آیا افزایش میزان کمک های مالی تنها راه حل بحران اقتصادی می باشد؟
اوباما پس از چند ماه سکوت در مقابل جمهوری خواهان دیگر شمشیر خود را از رو بسته است. او می خواهد با افزایش مالیات طبقه مرفه جامعه آمریکا جایگاه خودش را نزد افکار عمومی تقویت کند.
تاریخ: ۱۱/مهر/۹۰ ساعت ۱۰:۰۴ | اقتصاد جهانی شناسه خبر: ۳۳۱۲
به گزارش سایت طلا و به نقل از مجله ی هفتگی خبرگزاری یورونیوز کاهش رتبه ایتالیا، بدهی های کشورهای منطقه یورو را وارد مرحله جدیدتری کرده است. موسسه اعتبار سنجی S&P رتبه اعتباری سومین اقتصاد بزرگ اروپا را از A+ با یک درجه کاهش به A- تقلیل داد و چشم انداز سیاست ایتالیا را منفی ارزیابی کرد. در حالیکه مشکل اقتصادی ایتالیا به تیتر اول روزنامه های اروپایی تبدیل شده است و تنها چند روز از تصویب برنامه ریاضتی می گذرد. ایتالیا با 1900 میلیارد یورو بدهی یکی از بدهکارترین کشورهای اروپایی است که تا پایان سال در بانک مرکزی اروپا با رشد 0.06 مواجه خواهد شد. کشوری که سرمایه گذاران را دچار تردید کرده است.
یکی از تحلیل گران اقتصادی بر این باور است که این مشکل فقط مختص اروپا می باشد. بحران بدهی با کمک به کشورهایی از قبیل اسپانیا و یونان محدود بوده است و به نظر قابل کنترل بوده است. اما وقتی شامل کشورهایی از قبیل ایتالیا می شود دیگر واقعا درگیر قابل کنترل نمی باشد. از آنجا که این کاهش اعتباری و احتمال اینکه ایتالیا هم به همان سمت و سوی یونان برود هشدار داده شده بود، خبر کاهش رتبه اعتباری ایتالیا تنها برای ساعاتی توانست تاثیر منفی بر روی بازار بورس اروپا بگذارد.
در حال حاضر در روزهایی به سر می بریم که اقتصاد ایتالیا روند نزولی را به خود گرفته است. به نظر می رسد که در این روزها سرمایه گذاری در ایتالیا مثمر ثمر به نظر نمی رسد. این موضوع در حالی اتفاق می افتد که بازار بورس طی چشم انداز منفی بانک مرکزی آمریکا بار دیگر روند کاهشی به خود گرفته است. صندوق ذخایر آمریکا بر این باور است که نرخ بهره تا پایان سال 2013 تغییر نخواهد کرد. از این طرح می توان به بیان دیگر به مواجه شدن با یک رکود اقتصادی زود هنگام یاد کرد.
البته معانی دیگری هم دارد. انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 آمریکا هم تحت تاثیر بحران اقتصادی خواهد بود. جمهوری خواهان در نیویورک پیشتر ثابت کرده بودند که تحت هیچگونه شرایطی با سیاست های اوباما کنار نخواهند آمد. رییس جمهری آمریکا هم بر این عقیده است که یا راه من را انتخاب می کنید و یا اینکه دیگر انتخابی ندارید. پیام اوباما روشن است و باید آماده جنگ شد.
باراک اوباما در روز دوشنبه در مورد طرح خود در ارتباط با افزایش مالیات افرادی که در سال بالای 1 میلیون دلار حقوق می گیرند توضیحاتی را بیان کرد. وی هدف از این طرح را افزایش در آمد دولت و کاهش کسری بودجه دولتی عنوان کرد. این در حالی است که جمهوری خواهان کنگره آمریکا با هرگونه افزایش مالیات مخالف هستند. اوباما در سخنانش عنوان کرد که یک منشی، پرستار یا یک معلم نباید از یک کسی که در طبقه مرفه جامعه وجود دارد بیشتر مالیات بپردازد و کسانی که درآمد سالیانه آنها کمتر از 50 هزار دلار می باشد مالیات را بیشتر از کسانی بپردازند که در آمدشان بیشتر از 50 میلیون دلار در یک سال است. مرد بافت یکی از سرمایه داران آمریکایی می گوید که این افزایش مالیات می تواند برای سرمایه داران با افزایش بیشتری مواجه باشد. او در آخرین مصاحبه اش که در مجله نیویورک تایمز انجام داده است چنین عنوان کرده است که میزان مالیات کارمندانش بیشتر از خود او می باشد.
جمهوری خواهان با هرگونه افزایش مالیاتی مخالف هستند و راهکار بهبود یافتن اقتصاد امریکا را کاهش هزینه های عمومی و خدمات درمانی و توانبخشی می دانند. این در حالی است که شمار آمریکایی هایی که در فقر زندگی می کنند به 46 میلیون نفر رسیده است. بالاترین میزان فقر در آمریکا بعد از جمع آوری اطلاعات توسط اداره سرشماری این کشور در سال 1959 میلادی است.
سارا یوئن یکی از اقتصاد دانانی که در لندن در حال زندگی است بر این عقیده است که جنجال در دو سوی دعوا به بن بست اساسی رسیده است و چشم اندازی برای راه حل دیده نمی شود. در این باره نظریه ای وجود دارد که می گوید ثروتمندان آمریکایی می توانند نقش مثبتی را در کاهش بودجه و ایجاد اشتغال ایفا کنند. در عین حال به نظر نمی رسد که اراده سیاسیون آمریکا از این فرآیند استقبال کنند.
جمهوری خواهان بر این عقیده اند که افزایش مالیات طبقه مرفه به معنای کاهش اشتغال زایی خواهد بود. البته این نگاه جمهوری خواهان است که بزرگترین منبع کار آفرینی آمریکا طبقه مرفه این جامعه می باشند. بر طبق این نگاه افزایش مالیات برای ثروتمندان همانند ترمزی در رابطه با پیشرفتهای اقتصادی می باشد. آنها میگویند افزایش مالیات بر در آمد یک اقلیت باعث بروز روندی مثبت برای یک جامعه نخواهد شد و میزان اشتغال زایی را بالا نخواهد برد.
کاخ سفید بر این باور است که برای نجات دادن آمریکا از مشکل بیکاری می بایستی 6.6 میلیارد دلار را در دهه پیشه رو هزینه کند. اما این کار یک مشکل بزرگ دارد. این کار نیازمند محفوظات هوشمندانه ای برای دولتی است که بر این عقیده می باشد که چنین سرمایه ای را در مورد این مقوله هزینه کند. اگر این پشتوانه برای یک دولت وجود داشته باشد باعث کاهش کسری بودجه می شود. بنابراین اگر صرف این هزینه می تواند میزان رشد اقتصادی را بالا ببرد که نهایتا کمبود کسری بودجه را جبران کند، چرا که نه. مشکل اصلی از عدم قطعیت در این باره نشعت می گیرد. در حالیکه خطر یک رکورد عظیم اقتصادی دیگر قابل پیشبینی است، صحبت از رشد اقتصادی و بیداری دوباره ی اقتصاد بیهوده به نظر می رسد.
بسیاری از این ناظران بر این عقیده هستند که اوباما هیچ وقت در این زمینه موفق نخواهد شد که تا طرح کاهش کسری بودجه خود را در کنگره به تصویب برساند و تنها از این موضوع به عنوان شیوه ای در جهت رای آوردن مجدد در سال 2012 استفاده کند. اما مسئله بیکاری و اشتغال در آمریکا بحث روز است و تا مدت ها هم در میان مردم باقی خواهد ماند. برای ریاست جمهوری آمریکا بسیار مشکل است که بدون حل مشکلات اقتصادی آمریکا به انتخابات ریاست جمهوری بعدی فکر کند. در شرایط موجود بسیار بعید است که نرخ بیکاری با کاهش همراه شود. بنابراین اوباما چاره ی دیگری جز اینکه مشکل بیکاری را حل کند در اختیار نخواهد داشت. هم برای اقتصاد کشور و هم برای انتخاب مجدد خودش. اما آیا او قادر به انجام این کار خواهد شد؟ در این لحظه پیشبینی آن بسیار دشوار است./ح
یکی از تحلیل گران اقتصادی بر این باور است که این مشکل فقط مختص اروپا می باشد. بحران بدهی با کمک به کشورهایی از قبیل اسپانیا و یونان محدود بوده است و به نظر قابل کنترل بوده است. اما وقتی شامل کشورهایی از قبیل ایتالیا می شود دیگر واقعا درگیر قابل کنترل نمی باشد. از آنجا که این کاهش اعتباری و احتمال اینکه ایتالیا هم به همان سمت و سوی یونان برود هشدار داده شده بود، خبر کاهش رتبه اعتباری ایتالیا تنها برای ساعاتی توانست تاثیر منفی بر روی بازار بورس اروپا بگذارد.
در حال حاضر در روزهایی به سر می بریم که اقتصاد ایتالیا روند نزولی را به خود گرفته است. به نظر می رسد که در این روزها سرمایه گذاری در ایتالیا مثمر ثمر به نظر نمی رسد. این موضوع در حالی اتفاق می افتد که بازار بورس طی چشم انداز منفی بانک مرکزی آمریکا بار دیگر روند کاهشی به خود گرفته است. صندوق ذخایر آمریکا بر این باور است که نرخ بهره تا پایان سال 2013 تغییر نخواهد کرد. از این طرح می توان به بیان دیگر به مواجه شدن با یک رکود اقتصادی زود هنگام یاد کرد.
البته معانی دیگری هم دارد. انتخابات ریاست جمهوری سال 2012 آمریکا هم تحت تاثیر بحران اقتصادی خواهد بود. جمهوری خواهان در نیویورک پیشتر ثابت کرده بودند که تحت هیچگونه شرایطی با سیاست های اوباما کنار نخواهند آمد. رییس جمهری آمریکا هم بر این عقیده است که یا راه من را انتخاب می کنید و یا اینکه دیگر انتخابی ندارید. پیام اوباما روشن است و باید آماده جنگ شد.
باراک اوباما در روز دوشنبه در مورد طرح خود در ارتباط با افزایش مالیات افرادی که در سال بالای 1 میلیون دلار حقوق می گیرند توضیحاتی را بیان کرد. وی هدف از این طرح را افزایش در آمد دولت و کاهش کسری بودجه دولتی عنوان کرد. این در حالی است که جمهوری خواهان کنگره آمریکا با هرگونه افزایش مالیات مخالف هستند. اوباما در سخنانش عنوان کرد که یک منشی، پرستار یا یک معلم نباید از یک کسی که در طبقه مرفه جامعه وجود دارد بیشتر مالیات بپردازد و کسانی که درآمد سالیانه آنها کمتر از 50 هزار دلار می باشد مالیات را بیشتر از کسانی بپردازند که در آمدشان بیشتر از 50 میلیون دلار در یک سال است. مرد بافت یکی از سرمایه داران آمریکایی می گوید که این افزایش مالیات می تواند برای سرمایه داران با افزایش بیشتری مواجه باشد. او در آخرین مصاحبه اش که در مجله نیویورک تایمز انجام داده است چنین عنوان کرده است که میزان مالیات کارمندانش بیشتر از خود او می باشد.
جمهوری خواهان با هرگونه افزایش مالیاتی مخالف هستند و راهکار بهبود یافتن اقتصاد امریکا را کاهش هزینه های عمومی و خدمات درمانی و توانبخشی می دانند. این در حالی است که شمار آمریکایی هایی که در فقر زندگی می کنند به 46 میلیون نفر رسیده است. بالاترین میزان فقر در آمریکا بعد از جمع آوری اطلاعات توسط اداره سرشماری این کشور در سال 1959 میلادی است.
سارا یوئن یکی از اقتصاد دانانی که در لندن در حال زندگی است بر این عقیده است که جنجال در دو سوی دعوا به بن بست اساسی رسیده است و چشم اندازی برای راه حل دیده نمی شود. در این باره نظریه ای وجود دارد که می گوید ثروتمندان آمریکایی می توانند نقش مثبتی را در کاهش بودجه و ایجاد اشتغال ایفا کنند. در عین حال به نظر نمی رسد که اراده سیاسیون آمریکا از این فرآیند استقبال کنند.
جمهوری خواهان بر این عقیده اند که افزایش مالیات طبقه مرفه به معنای کاهش اشتغال زایی خواهد بود. البته این نگاه جمهوری خواهان است که بزرگترین منبع کار آفرینی آمریکا طبقه مرفه این جامعه می باشند. بر طبق این نگاه افزایش مالیات برای ثروتمندان همانند ترمزی در رابطه با پیشرفتهای اقتصادی می باشد. آنها میگویند افزایش مالیات بر در آمد یک اقلیت باعث بروز روندی مثبت برای یک جامعه نخواهد شد و میزان اشتغال زایی را بالا نخواهد برد.
کاخ سفید بر این باور است که برای نجات دادن آمریکا از مشکل بیکاری می بایستی 6.6 میلیارد دلار را در دهه پیشه رو هزینه کند. اما این کار یک مشکل بزرگ دارد. این کار نیازمند محفوظات هوشمندانه ای برای دولتی است که بر این عقیده می باشد که چنین سرمایه ای را در مورد این مقوله هزینه کند. اگر این پشتوانه برای یک دولت وجود داشته باشد باعث کاهش کسری بودجه می شود. بنابراین اگر صرف این هزینه می تواند میزان رشد اقتصادی را بالا ببرد که نهایتا کمبود کسری بودجه را جبران کند، چرا که نه. مشکل اصلی از عدم قطعیت در این باره نشعت می گیرد. در حالیکه خطر یک رکورد عظیم اقتصادی دیگر قابل پیشبینی است، صحبت از رشد اقتصادی و بیداری دوباره ی اقتصاد بیهوده به نظر می رسد.
بسیاری از این ناظران بر این عقیده هستند که اوباما هیچ وقت در این زمینه موفق نخواهد شد که تا طرح کاهش کسری بودجه خود را در کنگره به تصویب برساند و تنها از این موضوع به عنوان شیوه ای در جهت رای آوردن مجدد در سال 2012 استفاده کند. اما مسئله بیکاری و اشتغال در آمریکا بحث روز است و تا مدت ها هم در میان مردم باقی خواهد ماند. برای ریاست جمهوری آمریکا بسیار مشکل است که بدون حل مشکلات اقتصادی آمریکا به انتخابات ریاست جمهوری بعدی فکر کند. در شرایط موجود بسیار بعید است که نرخ بیکاری با کاهش همراه شود. بنابراین اوباما چاره ی دیگری جز اینکه مشکل بیکاری را حل کند در اختیار نخواهد داشت. هم برای اقتصاد کشور و هم برای انتخاب مجدد خودش. اما آیا او قادر به انجام این کار خواهد شد؟ در این لحظه پیشبینی آن بسیار دشوار است./ح