مناسبات اقتصادی و فرهنگی سالم ازنگاه امام علی(ع)/ تربیت فردی و اجتماعی درگفت وگو با محقق نهج البلاغه
دکتر مصطفی دلشاد تهرانی ، از جمله محققان مطرح نهج البلاغه است. مجموعه تحقیقات و تالیفات دلشاد تهرانی، وی را مرجع گفت وگوهای فراوانی در باب نهج البلاغه و سیره امام علی(ع) کرده است.
کتاب رخساره خورشید او درباره نهج البلاغه در بخش حدیث بیستویکمین دوره جایزه کتاب فصل شایسته تقدیر شناخته شد. از او آثار فراوانی درباره نهج البلاغه منتشر شده است. در این گفت وگو تنها به مساله تربیت و موانع تربیت در جامعه و مناسبات سالم اجتماعی از نگاه امام علی (ع) پرداخته ایم. گفت وگوی ما را با دکتر دلشاد تهرانی می خوانید:
اگر بخواهیم نهج البلاغه را آنالیز کنیم، مجموعه نگاه امیر المومنین به مساله تربیت انسان با احادیث فراوانی روبرو می شویم که بیشتر از موانع تربیت می گوید. چرا؟
بله . این مساله برای دین و پیام دین و امامان ما خیلی اهمیت دارد. اما بهتر است بگویید از رفع موانع تربیت می گوید. از مجموعه سخنان امیر مومنان علی(ع) برمی آید که تربیت عبارت است از رفع موانع و ایجاد مقتضیات برای اینکه انسان به کمالات انسانی اش برسد و به قله رشد معنوی دست یابد.
لطفا یک دسته بندی مشخصی از احادیث را نهج البلاغه بفرمایید که این مساله را روشن تر کند؟
باید موانع و مقتضیات تربیت بررسی شود چرا که امر تربیت با رفع موانع و ایجاد مقتضیات سامان می یابد. اقتصاد، سیاست، جامعه، رسانه ها، مدیریت و عوامل دیگری مانند یک ظروف مرتبطه به هم مربوطند. یعنی تا اقتصاد، سیاست، مدیریت، جامعه و ... درست نشود، خانواده و تربیت فرزندان هم درست نمی شود. نگاه تک ساحتی و تک بعدی نباید به تربیت داشته باشیم. تصور نشود تربیت وابسته به یک حوزه است؛ نباید پیچیدگی های تربیت را نادیده بگیریم. اگر این مجموعه و ظروف مرتبطه درست نباشد، تربیت هم صالح نمی شود.
در بحث موانع، موانع و مقتضیات فردی را گفتیم و حالا عوامل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ای که در تربیت دخیل هستند را بررسی می کنیم. در تربیت وراثت، محیط با تمام اقسامش، سختی ها و شداید، کار و شغل، عوامل ماورای طبیعی و اراده موثرند. همه اینها دست به دست هم می دهند تا تربیت در انسان شکل بگیرد. البته از نظر علی(ع) اراده از عوامل مهمترین عوامل است.
امام علی برای تربیت انسان چقدر عوامل اجتماعی و محیطی را در مساله تربیت مهم دانسته است؟
جامعه و روابط و مناسباتی که مردم با یکدیگر دارند و به طور کلی تعاملات اجتماعی انسان ها با هم، امر تربیت را سهل یا سخت می کنند. محیطی که در آن حضور خدا کمرنگ یا خنثی است مانند دوران جاهلیت که اعراب قبیله ای زندگی می کردند مانعی برای تربیت می شود. خود محوری و خود مداری انسانها و در محیطی که در آنجا به انسانها ظلم وستم می شود، تربیت آسیب می بیند. علی(ع) می گوید جامعه پُر ستم حاصلِ خانواده و توان فردی شما را در امر تربیت از بین می برد. انسان متوجه نیست که چطور ستم کردن حتی خودش را هم زایل می کند.
حضرت می فرمایند با آدمهای شرور معاشرت و مراودت و مصاحبت نکن زیرا طبع این آدمها دزد است و طبع دزدِ آنان به طبع خوب شما هم سرایت می کند. جامعه هم همینطور است اگر در جامعه بداخلاقی و مناسبات ظالمانه رواج داشته باشد تربیت هم سخت می شود. آنجایی که یاری دهندگان و اطاعت کنندگان از خدا کم هستند آنجا مانعی برای تربیت ایجاد می شود. در خطبه ۶۹ نهج البلاغه علی(ع) می فرماید که قبل از بعثت پیامبر شما چه بودید کجا زندگی می کردید و در جاهلیت در فرزند کشی و بت پرستی و ... غرق بودید. نباید تصور شود که جاهلیت فقط مربوط به آن زمان بوده است و دورانش گذشته است. در جامعه ای که انسانها حریم روابط لطیف انسانی و خویشاوندی را رعایت نکنند نوعی جاهلیت و حتی بت پرستی سیطره می یابد. حالا به هر شکلی، شکل شخص پرستی یا عقیده پرستی یا قوم پرستی و... .
علی(ع) می گوید شما در میان سنگهای سخت و مارهای گزنده غوطه ور بودید. حضرت می خواهد که بگوید شما زندگی انسانی نداشتید و زندگی تان حیوانی بود. غذای بد می خوردید و خون همدیگر را می ریختید از پیوندهای خویشاوندی می گریزید بت ها در شما حضور دارند و گناهان با شما پیوند خورده اند. در چنین جامعه ای کار تربیت بسیار سخت می شود.
ما چه شاخص هایی را می توانیم برای ارزیابی جامعه و تربیت اجتماعی و فردی در نهج البلاغه بیابیم؟
شاخص اصلی امام علی(ع) ارزش ها و ضد ارزش هاست. در خطبه ۳۲ نهج البلاغه علی(ع) بیانی دارد که می فرماید: «من وارث جامعه ای شدم که پر از مشکلات بود و می بایستی اصلاحش کنم. در روزگاری بسر می بریم که عنود ستیزنده و زمانه پُرکفران و زمانه ای است که حقایق کتمان می شود و مردم کفران می ورزند.» اگر فضای اجتماعی جامعه و فرهنگ آن چنین شود در این جامعه ضد ارزشها، جای ارزشها را می گیرند و نتیجه آن می شود که نیکوکار، بدکار و بدکار، نیکوکار شمرده می شود. علی(ع) می فرماید اگر چنین شد مثل کوبیدن پتکی به سقف است که صدای آن را هم نمی شنویم و وقتی سقف بر سر ما خراب شد آن وقت متوجه می شویم.
علی(ع) می فرماید اگر عالمان دیدند در جایی کسی حق را ناحق می کند یا حرف حق را نمی زند و بدعت بد گذاشته شده است باید فریاد بزنید و به دنبال سود شخصی خود نباشید. یعنی علما نباید سود خویش را در نظر بگیرند بلکه باید سود دین و خدا را در نظر داشته باشند. علی(ع) در خطبه ۱۰۸ نهج البلاغه می فرماید: زمانی می رسد که زیرپا گذاشتن قانون مشروع می شود و پوشیده بودن تعجب آور می شود و اسلام پوستین وارونه می پوشد. می دانیم پوستین هم انسان را گرم نگه می دارد و هم زیبایی می دهد. پوستین برعکس یعنی روی آن که زیباست زیر و پشم آن که گرم است بیرون می ماند. یعنی اسلام خشن و زبر می شود و از آن به جز پوسته ای چیزی نمی ماند.
نقش اقتصاد در این تربیت انسانی چقدر است؟ یعنی امام علی شاخص اقتصادی را چگونه تعریف می کند؟
عوامل اقتصادی در تربیت یکی از عوامل مهم از نگاه علی (ع) است. علی(ع) در خطبه ۳۹ نهج البلاغه به محمد حنفیه می گوید: من از فقر نگرانم، از فقر به خدا پناه می برم. فقر دین را ناقص می کند و تمام ذهن آدم را می گیرد و موجب کینه و دشمنی می شود. علی(ع) می فرماید شکم حکام و مردم را کاملا سیر کنید تا همگان در امنیت بسر برند و فقیر در جامعه نباشد. حالا فقر استضعافی و غنای تکاثری داریم. یعنی کسی می تواند در عین داشتن ثروت زیاد ساده زندگی کند و کسی هم با داشتن سرمایه زیاد باز طمع و حرص بیشتر برای داشتن بیشتر را می زند. حضرت می فرماید باید اینها از بین برود و غنای کفایی رواج یابد. یعنی انسان به آن چیزهایی که دارد بسنده کند. در سطح اقتصاد حکومتی هم علی(ع) به شدت زندگی مالی مسئولان و حکامش را تأمین می کرد تا کسی مجور نشود در امانت خیانت کند. علی(ع) نمی گذاشت کسی در حکومتش محتاج نان شب باشد. در یک مناسبات اقتصادی سالم هیچگونه فقیری پیدا نمی شود. تا مردم از نظر مالی تأمین نباشند کار تربیت سامان نمی یابد.