موضوع الگوسازی از زندگی و منش فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی حضرت زهرا (س) سالیان سال است که کلیدواژه برنامه های فرهنگی کشور در حوزه زنان و خانواده است اما میزان موفقیت این برنامه ها در ساخت الگوی عملی برای زنان جامعه امروز و خانواده ایرانی تاکنون چندان ملموس نبوده است. تنوع در سبک زندگی، روز به روز در جامعه ایرانی در حال تشدید است و کوه یخ آسیب های اجتماعی ناشی از آن هنوز به طور کامل نمایان نشده است. در چنین شرایطی سخن گفتن از ابعاد مختلف زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) تنها تاکیدی است برآنچه باید باشد و به نظر نمی رسد.
ساده زیستی و عشق به خانواده در زندگی دختر پیامبر
فریبا علاسوند، عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده با قائل شدن تفکیک بین جنبه های مختلف زندگی دختر پیامبر (ص) معتقد است که در بحث استفاده از زندگی حضرت به عنوان الگوی زنان امروز، باید تفکیک در نظر بگیریم که اگر این تفکیک ایجاد شود، الگوپذیری از زندگی فاطمه زهرا (س) در هر زمانی ممکن می شود. گذشت زمان عامل مهمی در تاثیرپذیری از یک الگو است. در جهانی که هر روز نو به نو می شود، گذر زمان سبب می شود بعضی فکر کنند به دلیل تغییر شرایط زندگی، حتی از الگوی ۱۰۰ سال پیش هم نمی توانیم استفاده کنیم و بعد این سوال را مطرح کنند که چطور می شود به ۱۴۰۰ سال پیش برگردیم و زندگی فردی را که در آن تاریخ زیسته است الگوی زندگی امروزمان قرار دهیم؟ این سوال منطقا به ذهن می رسد و دلیلش این است که ما بین شئونات مختلف زندگی حضرت تفکیک قائل نشده ایم.
در بحث ساده زیستی حضرت زهرا (س)، همه افراد با توجه به شرایط مادی و طبقه اجتماعی خود، تعریفی از سادگی دارند و حتی اگر از طبقه مرفه هستند می دانند سادگی در این طبقه با چه الگویی از مصرف تعریف می شود به اعتقاد بسیاری از کارشناسان اجتماعی و مذهبی، در زندگی حضرت زهرا (س) مسائلی هست که به طور طبیعی شامل گذشت زمان می شود و اینها مسائل اساسی نیستند بلکه در گذر زمان قابل تغییرند و طبیعی است که نمی شود از آنها به عنوان الگوی نسلهای بعد استفاده کرد. علاسوند در این زمینه با ذکر یک مثال می گوید: حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) برای شروع زندگی برنامه هایی داشتند مثل تهیه ملزومات زندگی که امروز جهیزیه می گویند. این مسائل و ملزومات در زندگی امروز هم وجود دارد اما اینکه این وسایل باید مشابه همانی باشد که حضرت استفاده می کردند، این حرف منطقی نیست. یک سری شاخص ها و ارزش های ذاتی در زندگی حضرت زهرا (س) وجود دارد که اگر از مسائل سطحی تفکیک شوند، متوجه می شویم در چه جهتی باید از زندگی ایشان درس بگیریم. به عنوان مثال یک ارزش ذاتی نهفته در زندگی حضرت وجود دارد به نام ساده زیستی که هیچ وقت مشمول زمان نمی شود. همه افراد با توجه به شرایط مادی و طبقه اجتماعی خود، تعریفی از سادگی دارند و حتی اگر از طبقه مرفه هستند می دانند سادگی در این طبقه با چه الگویی از مصرف تعریف می شود.
از دیگر بحث ها در الگوسازی زندگی حضرت زهرا (س) برای جامعه امروز، بحث مسائل زوجیت در زندگی مشترک است که ابعاد مختلفی دارد. عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده می گوید: بعد حقوقی زوجیت در زندگی خانوادگی تابع یکسری قوانین معین است که در شرایط خاص ممکن است تغییر کند اما در همین رابطه، مسائلی وجود دارد که در طول زمان ثابت و تابع اصول اخلاقی است. در این رابطه توصیه شده است که زن و شوهر باید طراوت زندگی را در دوران زندگی نگه دارند. حضرت زهرا و امیرالمومنین ۹ سال زندگی مشترک داشتند و در این مدت از عشق و علاقه و طراوت زوجیت آنها کم نشد. از دیگر نشانه های زوجیت سالم، ابراز عشق و علاقه به طور صحیح بین زن و شوهر است به گونه ای که بچه ها احساس کنند رابطه گرم و انرژی مثبت داخل خانه وجود دارد. همچنین احساساتی که زوجین نسبت به هم دارند و احترام متقابل و توقعات منطقی در کنار ایثار و گذشت نسبت به هم و مشارکت در امور روزمره زندگی، چیزی است که در زندگی حضرت زهرا (س) موج میزد و بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال، خانواده امروزی هنوز به این الگوی روابط زوجیت نیاز دارند.
مدیریت عواطف یک شاخص در زندگی حضرت زهرا (س) است
یکی از مسائلی که سبب می شود زوجین کمتر به مسایل داخل خانواده و روابط همسری بیندیشند، مشغله های مادی و اقتصادی است. خیلی وقتها زندگی خانوادگی کوبنده و سخت است و شرایط مادی احساساتی که زوجین نسبت به هم دارند و احترام متقابل و توقعات منطقی در کنار ایثار و گذشت نسبت به هم و مشارکت در امور روزمره زندگی، چیزی است که در زندگی حضرت زهرا (س) موج میزد و بعد از گذشت ۱۴۰۰ سال، خانواده امروزی هنوز به این الگوی روابط زوجیت نیاز دارند زندگی سبب می شود زوجین کمتر به این مسائل فکر کنند. علاسوند معتقد است زندگی خانوادگی دختر پیامبر و امیرالمومنین خالی از دغدغه های مادی نبوده و در عین حال این موارد سبب نشده که دغدغه های مادی جای اهداف اصلی زندگی را بگیرند. علاسوند معتقد است: اگر بدانیم و باور کنیم که زندگی حضرت زهرا (س) هم به لحاظ مادی سخت بود و ایشان طوری زندگی می کردند که بیشتر دارایی شان به مردم می رسید، جایگاه این خانواده اسوه بیشتر مشخص می شود. حضرت زهرا در کنار شرایط سخت مادی، مادر ۴ فرزند است با این حال جایگاه امیرالمومنین در زندگی او محفوظ است و نقش مادری جا را برای نقش همسری تنگ نکرده است. ایشان به گونه ای مدیریت عواطف می کند که عواطف با سنخ های مختلف را کاملا در خانه حفظ می کند. جهت محبت حضرت فاطمه به پیامبر (ص) طوری است که او را «ام ابیها» می کند. جهت محبتش به فرزندان او را مادری دلسوز و جهت محبتش به امیرالمومنین او را به یک انسان عاشق تبدیل کرده است. در واقع همه اطرافیان نزدیک از عواطف او بهره مند می شوند اما در جهات مختلف. این الگو نشان می دهد برخلاف برخی نظریات امروزی، مدیریت عاطفه در مقدورات یک زن هست و کاملا قابل الگوگیری است بدون اینکه موازنه روابط به هم بخورد یا اینکه شوهر احساس کند خانواده پدر در اولیت هستند یا فرزندان حس کنند اهمیتی در خانواده ندارند. در واقع این مدیریت عواطف یک شاخص در زندگی حضرت زهرا (س) است که می شود در طول تاریخ از آن بهره برد.
آموزه های نوین روانشناسی در زندگی فاطمه زهرا (س)
اگرچه فرهنگ سنتی در بسیاری از خانواده های ایرانی الگوی کار مرد در منزل را نکوهش می کنند اما دانستن این نکته که حضرت علی (ع) در بحث مشارکت در خانه و خانواده حضور داشته و در امور منزل اگرچه فرهنگ سنتی در بسیاری از خانواده های ایرانی الگوی کار مرد در منزل را نکوهش می کنند اما دانستن این نکته که حضرت علی (ع) در بحث مشارکت در خانه و خانواده حضور داشته و در امور منزل مشارکت جدی داشتند بسیار جالب توجه است مشارکت جدی داشتند بسیار جالب توجه است. عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در این باره می گوید: امیرالمومنین با اینکه مرد کارزار و فردی اجتماعی و سیاسی است، مشارکت بالایی در منزل دارد و در اموری مثل نظافت منزل، رتق و فتق امور فرزندان، کمک به پخت غذا و ... با فاطمه زهرا همراهی دارد. باید از کسانی که می گویند شیوه زندگی ۱۴۰۰ سال پیش کهنه شده است پرسید که اینها اگر چیزهای قدیمی است چرا امروزه حرفش زده می شود؟ این موارد می تواند الگوی خانواده امروز باشد مشروط به اینکه به درستی استخراج و تبیین شود. در بحث مادری هم ارتباط حضرت زهرا با فرزندان بسیار بسیار زیاد است. روایتهای زیادی داریم از در آغوش گرفتن فرزندان، آموزش دادن، غصه گفتن و بازی کردن با کودکان که همه در زمره آموزه های نوین روانشناسی به شمار می روند. اینها چیزهایی است که کهنه نمی شود و به شدت مادران امروز به آن نیاز دارند. امروزه شاهدیم مادرانی که به صورت فانتزی کودکان خود را بزرگ می کنند بچه ها را از روابط گرم مادرانه محروم می کنند. این چیزی است که می شود برگشت به عقب و از آن استفاده کرد.
ارتباط شهودی با پروردگار در کنار توجه به خانواده
بیراهه نیست اگر حضرت زهرا (س) را اجتماعی ترین زن تاریخ زمان خود و اعصار بعد معرفی کنیم. با این حال این حضرت در کنار ایفای نقش های خانوادگی و فرزندپروری و خانه داری توجه به مسائل اجتماعی و توجه به زنان عصر خودش، به حوزه بسیار فردی و شخصی زندگی خودش به عنوان یک انسان هم توجه می کرد. علاسوند با بیان تفاوت میان نگاه به خویشتن در فرهنگ لیبرالیستی امروز و توجه به خود در زندگی حضرت فاطمه زهرا معتقد است: اهمیت به فرد در زندگی این معصوم با تعریف فردیت لیبرالیستی بسیار فرق می کند. امروزه زنان خیلی علاقه دارند به تفریحات شخصی خودشان برسند که مخالفتی با این نیست اما جنبه مهمتر شخصی برای حضرت زهرا (س) ارتباط فردی با پروردگار است. ارتباط شهودی و معنوی که حضرت با وجود ۴ فرزند و همسری امیرالمومنین از آن غفلت نمی کند. حضرت زهرا امورات و مشقات خانوادگی بالایی دارد و با اینکه خانه او ملجا رفت و آمد است و حضور اجتماعی دارد اما همه اینها جا را برای عبودیت حضرت تنگ نکرده است به طوری که می بینیم عبادات نماز و دعا به قدری در زندگی ایشان پر رنگ است که سهم شخصی و فردی را در اصلاح رابطه با خدا هیچوقت فراموش نکرده به نظر می رسد این بعد از زندگی ایشان است که امروزه بسیار نیاز است به آن توجه شود.
حضرت زهرا ملجاء مددکاری اجتماعی
مساله کلیدی این است که بانوان حتی اگر زنان خانه دار هستند باید دارای بینش و درک اجتماعی و سیاسی باشند.همانطور که اشاره شد، یکی از شاخصه های اصلی زندگی حضرت زهرا که گاهی در مورد آن اغراق هم می شود، حضور اجتماعی و سیاسی حضرت است. در این زمینه علاسوند کارشناس مسائل زنان و خانواده معتقد است: به مشارکت اجتماعی دختر پیامبر باید بدون اغراق نگاه کنیم و توجه داشته باشیم که مسائل اجتماعی و سیاسی آن روزگار با امروز بسیار فرق دارد. در ۱۴۰۰ سال پیش ما با جامعه ساده تری مواجه بودیم اما اگر بخواهیم شاخص ها را پیدا کنیم، مشخص است که بحث اشتغال و حضور در دسته جات و احزاب آن روزگار به این شکل مطرح نبود اما واقعیت این است که حضرت در جریان اجتماع و در بطن و متن امور اجتماعی است. مساله کلیدی این است که بانوان حتی اگر زنان خانه دار هستند باید دارای بینش و درک اجتماعی و سیاسی باشند. این درک سیاسی و اجتماعی خیلی مهم تر از این است که یک زن به صورت کمی یا ظاهری چه میزان در فضاهای اجتماعی و سیاسی فعالیت می کند. در ابتدای ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا، پیغمبر یک تقسیم کار جنسی کردند و توصیه کردند، زهرا (س) به امور داخلی منزل بپردازد و علی (ع) مسائل بیرونی را اداره کند. حضرت در وهله اول این تقسیم کار جنسی را می پذیرد و می گوید خوشحال شدم که مسئولیت سنگین امور بیرونی از دوش من برداشته شد اما منظور حضرت این نیست که من یک عنصر فعال و فهیم اجتماعی نباشم بلکه فاطمه زهرا (س) به شکلهای مختلف با جامعه ارتباط داشت. خانه اش محل رفت و آمد بخشی از بدنه اجتماعی است. گاهی کسانی پیش پیامبر می آمدند درخواست کمک می کردند که ایشان، آن افراد را به منزل دخترش ارجاع می داد. این نشان می دهد خانه حضرت زهرا و شخص این بانو ملجا مددکاری اجتماعی است. در موارد زیادی زنان از پایگاههای متفاوت اجتماعی، اختلافات خود را پیش حضرت زهرا مطرح می کردند و حضرت نقش قاضی را ایفا و در اختلاف آنها داوری می کرد. داوری های عادلانه ایشان به قدر زیادی در جامعه زنان امیدوارکننده بود. حل و فصل نیازمندی های علمی و پاسخگویی به سوالات علمی و دینی گروه های مختلف جامعه به ویژه زنان از دیگر فعالیتهای اجتماعی روزمره بانوی اول اسلام است.
تفاوت مشارکت اجتماعی زنان با سهم خواهی سیاسی
امروزه خیلی وقت ها در حزب گرایی ها و معادلات سیاسی، زنان به دنبال سهم خواهی قدرت هستند در حالی که مهمترین وظیفه نخبگان اجتماعی، آگاه سازی و دادن فهم به جامعه است.فهم اجتماع در موضوع مشارکت اجتماعی از سوی حضرت زهرا (س) بسیار مهم است. به عنوان مثال ایشان هر هفته به طور منظم به کوه احد می رفت و بر قبر شهدا و حمزه دعا می خواند. با اینکه مسافت زیادی بود اما خود را مقید می دانست به این که ارزشهای شهادت و اصول دین را زنده نگه دارد. این خودش یک نماد از مشارکت اجتماعی است اما امروز مشارکت اجتماعی در ابعاد مبتذل آن مهم و تبلیغ می شود و گاهی ارزش های ذاتی مشارکتهای اجتماعی را فراموش می کنیم. بحث مهم در جریان خلافت است که حضرت زهرا بیشترین فعالیت را در موضع آگاه سازی جامعه داشتند. امروزه خیلی وقت ها در حزب گرایی ها و معادلات سیاسی، زنان به دنبال سهم خواهی قدرت هستند در حالی که مهمترین وظیفه نخبگان اجتماعی، آگاه سازی و دادن فهم به جامعه است. ممکن است مردم علی (ع) را انتخاب نکنند اما زهرا وظیفه داشت مردم را آگاه کند که جهات اصلی مساله به کدام سمت می رود. تمام خطبه خوانی های حضرت و آگاه سازی ها برای این بود که طول و عرض و عمق حادثه را تبیین کند. آگاهی بخشی مساله مهمی است که ما امروز آن فراموش می کنیم. خطبه های حضرت زهرا در برهه های مختلف دارای ابعاد جامعه شناسی، معرفتی و دینی است. حضرت حتی زنانی را که برای احولپرسی به او مراجعه می کردند خطاب قرار می داد و از کمترین زمانها برای آگاهی رسانی به جامعه استفاده می کرد.
جامعه از الگوی زندگی فاطمی فاصله گرفته است
اگر بگوییم جامعه امروز ما در حال دور شدن از الگوهای حضرت فاطمه (س) است اگرچه دور از واقعیت نیست اما به اعتقاد عضو هیات علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، تعبیر درست تر در این زمینه این است که جامعه ما با رویش ها و ریزش هایی مواجه است. در عین اینکه بخش هایی از جامعه با تعبیر فرار از سنت به سمت مدرنیته، با سرعت خیلی زیاد از برخی ارزش ها فاصله می گیرد، اما در عین حال بسیاری دانش ها و فهم ها در جامعه تعمیق شده است. بسیاری مباحتی که امروز در مجالس مختلف مطرح می شود شاید ۱۰ سال پیش هم در منبرها و مجالس وجود نداشت. امروز خیلی حرفه ای تر و عمیق تر زندگی معصومین واکای می شود و ابعادی از زندگی حضرت زهرا بیان می شود که در گذشته مطرح نبود. تعبیر درست تر این است که هر ۲ اتفاق ریزش و رویش در کنار هم است اما سرعت تحول به سمت فاصله گرفتن خیلی زیاد است.
در فاصله گرفتن جامعه از الگوهای زندگی حضرت زهرا نمی توانیم یک بخش را به طور کامل مقصر معرفی کنیم. بخشی از کار الگوسازی از زندگی ایشان مربوط به تولید فکر است. ما نیاز به متفکرانی داریم که این مسائل را به دقت استخراج کنند. نیاز به سیره شناسی داریم که با ادبیات متفاوت و روزآمرد اما اصیل و معتبر از منابع صورت گیرد. در لایه بعدی مروجان این تفکر هستند تا این افکار تولید شده را به سطح جامعه منتقل کنند. در مهمترین سطح، مجریان امور باید دغدغه این مسائل را داشته باشند اگر این دغدغه در سیاستگذاران و مجریان وجود نداشته باشد، طبیعی است که روز به روز از زندگی دینی و الگوی حضرت فاطمه (س) فاصله می گیریم.
تنها دینی هستیم که در میان انسانهای کامل یک شخصیت بانو داریم
در طول دهه های اخیر، فقط روی جنبه زندگی خانوادگی حضرت زهرا (س) تمرکز شده است و حتی در معرفی همین ساحت هم موفق عمل نکرده ایمعلاسوند در خصوص دلایل ناموفق بودن الگوسازی از زندگی فاطمه زهرا می گوید: یکی از دلایل غریب بودن بخش هایی از جامعه با سیره زندگی حضرت زهرا این است که در طول دهه های اخیر، فقط روی جنبه زندگی خانوادگی ایشان تمرکز شده است و حتی در معرفی همین ساحت هم موفق عمل نکرده ایم و نتوانسته ایم بحث خانوادگی زندگی فاطمه زهرا را پررنگ کنیم. وقتی شخصیت یک زن در کنار مردان مطرح می شود، ما تنها دینی هستیم که در میان انسانهای کامل یک شخصیت بانو داریم پس لازم است خیلی روی این موضع کار کنیم. در مورد حضرت زهرا (س) کتاب و مقاله زیاد نوشته شده است اما ویژگی اصلی ایشان که جامعیت شخصیت ایشان است پرداخته نشده است. حضرت زهرا همان پیامبر است در چهره زنانه و همان علی است در چهره زنانه. باید ببینیم یک معصوم در چهره زنانه چگونه زندگی می کند و آن را الگوی زنان امروز کنیم. جوامع باید از روند زندگی ایشان بهره مند شوند و ما نیاز به انسانهایی هوشمند داریم که این شاخص ها را تبیین کنند.
معاصرسازی موجب قداست زدایی نشود
در چندماه اخیر و در صحبتهای مسئولان حوزه زنان و خانواده کشور، موضوع معاصرسازی شخصیت و ابعاد زندگی حضرت زهرا (س) زیاد شنیده می شود اما علاسوند معتقد است بحث معاصرسازی خیلی هم جدید نیست شاید در ۱۰ سال چند بار مطرح شده است. وی می افزاید: دو قرائت در زمینه معاسرسازی ابعاد زندگی حضرت وجود دارد. در نگاه اول شاید منظور این است که ایشان را به گونه ای معرفی کنیم که نسل جوان بتوانند شخصیت و منش ایشان را بهتر درک کنند و استفاده ببرند که این رویکرد صحیحی است. در این نگاه در عین حال که ساحت های مختلف زندگی حضرت زهرا را با زبان ساده به جوانان معرفی می کنیم، باید به گونه ای عمل کنیم که ابعاد زندگی بانوی اول اسلام تبیین شود. باید در کنار حورا بودن، انسی بودن ایشان برای جوانان معرفی شود. به عنوان مثال ازدواج حضرت زهرا، سبک زندگی ایشان، خورد و خوراک، مادری و حشر و نشر اجتماعی و ... باید به درستی شناخته و با زبان روز به جوانان شناسانده شود.
اما گاهی تعبیر دیگری از معاصرسازی شخصیت دختر پیامبر شنیده می شود که مغلطه است. در رویکرد دوم گاهی افرادی به اشتباه معاصرسازی و جوان فهم کردن شخصیت حضرت را با کوچک کردن جایگاه ایشان یکی می دانند. این نگاه در برخی ادیان دیگر از جمله یهودیت هم وجود داشته است که به دنبال عرفی کردن مقام افراد مقدس هستند و می خواهند بگویند این شخصیتها هم مثل مردم عادی گناه می کرده اند. مدعی هستند باید ابعاد زندگی بزرگان را مثل مردم عادی نشان دهیم تا قابل درک باشد. به اعتقاد ما نباید معاصرسازی به معنی از بین بردان قداست ها و نادیده گرفته معصومیت و وجهه ملکوتی ایشان باشد.