکلات عدیده بازار سهام در زمان کاهش تدریجی قیمت نفت را میتوان در چند بخش مهم قرار داد. قسمت عمدهای از ارزش بازار سهام مبتنی بر شرکتهایی است که از طریق تولید محصولات پایه درآمدزایی دارند. از طرفی، چون قیمت تمام شده محصولات پایه با کاهش نفت افت پیدا میکند، طی مدت اخیر حاشیه سود تمام این شرکتها کاهش یافته است. همچنین به دلیل آنکه تمام این شرکتها موجودیهایی از قبل در انبار دارند، مدت زمانی که طول میکشد این محصولات را با زیان به بازار عرضه کنند نیز باعث افزایش زیاندهی این شرکتها میشود.
به دنبال روند زیاندهی به دلیل کاهش توان این شرکتها در تامین مالی، بانکها نیز تحتفشار قرار میگیرند و باز هم از طرف دیگر، یکسری از شرکتهای وابسته به این شرکتهای تولیدکننده محصولات پایه که خدمات زنجیرهای مانند خدمات عمرانی برای این شرکتها انجام میدهند نیز متحمل زیان میشود.
به طور کلی با توجه به این موضوعات باید گفت که کاهش قیمت مواد اولیه روی بورس خیلی چشمگیر است. در حقیقت هیچ کارشناس و فعالی در بازار نیست که منکر این واقعیت باشد که بازار سرمایه امروز دارای ریسکهای سیستماتیک زیادی است که تصمیمگیری و تحلیل را مشکل میکند، اما در عین حال نمیتوانیم این واقعیت را نادیده بگیریم که نبود علم و دانش کافی در بازار، مشکلات را بیش از پیش بزرگ کرده و بازار را با جریانهایی روبهرو میکند که بیرون آمدن از آنها به آسانی میسر نیست.
به طور کلی در اقتصادی که بهرهوری پایینی دارد، افزایش سودآوردی بنگاهها تحتتاثیر عوامل خارجی از جمله تورم قرار دارد. با کاهش تورم هم به همین تناسب سودآوری به زیان تبدیل میشود. شرکتهای ایرانی اکثرا خامفروش و دارای چارت سازمانی و نیروی انسانی سنگینی هستند. اقتصاد ایران عاشق تورم است، بنابراین تا زمانی که تورم وجود دارد، اوضاع اقتصادی خوب است و وقتی که تورم را از اقتصاد مالی میگیریم، میشود وضعیتی که الان شاهد آن هستیم.
در یکسال اخیر شاهد کاهش حساسیت قیمت نفت به وقایع ژئوپلتیک بودهایم و مازاد عرضه و بازارشکنیها جلوی افزایش قیمت نفت براساس عوامل روانی را گرفته است. تهدید افزایش عرضه نفت در سال آینده میلادی با رفع تحریمهای ایران و بازگشت نفت برخی دیگر مناطق، بر این مشکلات سایه افکنده است.
همه این عوامل چشمانداز قیمت نفت را با ابهامات جدی مواجه کرده و تحلیلگران طیف گستردهای از پیشبینیها را ارائه میدهند، ولی برآیند تحلیلها و شرایط موجود نشان از رکود بازار نفت و عدم تاثیرپذیری مثبت آن حتی در کوتاهمدت دارد.
از این رو، بازار نفت از چندین جهت بر بازار سرمایه کشور تاثیر منفی زیادی گذاشته و چشمانداز مبهم رشد درآمدهای دولت در سال آتی، با در نظرگیری ثبات در سایر عوامل موجب ادامه رکود بازار سرمایه خواهد بود.
اقتصاد کشورمان نیاز به یک همدلی و اراده بزرگ دارد؛ همانگونه که مشکلات برنامه هستهای با تصمیم و اراده نظان حل و فصل شد.