برندگان و بازندگان
مقاله تحلیلی درباره طلا
تاریخ: ۳/مهر/۹۰ ساعت ۱۷:۴۰ | اخبار صنفی شناسه خبر: ۳۲۷۴
قبل از اینکه به موضوع سقوط قیمت طلا پرداخته شود ضرورت دارد خیلی خلاصه رابطه بازارهای مالی و طلا و حتی تقابل بین المللی سهام ،نفت ،فلزات گران بها ،بازارهای آتی و اختیارات بررسی شود .به بیان دیگر نگاهی به این بحران که از سال2007 که ریشه در قبل از آن دارد داشته باشیم.
آیا بازار طلا و فلزات گرانبها و بازار های مالی و بحران مالی کنونی باهم ارتباط دارند؟سوال ساده ایست اما عمیق است.تقریبا می توان بیان داشت تمام افراد در پاسخ به این سوال جواب مثبت دارند و یک رابطه معکوس بین بازار های مالی و بازار طلا و فلزات گرانبها ونفت می دانند.
به سرعت بیان میدارند هرگاه شاخصهای مالی امریکا مثل S&P وداوجونز پایین می آید پس قیمت طلا رشد میکند.و برعکس طی چندین سال گذشته شاهد رشد شدیدی در قیمتهای بازار سهام (مالی)،نفت ،طلا و سایر فلزات گرانبها شده ایم.طی دهه گذشته با رشد ابزار های مالی چون معاملات آتی ،اختیارات options))،صندوق های سرمایه گذاری و سیاست مقررات زدایی و انتقال نظارت از نهادهای عمومی به نهادهای خصوصی و شرکتهای رتبه بندی و فزونی ارزش رسمی بر ارزش واقعی ثروتها و سرمایه ها را شاهد بودهایم.گسترش ابزار های مالی باعث شده است به ازای یک ارزش واقعی یا یک ثروت اندک بیش از هزاران بار ارزش رسمی به منظور و هدف شفافیت و خلق قیمت آن دارایی ایجاد شود .اگر چه یکی از اهداف معاملات آتی و اختیارات معامله کاهش ریسک بوده است هدف دیگر آن با خلق و اجازه چندین برابر شدن میزان و تعداد معاملات هر دارایی با همان اهداف اقتصاد که تعداد زیاد خریداران و فروشندگان باعث ایجاد بازار های رقابتی به شکل کامل خواهد شد این سیاستها رشد و توسعه یافت .چنانچه در بازارنفت،تنها کمتر از یک در صد معاملات نفت به تحویل می انجامد این امر در خصوص فلزات گرانبها و انواع ابزارهای مالی نیز صادق است . همان سوال اصلی این است ، این بحران مالی با سایر بحرانهای مالی و سایربحرانهای مالی قبل مثل 1995،1980،1970،1930 و سایر بحرانهای اقتصادی قبل چه تفاوتی دارد ،بسیاری این بحران را طبیعت اقتصاد سرمایه داری وریشه در سیکل های تجاری می دانند . بعضی آن را با بحران 1930 یکی می دانند و بسیاری بیش از اینکه به تفاوت و شرایط این بحران بپردازند به شرح چگونگی این بحران و تحول شکل گیری و تسریع این بحران می پردازند .(که احتمالا تمام خوانندگان کم و بیش با آن اشنا هستند )
نکته ای که به نظر می رسد این بحران رااز سایر بحرانهای دیگر متمایز میکند این است که در سایر بحرانها تقریبا اکثر عاملین اقتصادی (خانورها ، تولید کنندگان ، دولت و .....) و کلیت یک اقتصاد متضرر می شود این امر مثلا در بحران دهه 30 که از منظر کینز ریشه در کاهش تقاضا موثر بوده است در دو دهه 70 و 80 ریشه در افزایش قیمتها ی عوامل تولید و انرژی و .... اما این بحران جدید با رشد ابزارهای مالی گسترده باعث یک جابجایی ثروت و سرمایه و عایدی کلان بین قشرهای اجتماعی غرب شده است . به این معنا که این بحران باعث یک تغییر در توزیع ثروت و عایدی از کل عائد مردم و تولید کنندگان ، مردم متوسط که پس انداز نموده اند بازنشسته ها و حتی بعضی از نهادهای مالی به نهادهای مالی بزرگ و ثروتمندان با سرمایه های عظیم شده است . باید توجه داشت در هر معامله دوطرف وجود دارد طرفی طرفی که می خرد و طرفی که می فروشد . در زمانی که بازار های مالی از سال 2001 شروع به رشد کرد . سال 2007 چه کسانی در اوج قیمت دارایی ها و ثروتهای خود را فروختند و چگونه همان ثروت و دارایی سر از بازار نفت دراورد و طی شش ماه گذشته این ثروت پس از فروش و انتقال از بازار های مالی به بازار طلا در سطح جهانی کشیده شد . معاملات طلا در حد فاصل 1950 دلار در ازای هر اونس طلا توسط چه کسانی فروش رفت و اکنون که طلا به 1650 دلار ازای هر اونس می رسد توسط چه کسانی فروش می رود .
غیراز بحث مالی رفتاری،بسیاری مردم وکسانی که ازبازارها عقب هستند و پس اندازهای کوچک دارند دراین بازی سفته بازی وارد می شوند در مقابل دارندگان عظیم ثروت و طلا می افتد و شکست می خورند ،بسیاری از شرکتها و نهادهای مالی،مدیران و ثروتمندان و انحصارگران و گردانندگان بازار هایی و موجها و نیز هیجانات و شیرین نشان دادن بازار اقدام به فریب بازار و کسب منفعت می نمایند.بسیار کسانی که در بازارهای مالی و با تحلیل های تکنیکال آشنا هستند می دانند که وقتی خبر مثبتی از یک سهام شنیدی باید ان سهم را بفروشید (این جمله توسط وارن بافت بسیار گفته شده است).بسیاری می دانند که اگر قرار باشد سهمی در حجم انبوه فروش رود باید شرایط واخبار مناسبی ازآن بیان داشت.وجود شبکه های خبری،سایتها و ... می توان بازار آن را جهت فروش آن دارایی مهیا کرد.بسیاری از کسانی که در بازارهای مالی می باشند می دانند زمانی که یک سهام دار حقوقی و عمده سهمی را در قیمت کم ویا پایین می خرد،این علامت خرید آن دارایی است و یا برعکس اگر قیمت دارایی رشد می نماید اگر سهامدار حقوقی آن رامعامله نمود عمدا علامت سقوط قیمت آن دارایی است. در حال حاضر در این شرایط بازار دارندگان ثروتها، مدیران شرکتهای سرمایه گذاری،تامین سرمایه ها،بسیاری از نهادهای مالی توانسته اند با جابجایی دارایی ها خود را به کمک افزایش ابزارهای مالی و نیز نرخهای بهره ثروتها و دارایی ها از بدنه جامعه به سمت خود جمع کنند. رشد حلقه ثروتمندان در جهان و گسترش فقر و بیکاری در سطح اجتماعات مانند اروپا و امریکا گویای این امر است . در اوج بحران حقوق بسیاری از مدیران مالی 5 برابر شده است.این بحران مالی و این شرایط خلاقانه اقتصاد بین الملل باعث رشد ثروتمندان (که عمدتا یهودی است)گردیده و غرب و جهان به نوعی ملعبه ثروتمندان عمده شده است.(خواسته یا ناخواسته)
فرض کنید شما یک بنکدار طلا که دارای سکه های بسیار باشید به نحوی که محدودیتی در این زمینه نباشید، با افزایش قیمت طلا و افزایش غیرمعمول تقاضاازسوی مردم برای خرید این دارایی، به امید افزایش قیمت آن و نیز کسب سود و عقب نیفتادن از این جریان سود، کسی که بیش از همه در این جریان سود می کند فروشنده عمده است، چرا که دارایی ها (سکه های) او چند برابر شده است. از سوی دیگر با کاهش ناگهانی قیمت ها اکنون بر خلاف قبل که رخ می دهد همین مردم و افراد برای عقب نیفتادن و ضرر بیشتر نکردن از افت قیمت شروع به فروش همین سکه هایی که گران خریده اند به همان بنکدار عمده سکه می کنند و او با فرض اینکه (بی انصافی نمی کند) به قیمت بازار ، باز می خرد و هر روز قیمت ها پایین می آید . او اکنون همان سکه های قبل را دارد با این تفاوت که یک جریان ثروت و عایدی ازمردم و پس انداز های آنها نصیبش شده است . مجددا این سیکل در حال جریان است. دارندگان ثروت و گردانندگان مالی هدف مند ثروت خود را بین بازارهای جهانی در حرکت دارند. اگر قبلا یک وارن بافت داشته ایم ، اکنون 1000 هزار وارن بان داریم، مدیران مالی قدرتمند، یهودیان بانکدار و .... و بازندگان مردم جامعه متوسط، حقوق دیگران با پس اندازهای محدود و کسانی که دانسته و ندانسته وارد این بازارها شده اند.
"پیشنهاد می شود در زمان های هیجانی و التهابی مردم و خوانندگان هیچ نوع دارایی اعم از سهام، طلا و... نخرند چه آن زمان که در حال رشد قیمت ها ست و نه در این زمان که سقوط می کند. بهترین توصیه این است که زمانی که همه می فروشند شما بخرید و زمانی که همه می خرند شما بفروشید."
دکتر حسین نصیری
سایت اطلاع رسانی طلا www.tala.ir
آیا بازار طلا و فلزات گرانبها و بازار های مالی و بحران مالی کنونی باهم ارتباط دارند؟سوال ساده ایست اما عمیق است.تقریبا می توان بیان داشت تمام افراد در پاسخ به این سوال جواب مثبت دارند و یک رابطه معکوس بین بازار های مالی و بازار طلا و فلزات گرانبها ونفت می دانند.
به سرعت بیان میدارند هرگاه شاخصهای مالی امریکا مثل S&P وداوجونز پایین می آید پس قیمت طلا رشد میکند.و برعکس طی چندین سال گذشته شاهد رشد شدیدی در قیمتهای بازار سهام (مالی)،نفت ،طلا و سایر فلزات گرانبها شده ایم.طی دهه گذشته با رشد ابزار های مالی چون معاملات آتی ،اختیارات options))،صندوق های سرمایه گذاری و سیاست مقررات زدایی و انتقال نظارت از نهادهای عمومی به نهادهای خصوصی و شرکتهای رتبه بندی و فزونی ارزش رسمی بر ارزش واقعی ثروتها و سرمایه ها را شاهد بودهایم.گسترش ابزار های مالی باعث شده است به ازای یک ارزش واقعی یا یک ثروت اندک بیش از هزاران بار ارزش رسمی به منظور و هدف شفافیت و خلق قیمت آن دارایی ایجاد شود .اگر چه یکی از اهداف معاملات آتی و اختیارات معامله کاهش ریسک بوده است هدف دیگر آن با خلق و اجازه چندین برابر شدن میزان و تعداد معاملات هر دارایی با همان اهداف اقتصاد که تعداد زیاد خریداران و فروشندگان باعث ایجاد بازار های رقابتی به شکل کامل خواهد شد این سیاستها رشد و توسعه یافت .چنانچه در بازارنفت،تنها کمتر از یک در صد معاملات نفت به تحویل می انجامد این امر در خصوص فلزات گرانبها و انواع ابزارهای مالی نیز صادق است . همان سوال اصلی این است ، این بحران مالی با سایر بحرانهای مالی و سایربحرانهای مالی قبل مثل 1995،1980،1970،1930 و سایر بحرانهای اقتصادی قبل چه تفاوتی دارد ،بسیاری این بحران را طبیعت اقتصاد سرمایه داری وریشه در سیکل های تجاری می دانند . بعضی آن را با بحران 1930 یکی می دانند و بسیاری بیش از اینکه به تفاوت و شرایط این بحران بپردازند به شرح چگونگی این بحران و تحول شکل گیری و تسریع این بحران می پردازند .(که احتمالا تمام خوانندگان کم و بیش با آن اشنا هستند )
نکته ای که به نظر می رسد این بحران رااز سایر بحرانهای دیگر متمایز میکند این است که در سایر بحرانها تقریبا اکثر عاملین اقتصادی (خانورها ، تولید کنندگان ، دولت و .....) و کلیت یک اقتصاد متضرر می شود این امر مثلا در بحران دهه 30 که از منظر کینز ریشه در کاهش تقاضا موثر بوده است در دو دهه 70 و 80 ریشه در افزایش قیمتها ی عوامل تولید و انرژی و .... اما این بحران جدید با رشد ابزارهای مالی گسترده باعث یک جابجایی ثروت و سرمایه و عایدی کلان بین قشرهای اجتماعی غرب شده است . به این معنا که این بحران باعث یک تغییر در توزیع ثروت و عایدی از کل عائد مردم و تولید کنندگان ، مردم متوسط که پس انداز نموده اند بازنشسته ها و حتی بعضی از نهادهای مالی به نهادهای مالی بزرگ و ثروتمندان با سرمایه های عظیم شده است . باید توجه داشت در هر معامله دوطرف وجود دارد طرفی طرفی که می خرد و طرفی که می فروشد . در زمانی که بازار های مالی از سال 2001 شروع به رشد کرد . سال 2007 چه کسانی در اوج قیمت دارایی ها و ثروتهای خود را فروختند و چگونه همان ثروت و دارایی سر از بازار نفت دراورد و طی شش ماه گذشته این ثروت پس از فروش و انتقال از بازار های مالی به بازار طلا در سطح جهانی کشیده شد . معاملات طلا در حد فاصل 1950 دلار در ازای هر اونس طلا توسط چه کسانی فروش رفت و اکنون که طلا به 1650 دلار ازای هر اونس می رسد توسط چه کسانی فروش می رود .
غیراز بحث مالی رفتاری،بسیاری مردم وکسانی که ازبازارها عقب هستند و پس اندازهای کوچک دارند دراین بازی سفته بازی وارد می شوند در مقابل دارندگان عظیم ثروت و طلا می افتد و شکست می خورند ،بسیاری از شرکتها و نهادهای مالی،مدیران و ثروتمندان و انحصارگران و گردانندگان بازار هایی و موجها و نیز هیجانات و شیرین نشان دادن بازار اقدام به فریب بازار و کسب منفعت می نمایند.بسیار کسانی که در بازارهای مالی و با تحلیل های تکنیکال آشنا هستند می دانند که وقتی خبر مثبتی از یک سهام شنیدی باید ان سهم را بفروشید (این جمله توسط وارن بافت بسیار گفته شده است).بسیاری می دانند که اگر قرار باشد سهمی در حجم انبوه فروش رود باید شرایط واخبار مناسبی ازآن بیان داشت.وجود شبکه های خبری،سایتها و ... می توان بازار آن را جهت فروش آن دارایی مهیا کرد.بسیاری از کسانی که در بازارهای مالی می باشند می دانند زمانی که یک سهام دار حقوقی و عمده سهمی را در قیمت کم ویا پایین می خرد،این علامت خرید آن دارایی است و یا برعکس اگر قیمت دارایی رشد می نماید اگر سهامدار حقوقی آن رامعامله نمود عمدا علامت سقوط قیمت آن دارایی است. در حال حاضر در این شرایط بازار دارندگان ثروتها، مدیران شرکتهای سرمایه گذاری،تامین سرمایه ها،بسیاری از نهادهای مالی توانسته اند با جابجایی دارایی ها خود را به کمک افزایش ابزارهای مالی و نیز نرخهای بهره ثروتها و دارایی ها از بدنه جامعه به سمت خود جمع کنند. رشد حلقه ثروتمندان در جهان و گسترش فقر و بیکاری در سطح اجتماعات مانند اروپا و امریکا گویای این امر است . در اوج بحران حقوق بسیاری از مدیران مالی 5 برابر شده است.این بحران مالی و این شرایط خلاقانه اقتصاد بین الملل باعث رشد ثروتمندان (که عمدتا یهودی است)گردیده و غرب و جهان به نوعی ملعبه ثروتمندان عمده شده است.(خواسته یا ناخواسته)
فرض کنید شما یک بنکدار طلا که دارای سکه های بسیار باشید به نحوی که محدودیتی در این زمینه نباشید، با افزایش قیمت طلا و افزایش غیرمعمول تقاضاازسوی مردم برای خرید این دارایی، به امید افزایش قیمت آن و نیز کسب سود و عقب نیفتادن از این جریان سود، کسی که بیش از همه در این جریان سود می کند فروشنده عمده است، چرا که دارایی ها (سکه های) او چند برابر شده است. از سوی دیگر با کاهش ناگهانی قیمت ها اکنون بر خلاف قبل که رخ می دهد همین مردم و افراد برای عقب نیفتادن و ضرر بیشتر نکردن از افت قیمت شروع به فروش همین سکه هایی که گران خریده اند به همان بنکدار عمده سکه می کنند و او با فرض اینکه (بی انصافی نمی کند) به قیمت بازار ، باز می خرد و هر روز قیمت ها پایین می آید . او اکنون همان سکه های قبل را دارد با این تفاوت که یک جریان ثروت و عایدی ازمردم و پس انداز های آنها نصیبش شده است . مجددا این سیکل در حال جریان است. دارندگان ثروت و گردانندگان مالی هدف مند ثروت خود را بین بازارهای جهانی در حرکت دارند. اگر قبلا یک وارن بافت داشته ایم ، اکنون 1000 هزار وارن بان داریم، مدیران مالی قدرتمند، یهودیان بانکدار و .... و بازندگان مردم جامعه متوسط، حقوق دیگران با پس اندازهای محدود و کسانی که دانسته و ندانسته وارد این بازارها شده اند.
"پیشنهاد می شود در زمان های هیجانی و التهابی مردم و خوانندگان هیچ نوع دارایی اعم از سهام، طلا و... نخرند چه آن زمان که در حال رشد قیمت ها ست و نه در این زمان که سقوط می کند. بهترین توصیه این است که زمانی که همه می فروشند شما بخرید و زمانی که همه می خرند شما بفروشید."
دکتر حسین نصیری
سایت اطلاع رسانی طلا www.tala.ir