یورو؛ عامل اصلی شکست اتحادیه اروپا

حالا که انگلستان از اتحادیه اروپا جداشده است، سرنوشت این اتحادیه و منطقه یورو در ابهام قرارگرفته و برخی اعتقاددارند باید منتظر بحران‌های بزرگ اقتصادی در این اتحادیه بود.

خبر را برای من بخوان

به نقل از روزنامه انگلیسی تلگراف، گرچه بسیاری از تحلیلگران اقتصادی در اتحادیه اروپا بر این باورند که جدایی انگلستان از اتحادیه اروپایی تنها به این کشور صدمه می‌زند، تعداد دیگری از کارشناسان بر این عقیده‌اند که این اتفاق بر سرنوشت کل اتحادیه اروپا تأثیر منفی عمیقی می‌گذارد و این مسئله تنها به دلیل وجود داشتن موضوعی به نام منطقه یورو است.

چندی پیش هرمان ون رامپی، رییس سابق شورای اروپایی، تصمیم کامرون برای برگزاری همه‌پرسی در انگلستان برای خروج از اتحادیه اروپا را بدترین تصمیم‌گیری سیاسی در دهه اخیر اروپا دانست. همان‌طور که جوزف استیگلیتز اقتصاددان اروپایی نیز در کتاب جدید خود درباره شکست پروژه اروپایی استدلال کرده است: هرگاه به مردم اروپا فرصتی برای اظهارنظر در خصوص مسائل این قاره داده‌شده، آن‌ها اجماع اروپایی را رد کرده و به آن رأی منفی داده‌اند. در دو مورد مهم نیز مردم توسط سیاستمداران نادیده گرفته‌شده‌اند و آن موضوع تبدیل واحد پول اروپا به یورو و ایجاد اصلاحات در قانون اساسی این اتحادیه بوده است.

اتحادیه اروپا نمی‌تواند از انگلستان بخواهد که در تصمیم خود در بیرون رفتن از این اتحادیه تغییری ایجاد کند اما اقدامی که می‌تواند و باید انجام دهد این است که گوش شنوا داشته باشد و پیامی که با صدای بلند از سوی انگلستان به گوش رسید را بپذیرد. اما شواهد موجود هیچ نشانه‌ای حاکی از شنیده شدن و درک این پیام دیده نمی شود؛ در مقابل، در نشست کوچکی که در جزیره منتتن در ایتالیا برگزار شد، نخست‌وزیر ایتالیا، ماتئو رنتسی و همتایان او آنگلا مرکل و فرانسوا اولاند اعتقاد داشتند که هیچ‌چیز نمی‌تواند فرآیند اتحاد بین کشورهای باقی‌مانده در این اتحادیه را خدشه دارد کند. رنتسی در این نشست تأکید کرد که اتحادیه مشکل اروپا نیست بلکه راه‌حل آن است. این در شرایطی است که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری این تلقی نادرست به نظر می‌رسد.

۶ سال پس از آغاز بحران منطقه یورو، اقتصاد هنوز در رکود و افسردگی عمیق به سر می‌برد. بیکاری جوانان همچنان نرخی به‌شدت بالا دارد و در حال حاضر اقتصاد بسیاری از کشورهای اروپایی به میزان چاپ پول در بانک مرکزی اتحادیه بستگی دارد. اما چگونه همه‌چیز در اقتصاد اروپا این‌چنین به هم‌ریخت و به وضعیت بد خود رسید؟ استیگلیتز در کتاب خود به‌صورتی متقاعدکننده نشان می‌دهد که علت ریشه‌ای این مشکلات اقتصادی و اساسی در تمام اروپا معرفی زودرس یورو به‌عنوان واحد پول ملی اتحادیه اروپایی بود. در ابتدای امر اقتصاد کشورهای اروپایی به‌شدت در حال رشد و ارتقا بود. به همین دلیل گمان رفت که این اقتصادهای رو به رشد می‌توانند با قرار گرفتن در کنار یکدیگر نیز اقتصاد پررونقی را بسازند اما بعد از مدتی مشخص شد که علت تمام مشکلات اقتصادی و سیاسی اروپا وجود نداشتن پول در سطح ملی و عدم توانایی رقابت در عرصه اقتصادی بین کشورهای عضو اتحادیه بوده است. ازلحاظ ساختاری اقتصادها به‌صورت جدا از هم در حال رشد بودند اما هم‌اکنون که همه باهم در منطقه یورو قرارگرفته‌اند، به‌صورت متزلزل درآمده و اقتصاد کشورها به‌نوعی به‌صورت دوگانه مازاد – کسری در بسیاری از کشورها درآمده است.

این فرآیند وقتی به دشمن واقعی مردم اروپا تبدیل شد که این قاره در بحران اقتصادی فرورفت. مشکل اینجا بود که قبل از اینکه اتحادیه به سمت تشکیل منطقه واحد یورو برود، باید به‌سوی تشکیل سیستم بانکداری و مالی متشکل می‌رفت. این اتحادیه بی‌محابا به سمت واحد کردن پول اتحادیه رفت و هزینه آن را نیز پرداخت. این مسئله باعث شدت یافتن شرایط بحران و افزایش میزان بدهی کشورها در کل اتحادیه شد.

امتناع آلمان از افزایش دستمزد و قیمت‌هایش به این معنا بود که کشورهای دیگر مجبور شدند با کسری بودجه خود تاوان آن را بدهند. این پروسه که به نام «کاهش ارزش داخلی» شناخته می‌شد، علاوه بر اینکه ازنظر اجتماعی و سیاسی فوق‌العاده دردناک بود، تنها با افزایش میزان بار بدهی کشورهای بدهکار همراه شد.

برای درست کردن این وضعیت، سیاست‌گذاران منطقه یورو سعی کردند که سرعت همگرایی را با تحمیل ریاضت اقتصادی به سایر کشورها افزایش داده و سعی در ریشه کن کردن کسری بودجه و بدهی‌های این کشورها کنند. این کار نیز دقیقاً معکوس عمل کرده و منجر به افزایش بیشتر بدهی واقعی کشورها شد.

گرچه انگلیس خود عضو این منطقه اقتصادی نبود و واحد پولش را حفظ کرده بود، به همین ترتیب می‌توان گفت که برگزیت (خروج انگلیس از اتحادیه اروپا) به شکست در تشکیل اتحادیه پولی ارتباط پیدا کرد. درواقع تأثیر برگزیت بر منطقه یورو سه برابر بود. اولین و مهم‌ترین تأثیر آن افزایش بیگانگی با اتحادیه اروپا و تلاش برای بیرون رفتن از این اتحادیه بود که فعلاً در سراسر کشورهای اروپایی تا حدودی دیده می‌شود. دومین تأثیر این اتفاق این بود که ایمان و اعتماد به سیاست‌گذاران اروپایی را به‌شدت زیر سؤال برد و درنهایت سومین تأثیر این مسئله، افزایش میزان مهاجران به انگلستان و دیگر کشورهای اروپایی خواهد بود. حرکت آزاد بین کشورها به‌جایگزینی برای افزایش تجارت و پیشرفت اقتصادهای ملی تبدیل شد و این به بالا رفتن میزان بدهی‌های منطقه یورو کمک زیادی کرد. به همین دلیل است که جوانان تحصیلکرده و در سن کار به‌جای آنکه در کشورشان بمانند و از طریق فعالیت اقتصادی، میزان بدهی‌های خارجی اعضای اتحادیه اروپایی را کاهش دهند مهاجرت می‌کنند و بر رکود اقتصادی اضافه می‌کنند.

برچسب ها :