سخن از وجود نورانی کوثر آل محمد و ناموس دهر است. اگرچه به نظر می رسد توجه مداحان و شاعران نسبت به سوگواری و مظلومیت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها، بیش از میلاد و مدح آن بزرگوار بوده است، اما در این گفتار و به مناسبت ایام سراسر روشنی و سرور طلوع بانوی آبها و روشناییها، نگاهی به شعر فاطمی که با محوریت مدح و ثنای حضرت سروده شده است، می اندازیم.
حُسن مطلع این گفتار، ابیاتی از شعر شگرف و بی نظیر مرحوم آیتالله محمدحسین غروی اصفهانی، مشهور به «کمپانی» است که به تعبیر رهبر حکیم انقلاب، نمونه شعر الگو و فاخر فاطمی است و لازم است تا شعرا، این شعر را به عنوان سند و معیار برای سرودن شعر فاطمی قرار دهند؛ چراکه به تعبیر مقام معظم رهبری، خود آیت الله غروی متخلّص به «مُفتقر»، خودش سند است:
ناطقه مرا مگر، روح قُدُس کند مدد
تا که ثنای حضرت، سیده ی نسا کند
مطلع نور ایزدی، مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از، خاتم انبیا کند
بسمله ی صحیفه ی، فضل و کمال و معرفت
بلکه گَهی تجلّی از، نقطه ی تحت «با» کند
دائره شهود را، نقطه ی مُلتقی بُوَد
بلکه سِزَد که دعویِ، لَو کُشِفَ الغِطا کند
حامل سرّ مستمرّ، حافظ غیب مستترّ
دانش او احاطه بر، دانشِ ما سِوا کند
بضعه ی سید بشر، امّ ائمّه غُرَر
کیست جز او که همسری، با شَهِ لا فتی کند؟
وحی نبوتش نَسَب، جود و فتوتش حَسَب
قصه ای از مروتش، سوره «هل أتی» کند
در جبروت، حُکمران؛ در ملکوت، قهرمان
در نَشَئاتِ کُن فکان، حُکم «بِما تَشاء» کند
قبله خلق، روی او؛ کعبه عشق، کوی او
چشم امید، سوی او؛ تا به که اعتنا کند
مُفتقرا! متاب رو؛ از درِ او به هیچ سو
زانکه مس وجود را، فضّه ی او طلا کند.
گذار از شعر ماتمی به شعر حماسی فاطمی
بنابراین لازم است تا شعر فاطمی از اکثریت شعر ماتمی محض، به سمت شهر حماسی فاطمی سِیر کند و شاعران، بیشترِ کوشش و اهتمام خود را بر سرودن شعر حماسی فاطمی بگذارند.
و اما مروری گذرا بر اشعار و مدایح مربوط به میلاد و شأن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نشان میدهد که در آن ها، این مضامین و معاریف، بیشتر به چشم می خورد:
یک. شأن متعالی و حقیقت الهی حضرت(س)
یوسف رحیمی در این باره سروده است:
در گفت و شنودند ملائک با تو
در کشف و شهودند ملائک با تو
یک جلوه ای از حقایق عالم را
احساس نمودند ملائک با تو.
او همچنین اشارهای به اهمیت تسبیحات حضرت زهرا(س) دارد:
همصحبت ماست، نوح تسبيحاتت
آرامش با شکوه تسبیحاتت
در زندگی شیعه تو يا زهرا(س)
جاریست همیشه روح تسبیحاتت.
سیدمحمدجواد شرافت هم به شأن حضرت که در ردیف شب قدر است اشارهای می کند و می سراید:
ای شکوهت فراتر از باور
ای مقامت فراتر از ادراک
وصف تو درک لیله القدر است
فهم ما از تبار «ما ادراک».
در شعر یاسر حوتی نیز، به لقب مشهور حضرت، یعنی «حوراء الانسیّه»، نگاهی شاعرانه شده است:
هر چند پنهانی، ولی پیداترینی
هرچند با مائی، ولی تنهاترینی
از آسمان می آیی ای باران رحمت
گیرم که پائین آمدی، بالاترینی
انسیه الحورائی و مبهوت ماندم
انسان ترینی یا مگر حورا ترینی؟
وقتی تو راز لیله القدری، یقیناً
تفسیر آیه آیه را معنا ترینی.
همچنین علی اکبر لطیفیان هم به جلوه گری وجود مطهر حضرت اشاره ای دارد:
زهرا اگر نبود، خدا مظهری نداشت
توحید، انعکاس نمایانتری نداشت.
دو. جامعیت حضرت و سوره کوثر
در این باره سیدمحمدجواد شرافت این گونه سروده است:
آیه در آیه، وصف تو جاریست
«فَتَلَقَّی»، مباهله، کوثر
در دلِ «إنّما یُریدُ الله»
در «فَصَلِّ لِرَبّکَ وَ انحَر».
همچنین در شعری از سیروس عبدی می خوانیم:
سلام امّ ابیها، سلام منشأ ماه
تو کوثر همهی سورههای طاهایی
احمد عزیزی هم، سیادت و بزرگی همه سادات را از مقام حضرت صدیقه می داند:
هر کجا سبزیست نام فاطمه ست
این سیادت از مقام فاطمه ست
جامعیت حضرت در شعر مرتضی امیری اسفندقه هم به چشم میخورد:
ایمان خلاصه در تو و مهر تو میشود
مکه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی.
شعر قاسم صرافان هم به تعبیر ابتر در سوره کوثر اشاره دارد:
از لبش آیه تطهیر مطهر بشود
هرکه از باده او تر نشد، ابتر بشود
و اما این بخش را با ابیاتی از شعر محمد فردوسی به پایان می بریم:
آمد کسی که خیر کثیر پیمبر است
خیر کثیر... نه... نه... به والله کوثر است
اخلاص و قدر و فاطر و نور و تبارک است
میلاد باسعادت کوثر، مبارک است
بیتش شده محل عبور و مرور وحی
پیغمبر است و غار حرایش زبانزد است
همسایه از دعای شبش نور می گرفت
در بین خاص و عام، دعایش زبانزد است
این بیت آخر است نوشتم برای تو
هستی من فدای تو و بچه های تو.
سه. منحصر به فرد بودن حضرت زهرا(س)
برخی از اشعار هم به وجود منحصر به فرد حضرت اشارهای دارند که از آن جمله می توان به ابیاتی از شعر علیرضا قزوه اشاره کرد:
نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوا
فقط شبیه خودت هستی؛ فقط شبیه خودت زهرا
اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه شب قدری
شبیه آیه تطهیری؛ شبیه سوره «اعطینا»
شناسنامه تو صبح است، پدر تبسّم و مادر نور
سلام ما به تو ای باران، سلام ما به تو ای دریا.
چهار. همزمانی میلاد امام خمینی(ره) با سالروز طلوع حضرت زهرا(س)
در این باره، سیدمحمدجواد شرافت، باز هم شعر دارد:
نسل تو نوحِ با شکوهِ نجات
نسل تو خضرِ آسمانیِ راه
جلوه ای از دم تو را دیدیم
در مسیحی به نام روح الله.
سیدهاشم وفایی نیز سروده است:
در عرش ز شادی و شعف همهمه است
بین همه قدسی نفسان زمزمه است
گر جان و دل اهل ولایت شاد است
میلاد امام و مادرش فاطمه است
پنج. احترام خاص پیامبر به حضرت(س)
در این باره نیز می توان به اشعاری اشاره کرد که شعر حبیبالله چایچیان (حِسان) از آن جمله است:
ای فاطمه جان دست من و دامانت
ای چشم امید همه بر احسانت
بادا به فدایت پدر و مادر من
ای گفته محمد، پدرت قربانت.
او همچنین میسراید:
سینهاش بویید پیغمبر که مینوی من است
فاطمه همفکر و هم سیما و همخوی من است.
در شعر حبیب نیازی نیز این تعبیر دیده می شود:
«تا یار که را خواهد و میلش به که باشد»
بانوی شفاعت به تو دادیم، پیمبر.
بخشی از ابیات شعر مجتبی روشن روان نیز این گونه است:
دختر نازنین پیغمبر
حاصل اربعین پیغمبر
در صدای تو مرتضی می دید
لهجه دلنشین پیغمبر
احترام تو و علی بوده
سخن آخرین پیغمبر
...
به خدا کن سفارش ما را
پیش ایزد تو آبرومندی.
شش. وصف میلاد حضرت زهرا(س)
و اما اشعاری نیز به طور خاص، لحظات میلاد حضرت فاطمه زهرا(س) را منعکس می کنند که از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد:
در باغ نبوت از نهال توحید
هنگام سحر گلی شکوفا گردید
چون غنچه گل، خدیجه خندید چو دید
زهرا چو گل محمدی می خندید
(محمدعلی مردانی)
جبریل به عرش نقش کوثر زده است
طوبی گل تسبیح به پیکر زده است
از خانه کوچک محمد امشب
خورشید زمین و آسمان سر زده است
(سیدرضا مؤید)
شب مکه امشب شبی دیگر است
شب بارش سوره کوثر است
بدون تو خلقت صفایی نداشت
خدا بهر خلقت، «چرا»یی نداشت
...
بلندست فهم تو ای نور ناب
معمای روشن! به روحم بتاب
(رضا اسماعیلی)
فاطمه راکعی نیز در شعری، حضرت زهرا(س) را نشانهای آشکار برای حضرت حق، تصویر میکند:
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هر سو نشان توست، ولی بی نشانه ای
زهرای پاک، ای غم زیبای دلنشین
تو خواندنی ترین غزل عاشقانه ای.
ژولیده نیشابوری هم به مقام شفاعت حضرت در عرصه محشر اشاره ای دارد:
دل های ما همیشه پُر از یاد فاطمه ست
این سرزمین قلمرو اولاد فاطمه ست
دلی که نیست در او مهر فاطمه، سنگ است
چراکه نور وی و نور حق، هماهنگ است
اگر قدم نگذارد به عرصه ی محشر
کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است.
و اما این گفتار را با شعری از سیدمحمدجواد شرافت به پایان میبریم؛ به امید آنکه شفاعت حضرت نصیب همه باشد؛
هر دم به ضریح بینشانت ای ماه
بسته ست دخیل قلب من با هر آه
عمریست تپشهای دلم میگوید
"یا فاطمه اشفعی لنا عنداللّه".