سایت خبری طلا

ربا باعث شد ما به اینجا برسیم نه تحریم / خدا با "ربا" اهل یک شهر را هلاک می‌کند

منبع: تسنیم


حسین صمصامی، اقتصاددان و استاد دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به اینکه طبق فرمایشات امیرالمؤمنین علی(ع) «وقتى خدا بخواهد اهل قریه‌اى را هلاک کند، ربا در آن شایع مى‌شود»، گفت: ربا باعث شده ما به اینجا برسیم، نه تحریم.


 پرونده ویژه «باجِ باجه» با هدف نقد نظام پولی، نظام بانکی و سیستمهای ربوی طراحی شده است. بخش اول این پرونده به قسمت نخست از مصاحبه دکتر حسین صمصامی {اینجا} و بخش دوم به گفتگوی تفصیلی با عمران نزار حسین، اندیشمند مسلمان مقیم امریکا، اختصاص یافت{اینجا}. در ادامه بخش دوم از مصاحبه دکتر حسین صمصامی را پی می‌گیریم.

 

حسین صمصامی، اقتصاددان و استاد دانشگاه شهید بهشتی است. از ویژگیهای او می‌توان به «تخصص دانشی»، «سابقه مدیریت اجرایی» و همچنین «آشنایی با اقتصاد اسلامی» اشاره کرد. از یک‌سو «سرپرستی وزارت اقتصاد» در سوابق مدیریتی او به چشم می‌خورد و از طرف دیگر بنیانگذاری و راه‌اندازی «مرکز مطالعات اقتصاد اسلامی» دانشگاه شهید بهشتی موجب شد او به هزاران منبع از روزآمدترین منابع ملی و بین‌المللی تولید شده در زمینه اقتصاد اسلامی دست یابد. صمصامی با همکاری دکتر پرویز داوودی (معاون اول رئیس جمهور در دولت نهم) کتابی با عنوان «به‌سوی حذف ربا از سیستم بانکی» تألیف کرد که هم‌اکنون یکی از کتب کاربردی در این زمینه و مرجع تدریس در دانشگاههای معتبر کشور است.

برای روشن شدن عوارض نظام بانکی فعلی در ایران و الزامات نظام بانکی مطلوب در قالب پرونده «باجِ باجه» سلسله گفتگوهایی را با این اقتصاددان ترتیب دادیم. این متخصص اقتصاد اسلامی در این گفتگوها پس از تحلیل ریشه‌ای سازوکارهای حاکم بر اقتصاد ربوی، به تاریخچه بانکهای ایرانی، عملکرد آنها و همچنین تأثیرات عمیق بانکداری ربوی در اقتصاد اشاره می‌کند. وی سپس با نقد دقیق مباحث حقوقی در عقود بانکی، آسیب‌شناسی نظام فعلی را در دستور کار قرار می‌دهد. نهایتاً این استاد اقتصاد با ارائه راهکار عملیاتی به معرفی سیستم بانکی مطلوب می‌پردازد. توجه خواننده گرامی را به بخش دیگری از این پرونده جلب می‌کنیم.

*****************************************

** ربا باعث شده ما به اینجا برسیم، نه تحریم / ربا دائم در حال تضعیف ما از درون است

 -: آقای دکتر اینکه می‌فرمایید «ربا»، بار حقوقی دارد؛ یعنی واقعاً خود ربا است؟

دقیقاً خود رباست. در بخشهای بعدی که با هم قدم به قدم پیش خواهیم رفت، من به شما دقیقاً نشان خواهم داد سودی که در سیستم بانکی ما رد و بدل می‌شود - چه در قسمت تجهیز منابع، چه در قسمت تخصیص منابع و مخصوصاً در قسمت قراردادها - این عین رباست. در قسمت تخصیص منابع، قراردادهای بانکی را بررسی خواهیم کرد. آنجا می‌گویم که در قراردادها چه اتفاقی می‌افتد. آنجا می‌بینیم عین ربا در بانک اتفاق افتاده است. به همین دلیل ما عنوان کتابمان را «به‌سوی حذف ربا از سیستم بانکی» گذاشتیم؛ هم به علت اهمیت بانک و هم به علت اهمیت موضوع ربا.

در ارتباط با بحث ربا، آیات و روایات بسیار زیادی در قرآن‌کریم و از ائمه معصومین داریم. امیرالمؤمنین فرمودند: «وقتى خدا بخواهد اهل قریه‌اى را هلاک کند، ربا در آن شایع مى‌شود.» می‌بینیم امام علی (ع) بر عمق مفهوم ربا و اثرات آن بر اقتصاد و جامعه اشراف داشتند. یعنی اگر ما بخواهیم فرمایشات امام علی (ع) درباره ربا را از نگاه علم اقتصاد شرح بدهیم، شاید صدها و هزارها مقاله و تحقیق علمی از آن دربیاید؛ آن وقت این فرمایش امام علی (ع) را می‌فهمیم که وقتی می‌فرمایند قریه با ربا از بین می‌رود یعنی چه.

الآن اقتصاد ما مبتلا به رباست. ربا باعث شده ما به اینجا برسیم، نه تحریم. ربا دائم در حال تضعیف ما از درون است؛ تحریم هم شوک وارد می‌کند و تأثیر شرایط بحرانی بیشتر می‌شود.

 -: در تبیین علت مشکلات بانکی چرا اینقدر روی ربا تأکید می‌کنید؟ تنها مشکل ما همین است؟

یکی از مشکلات اصلی ما در بانک، مسئله رباست. اگر ربا از سیستم بانکی حذف شود، ساختار بانک به‌هم می‌ریزد؛ وقتی ساختار ربوی بانک به‌هم ریخت، خواهید دید بین نقدینگی و رشد تولید، تناسب برقرار می‌شود؛ یعنی شاه‌کلیدش اینجاست. چرا من این‌قدر روی این مسأله متمرکز شدم؟ من از کجا متوجه این نکته شدم؟ چون این چیزی است که خداوند متعال در قرآن تأکید دارد؛ من از اینجا فهمیدم. این تأکید و اصراری که خداوند و معصومین در مورد حذف ربا و آثار آن دارند، نشان می‌دهد که اولویت اصلی امروز اقتصاد جامعه ما «حذف ربا» است.

** رباخوار دیوانه می‌شود/منطق دستگاه اقتصادی ربوی دچار اختلال است

- : ممکن است این مواردی که در قرآن و احادیث آمده را بیشتر بررسی کنید؟ فلسفه یک سری از آیات را متوجه نمی‌شویم. مثلاً در آیه 275 سوره مبارکه بقره می‌فرماید رباخواران برنخیزند جز مانند کسانی که به وسوسه و فریب شیطان دیوانه شده‌اند.(1) مثلاً این عبارت «کسی که به‌خاطر ربا دیوانه شده» یعنی چه؟

البته من که مفسر قرآن نیستم؛ اما آنچه که براساس درک محدودم از این آیات دارم این است که، مثلاً آیه سوم آیت الکرسی می‌فرماید «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ» یعنی خدا سرپرست کسانی است که ایمان بیاورند، و آنها را از ظلمات به‌سوی نور می‌برد؛ نورجایی است که آدم می‌تواند درست تشخیص دهد؛ دستگاه منطقی‌ انسان در این شرایط در شعاع نور درست تشخیص می‌دهد و درست کار می‌کند. برعکس هم هست؛ «وَالَّذینَ کَفَروا أَولِیاؤُهُمُ الطّاغوتُ یُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ» یعنی انسان بی‌ایمان از نور به ظلمات می‌رود و به همین ترتیب دستگاه منطقی‌اش مختل می‌شود. برداشت ابتدایی و عوامانه و سطحی من از آیه این است که اگر انسان ایمان داشته باشد دستگاه منطقی‌اش درست کار می‌کند. حالا ظاهراً با توجه به این موارد ربا اصلاً دستگاه منطقی را دچار اختلال می‌کند. برای همین رباخوار را به دیوانه تشبیه کرده است؛ یعنی ربا عقل را کاملاً از بین می‌برد؛ یعنی رباخوارها افراد منطقی نیستند. اگر در رفتار و کردار آنها دقت کنیم، می‌بینیم که تحلیلهای بحق و منطقی ندارند. مثلاً قرآن می‌گوید اینها رباخواری را مانند تجارت و معامله می‌دانستند؛ «ربا» را همان «بیع» می‌دانستند؛ درحالی‌که خداوند به‌شدت تفاوت را مشخص می‌کند، و می‌گوید این مسیر، مسیر شیطان است و این مسیر، مسیر حق است.
امام علی (ع) می‌گوید که ربا در جامعه اسلامی مخفیانه‌تر از حرکت مورچه در شب تاریک است. یعنی تشخیص ربا بسیار مهم و دقیق است. خوب؛ باید دستگاه منطقی‌ات درست کار کند که تشخیص بدهی. مثلاً الآن یکسری توجیه می‌کنند که آنچه در سیستم بانکی اتفاق می‌افتد، چون متناسب با تورم است، ربا نیست؛ بحث اینها خیلی وارد نیست. تشخیص‌شان اشتباه است. همین الآن تورمی که دولت اعلام می‌کند، نسبت به نرخ سود بانکی بسیار پایینتر است. اگر راست می‌گویند ساز و کارهای قانونی و حقوقی را طوری بچینند که به تورم بستگی داشته باشد. این دو هیچ‌وقت با یکدیگر حرکت نکرده‌اند.

** سود بانکی به تورم خیلی ارتباطی ندارد

- : واقعاً ارتباطی ندارد؟

باید دقت کنیم. وقتی من سرپرست وزارت اقتصاد بودم کسی با من مصاحبه‌ای کرد؛ بعد منتشر کرد که فلانی می‌گوید تورم با سود بانکی ارتباطی ندارد. این نقل قول خیلی هم بحث درست کرد.

بحث من این است که در سود بانکی فقط تورم بانکی مؤثر نیست. اینکه می‌گویند ما باید متناسب با تورم سود بانکی را تغییر دهیم، درست نیست. فاکتورهای بسیار زیادی در سود مؤثر است. بله؛ یکی از فاکتورها در بعضی از شرایط تورم است، که ما الآن نمی‌خواهیم وارد این قصه شویم. وقتی حجم نقدینگی زیاد می‌شود براساس ساز و کارهای بازار نرخ سود بانکی کاهش پیدا می‌کند. وقتی ساز و کارهای بازار را در تعیین نرخ سود بانکی حاکم می‌کنید، عرضه پول هست، تقاضای پول هست و تمام متغیرها و همه عواملی که بر تقاضای پول و عرضه پول مؤثرند می‌تواند در نرخ سود بانکی مؤثر باشد؛ یکی از آنها تورم است. حالا این نکته جای خودش را دارد.

آنچه ما در این قسمت تأکید می‌کنیم این است که ربا به‌شدت نهی شده و دلیل نهی شدنش هم تماماً در این آیات و روایات بیان شده است. همچنین این بحثهای دینی استدلالهای علمی نیز دارد؛ که مفصل بحث خواهیم کرد.

** تفاوت «بانک اسلامی» و «بانک بدون ربا»

- : برویم سراغ بحث بعدی. شما چیستی بانکداری اسلامی را بررسی کرده‌اید؟

می‌دانید که شهید صدر و  نجات‌الله صدیقی از جمله افرادی هستند که در نظریه‌پردازی در مورد بانکداری اسلامی پیشقدم هستند. لذا وقتی ما می‌خواهیم در مورد بانکداری اسلامی بحث کنیم همواره به مباحثی که این بزرگواران عنوان کرده‌اند، ارجاع می‌دهیم؛ که مقدم آنها هم شهید صدر است. ایشان کتابی دارد با عنوان «البنک لا ربویه فی الاسلام». البته در این کتاب بحث بانکداری اسلامی را مطرح نمی‌کند، بلکه بحث «بانکداری بدون ربا» را مطرح می‌کند.

- : این دو با هم چه فرقی دارند؟

شهید صدر در آخر حیاتش کتابی دارد با عنوان «الاسلام یقود الحیات»؛ این کتاب در قم هم ترجمه شده است. در فصل آخر این کتاب بحثی با عنوان «بانک اسلامی»دارد. بانک اسلامی بانکی است که علاوه بر اینکه ربا در آن حذف شده، سایر ویژگیهای اسلامی هم به لحاظ مباحث عدالت اجتماعی و... در آن حاکم است؛ اما بانک بدون ربا بانکی است که فقط در آن ربا حذف شده و مشخصه‌های اسلامی در آن به‌صورت کامل وجود ندارد.

وقتی من خودم هر دو کتاب را خواندم تفاوتهای جزئی در آنها دیدم. البته من به هر دوکتاب نقد دارم. پس ما اگر بخواهیم بحث بانکداری اسلامی را به‌صورت نظری و نه عملی (چون این بزرگواران مباحث بانکداری بدون ربا را به‌صورت نظری مطرح کردند) داشته باشیم، به نظرم بتوانیم به این دو مراجعه کنیم.

شهید صدر در این کتاب می‌گوید که ما یک بانک متعارف داریم و یک بانک بدون ربا. اصل فعالیت بانک «تجهیز منابع» و «تخصیص منابع» است؛ یعنی منابع را به‌صورت سپرده جمع می‌کند و بعد وام می‌دهد. در بانک متعارف و ربوی اینطور است که منابع را به‌صورت قرض با نرخ سود مشخص و تضمینی جمع می‌کند؛ بعد سود منابع یعنی بهره‌اش را مشخص می‌کند. در زمینه تخصیص منابع نیز همین کار را می‌کند؛ یعنی یک وامی که پرداخت می‌کند، برای اصلش از طرف مقابل تضمین می‌گیرد؛ همچنین برای بهره‌اش هم تضمین می‌گیرد؛ یعنی برای ربایش هم تضمین می‌گیرد؛ قدری هم بیشتر می‌گیرد که هزینه‌های جانبی مثل شکایت احتمالی و بیمه و این مسائل تأمین شود. این همان فعالیت بانک متعارف است، که عرض شد ربوی است. شهید صدر بحث می‌کند که اگر ما در یک جامعه غیراسلامی باشیم و بخواهیم یک بانک غیرربوی در کنار یک بانک ربوی فعالیت کند، این بانک باید چه ویژگیهایی داشته باشد. در این فضاست که شهید صدر بانکداری بدون ربا را طراحی می‌کند.

اینجا چند نکته وجود دارد؛ اول اینکه شهید صدر در این تحلیل، اصل بانک را می‌پذیرد و می‌گوید اصل بانک مورد نیاز جامعه است؛ چون بانک منابع را تجهیز می‌کند و به‌سمت فعالیتهای تولیدی و سرمایه‌گذاری، هدایت می‌کند؛ بنابراین نتیجه می‌گیرد که لازم است و باید باشد. سپس سعی می‌کند سازوکارهای تخصیص و تجهیز بانک ربوی را به‌گونه‌ای اصلاح کند که ربا کاملاً از آن حذف شود.

** ورود به تراکنشها و فعالیتهای ربوی، جزء ماهیت بانک است / ساختار بانک متعارف برای فعالیتهای واقعی مناسب نیست

- : من فکر می‌کنم باز هم ساختار بانک را به‌هم نمی‌ریزد.

آفرین! این نکته‌ای است که من هم نقد دارم. نقد من این است که یک نکته‌ای در اینجا غفلت شده و آن بحث «ماهیت بانک» است. آنچه در این بحثها کمتر توجه شده این است که ماهیت بانک همانی است که در اقتصاد متعارف وجود دارد.

- : ممکن است این موضوع را کمی باز کنید؟

بانک می‌خواهد همانند یک بنگاه سودش را حداکثر نماید؛ در این راستا از یک طرف می‌خواهد منابع را تجهیز کند؛ با آن منبع مثل قرض برخورد می‌کند؛ در این مسیر باید اصل منابع یعنی پس‌انداز و بهره‌اش را تضمین کند تا سپرده‌گذار پولش را سپرده کند؛ که یک ساز و کار ربوی است.

از سوی دیگر در زمینه دادن وام هم به همین ترتیب است؛ اصل وام توسط کسی که وام می‌گیرد تضمین می‌شود؛ بهره‌اش هم تضمین می‌شود؛ این فعالیتِ بانکی متعارف است. بانکها ماهیتاً به‌هیچ‌وجه وارد فعالیتهای واقعی نمی‌شوند. (البته منظور از این بانکی که ما مطرح می‌کنیم، بانکهای تجاری هستند.) این نوع بانکها اصلاً وارد فعالیتهای واقعی نمی‌شوند؛ اساساً بانکهای تجاری در کشورهای خارجی از ورود به فعالیتهای واقعی منع می‌شوند.

- : چرا به فعالیتهای بخش واقعی ورود نمی‌کنند؟

ورود به فعالیتهای واقعی یعنی چه؟ یعنی اینکه دست بانکها را می‌بندیم و در فعالیتهای فعلی‌شان نمی‌توانند سرمایه‌گذاری کنند؛ نمی‌توانند زمین بخرند؛ خانه بخرند؛ و بعد به چند برابر قیمت خرید بفروشند. بانکها باتوجه به ماهیتشان فقط در بازار پول فعالیت می‌کنند و خاص بازار پول طراحی شده‌اند، که فقط پول بگیرند و پول بدهند؛  اینطور نیست که یک پولی تحت‌عنوان سرمایه‌گذاری از فرد بگیرند، سودش را هم تعیین نکنند، بعد پول را به فردی بدهند که سرمایه‌گذاری کند؛ سود این معامله را نیز تعیین نکنند؛ اصلش را هم تضمین نکنند؛ و او بعد در یک پروژه سرمایه‌گذاری و مشارکت کند و سودش را بین بانک و مشتری تقسیم کند. اصلاً این بانک برای این کار طراحی نشده است؛ همان‌طور که می‌گویند هر کسی را بهر کاری ساختند.

- : یعنی اصلاً ساختار بانک، ساختار شرکت سرمایه‌گذاری نیست؛ بله؟

من کلی‌تر می‌گویم؛ ساختار بانک جهت وارد شدن به فعالیتهای واقعی اقتصاد مناسب نیست. فعالیتهای واقعی اقتصاد یعنی سرمایه‌گذاری؛ یعنی خرید و فروش در بخش واقعی اقتصاد؛ یعنی بیع؛ یعنی ساختار بانک برای بیع ساخته نشده؛ یعنی ساختار بانک فقط متناسب با رباست. ضمن اینکه چه آثاری در بخشهای دیگر کارکرد بانکها، مثل خلق پول و غیره وجود دارد، بحث بسیار مفصلی است.

** اصل بانک با اسلام منافاتی ندارد

- : آیا اصل بانک به‌صورت مبنایی مورد تأیید اسلام نیست؟

کسی نگفته که بانک مورد تأیید اسلام نیست. ما اساساً در اسلام چیزی باعنوان بانک نداریم. اگر ما چیزی را تأیید یا رد می‌کنیم امضایی است.

- : «امضایی» یعنی چه؟

یعنی تأیید شده؛ ببینید؛ مثلاً مانند عقد مضاربه که در اسلام نبوده است. قبل از اسلام هم مضاربه می‌کردند؛ همان اعراب جاهلی هم مضاربه می‌کردند؛ حتی روایت است که پیامبراکرم با اموال حضرت خدیجه مضاربه می‌کردند؛ حضرت چون دیدند که این عقد منافاتی با اسلام ندارد تأییدش کردند؛ درواقع امضایی است.

بانک هم به همین ترتیب است. ما در اسلام چیزی به‌عنوان بانک نداریم. ما بانک را اصلاح کردیم و با عنوان‌های «بانک اسلامی» و «بانک بدون ربا» درآوردیم؛ البته نه در عمل؛ فقط روی کاغذ.

** خلاصه آراء شهید صدر

- : ممکن است برای آشنایی بیشتر ما خلاصه‌ای از دیدگاه شهید صدر را درباره بانک بدون ربا و بانک اسلامی توضیح دهید؟

شهید صدر برای ابداع طرحی که در ارتباط با بانک بدون ربا مطرح می‌کند یک سیری را طی کرده است. در ابتدا در سال 1410 ه.ق. ایشان نقش بانکها در تجهیز پس‌اندازهای راکد و تبدیل آنها به سرمایه‌های مفید و مولّد را تأیید می‌کند؛(2) اما در عین حال تأکید می‌کند که عملیات بانکهای متعارف براساس سپرده‌گذاری و وام‌دهی با بهره است؛ که از نظر اسلام ربا و حرام است.(3)

در مرحله بعدی شهید صدر در پاسخ به گروه نخست از عالمان دینی‌ای که درصدد یافتن توجیهی برای مشروعیت بخشیدن به بهره سپرده‌های بانکی هستند، استدلال می‌کند که سپرده‌هایی که بانکهای متعارف (ربوی) دریافت می‌کنند، به معنای دقیق فقهی، سپرده نیستند؛ نه سپرده کامل و نه سپرده ناقص؛ بلکه آنها را «قرض» می‌داند؛ بنابراین بهره‌ای که سپرده‌گذاران دریافت می‌کنند، را بهره قرض ربوی می‌داند. (4)

ایشان بعد از این به فکر ارائه طرحی از بانکداری مبتنی بر آموزه‌های مالی اسلام افتاد و کتاب «البنک لاربوی» را اوایل دهه 1960 میلادی در پاسخ به وزارت اوقاف کویت که در زمینه بانکداری بدون ربا از علمای اسلام سؤال کرده بود، تحریر کرد.(5)

نکته دیگر اینکه شهید صدر بانکداری بدون ربا را در دو سطح متفاوت قابل طراحی می‌دانست؛ بانکداری بدون ربا در چارچوب نظام اسلامی؛ بانکداری بدون ربا در چارچوب غیرنظام اسلامی.

- : ممکن است ویژگیهایی را که شهید صدر برای بانک لازم می‌داند، بیان کنید؟

شهید صدر بانک را مؤسسه‌ای به‌طور کامل تجاری و به دنبال سود می‌داند.

ایشان اعتقاد دارد بانک می‌تواند سرمایه‌های راکد را تجهیز کرده و به سمت فعالیتهای اقتصادی مولّد سوق دهد. بانک را نهادی می‌داند که با گسترش مبادلات پولی از طریق چک و خدمات حساب جاری به گسترش فعالیتهای تجاری و توسعه بازار کمک می‌کند. (6)

شهید صدر معتقد است بانک با تأمین مالی بنگاههای کشاورزی، صنعتی و بازرگانی از یک طرف زمینه اشتغال بیکاران را فراهم می‌کند و از طرف دیگر به رشد و توسعه اقتصادی کمک می‌کند.

- : ممکن است تفاوتهای اساسی بین بانکداری ربوی و بانکداری بدون ربا در طرح پیشنهادی شهید صدر را بفرمایید؟

در نظام ذهنی شهید صدر مهمترین این تفاوتها این است که روابط حقوقی بین بانک و سپرده‌گذاران، و همچنین بین بانک و گیرندگان تسهیلات، در بانکداری ربوی براساس قرارداد قرض بوده و از نظر اسلام ربا و حرام است؛ امّا در بانکداری بدون ربا این موارد براساس قراردادهای پذیرفته شده از نظر اسلام صورت می‌گیرد. همچنین بانک ربوی فعالیتهای خود را در جایگاه یک سرمایه‌دار (صاحب سرمایه) تنظیم و تعریف می‌کند؛ در حالی‌که بانک اسلامی (غیرربوی) در جایگاه عامل فعالیت می‌کند و درآمد خود را نه براساس بهره و سود، بلکه براساس مزد کار (کارمزد، حق‌الوکاله) تعریف می‌کند.

- : آیا قانون فعلی بانکداری کشور ما هم متأثر از همین تفکر است؟

قانون بانکداری بدون ربای کشور بر مبنای همین طرح نوشته شده است؛ عمده تفاوت قانون ما با طرح شهید صدر در این است که در طرح شهید صدر فقط بحث مشارکت وجود دارد، که از طریق مضاربه اتفاق می‌افتد، اما ما در قانونمان عقود را گسترش دادیم؛ اجازه داد‌یم که فعالیتهای مبادله‌ای مثل فروش اقساطی و اجاره به شرط تملیک و از این دست هم مجاز باشد؛ در طرح شهید صدر اصلاً عقد مبادله‌ای وجود ندارد و فقط عقود مشارکتی را داریم.

- : شهید صدر در این مسئله عمدی داشتند؟

من دقیقاً دلیل این را که چرا روی این موضوع متمرکز نشدند، متوجه نشدم. اما در بانکداری بدون ربا همان طرح شهید صدر را داریم؛ چه در زمینه تجهیز منابع که سپرده‌های قرض‌الحسنه جاری و پس‌انداز و سپرده‌های سرمایه‌گذاری داریم؛ و چه در مورد تخصیص منابع نیز از طریق عقود اسلامی، مثل مضاربه، مشارکت، اتفاق می‌افتد. بنابراین مبانی نظری بانکداری بدون ربا را از شهید صدر گرفتیم و در سال 62 قانون را نوشتیم در سال 63 به سیستم بانکی ابلاغ کردیم که این را اجرا کند. بحث عملکرد و ارزیابی که در عمل چه کردیم در بحث دیگری پی می‌گیریم.

ادامه دارد ... .

**********************************

گفتگو از رضا احسانی/

**********************************

پی‌نوشت:

1. الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَایَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ۚ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا ۗ وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا ۚ فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَىٰ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَمَنْ عَادَ فَأُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ(بقره ــ 275)

2. صدر، 1410ق، ص20

3. همان: ص21

4. همان: ص210

5. تسخیری، 1382: ص418

6. صدر، 1410ق: ص7و8

**********************************

انتهای پیام