حقوق های نجومی و سهم خواهی از سیاست و اقتصاد
امروز برخی دولتمردان ما کسانی را که میلیاردها تومان از سرمایه بیت المال غارت کرده اند ، سرمایه های گرانقدر نظام به حساب آورده و به قول سخنگوی قوه قضائیه حتی یک نفرشان را هم به دادگاه معرفی نکرده اند.
حقوق های نجومی ، واژه ای که از بس تکرار شده دیگر احتیاجی به توضیح ندارد و حتی به نوعی خیلی ها سعی می کنند که از بحث کردن درباره اش خودداری کنند.
البته شاید به خاطر حس تنفر از این فاصله طبقاتی ناجوانمردانه که حاصل رانت خواری ، اشرافی گری و سهم خواهی عده ای است که در سیاست و اقتصاد خود را تافته جدا بافته به حساب آورده و به واسطه چند صباحی پشت میز مدیریت دستگاه های اجرایی و عمومی کشور نشستن حق هرگونه برتری جویی را از جانب خود و خانواده هایشان نسبت به توده مردمی که پیشوای عظیم الشأنی چون امام روح الله (ره) در وصفشان فرمود امتی را که من دارم رسول گرامی اسلام (ص) نداشت ، امیرالمومنین (ع) نداشت و امام مجتبی (ع) نداشت ، روا می دانند.
مردمی که با پای برهنه مانند کوه پشت سر چنین امامی با آن اراده آهنین و الهی ایستادند و با دستان خالی رژیم تا دندان مسلح پهلوی را ساقط کرده و موجودیت دو ابرقدرت غرب و شرق عالم را با همه دبدبه و کبکبه شان چنان به خطر انداختند که از وصفش تاریخ عاجز مانده است.
مردمی که با پای برهنه در حوادث دردناک صورت گرفته از جانب فتنه گران پس از انقلاب همچون ترورهای ددمنشانه گروهک تروریستی منافقان و خوارج فرقان ، تنشان نلرزید و به مانند کوفیان پشت امامشان را خالی نکردند.
مردمی که حتی یک روز جبهه های نبرد حق علیه باطل را رها نکرده و چنان سیلی به گوش صدام کافر متجاوز زدند که دیگر نتوانست کمر راست کند و تا روزی که به مجازات دنیایی رسید در خفت و خواری زیست نمود.
مردمی که برای امام سید علی هم به مانند امام روح الله (ره) چه در فتنه کوی دانشگاه و چه در فتنه 88 و چه در فتنه وضع تحریم های همه جانبه مستکبران عالم و مزدوران داخلی شان کم نگذاشته اند و نمی گذارند.
به راستی آیا این چنین ملتی سرمایه های گرانقدر نظام جمهوری اسلامی به حساب نمی آیند؟
ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه خود از قول راویش می نویسد که طلحه و زبیر وقتی از گرفتن سهم بیشتر به نسبت سایر مسلمانان از بیت المال نا امید شدند ، خدماتشان را در اسلام و سوابق هجرت و ایستادگی در جنگ ها و یاری رسول گرامی اسلام (ص) را به رخ امام العارفین دو جهان کشیدند و وقتی چنین گشت حضرت تبسمی کردند و فرمودند اگر این مجاهدت ها که ذکر کردید برای رضای خداوند بوده چرا اجرش را از من و بیت المال مسلمین طلب می کنید .
آری کشنده عمر بن عبدود ، فاتح خیبر، فرمانده حنین ، حامی رسول الله در احد (لاسیف الا ذولفغار و لا فتی الا علی) ، شوهرِ نازنین دختر پیامبر(ص) که سرور زنان هر دو عالم است ، پدر فرزندان گرامی رسول خدا و خلیفه مسلمین جهان در حالی به شهادت رسید که به گفته ابن عباس تنها دارایی حضرت در این دنیا نزدیک به چهل دینار بود.
امروز برخی دولتمردان ما کسانی را که میلیاردها تومان از سرمایه بیت المال غارت کرده اند ، سرمایه های گرانقدر نظام به حساب آورده و به قول سخنگوی قوه قضائیه حتی یک نفرشان را هم به دادگاه معرفی نکرده اند در حالی که برای همدیگر و سایر مردم روایت زیاده خواهی عقیل از امیرالمومنین (ع) و حکایت گدازه آتش ایشان را مانند آب خوردن تعریف می نمایند. پس چه می شود گفت جز یا للعجب ، یا للعجب ، یا للعجب...