اوضاع کسب و کار این روزها هنوز هم مساعد نیست. اگرچه کمی بهتر از قبل شده و سیگنال های رونق را کم و البته کمتر از چند سال پیش، می شود دید؛ اما این کافی نیست که سرمایه گذاری ها رونق گیرد و کسب و کارها شرایط مساعدتری به خود گیرد. هنوز هم ترس و واهمه هایی از آینده اقتصاد ایران وجود دارد و البته بیم و امیدها یک گام سرمایه گذاران را به جلو رانده است؛ اما هنوز گام برداشتن آنها پرقدرت و جدی نیست.
اکنون هنوز هم خیلی ها بانکها را از هر جای دیگری امن تر و ایمن تر می دانند و سرمایه های خود را روانه بانکها می کنند تا حداقل مطمئن باشند که دو دو تایشان در آخر ماه، چهارتا می شود و آن گونه که می توانند برای همین رقم، برنامه ریزی کنند. چیزی که در کسب و کارهای دیگر به این صراحت و البته با این ضمانت، نمی توان یافت.
بانکها هم اما در مقابل، مشکلات زیادی دارند که شاید اگر ویترین های زیبا و کارمندان آراسته شان را کنار بزنیم، آنگاه می توان به خوبی دید که در پس این این چشم انداز زیبا و آراسته، پستویی به هم ریخته وجود دارد که شرایط نامساعدی را برای کل نظام بانکی رقم زده است. پستویی که نامرتبی هایی همچون ترازنامه های ناسالم، سودهای موهومی و دارایی های منجمدی دارد که شرایط را برای ادامه کار خیلی سخت می کند.
حال دیگر، بانک مرکزی هم این مشکلات را نادیده نمی گیرد و اگرچه تلاش دارد تا وضعیت بانکها را در شرایط مساعدتری نسبت به گذشته قرار دهد، اما به هرحال بار اصلی به دوش بانکهایی است که باید این روند را اصلاح کنند. بانکهایی که خواسته یا ناخواسته در این ورطه افتاده اند و برخی دیگر اما، چندان برای حل مشکل خود، تلاشی که نمی کنند، هیچ، اوضاع سایر همتایان خود را هم بدتر می کنند.
اکنون، رقابت های منفی بر سر جذب سپرده و ارایه سودهای که از آن به «سودهای موهومی» یاد می شود، در میان برخی از بانکها بالا گرفته و اتفاقا، این بانکها آن دسته ای هستند که بیشترین مشکل را در ترازهای مالی و سود و زیان های حاصل از عملیات بانکی خود دارد.
این حرکت بانکها صدای همتایانشان را هم حتی درآورده است و آنها بر این باورند که رقابت منفی که برخی بانکداران بر سر نرخ سود در بازار و در جذب منابع سپرده گذاران به راه انداخته اند، کارشان را زیر سوال می برد و اجازه نمی دهد که در یک فضای سالم، به حرکت خود ادامه دهند و از سپرده های سپرده گذاران صیانت کنند.
تمام این ها در شرایطی است که حتی دیگر بانک مرکزی هم، صدای درآمده می گوید که برخی بانکها، ترازنامه های ناسالمی دارند که همین امر، آنها را به جنگ قیمتی در بازار پول آن هم بر سر تعیین نرخ سود، واداشته است. حال برخی بانک هایی که ترازنامه های متعادل دارند و البته تلاش می کنند تا در چارچوب ضوابط و قواعد بانک مرکزی حرکت کنند، کارشان به جایی رسیده که از رقابت های منفی همتایان خود نالانند و خود را تحت فشار همین اقدامات غیررقابتی می بینند.
اکبر کمیجانی، قائم مقام بانک مرکزی هم در این رابطه می گوید: سهم عمده مطالبات غیرجاری از داراییهای بانکها وضعیت مناسبی را رقم نمی زند و از سوی دیگر، بزرگ شدن ترازنامههای ناسالم و شناسایی «سودهای موهومی» در نهایت دسترسی بانکها به منابع جدید را محدود میکند.
او معتقد است که اکنون، نظام بانکی با تقاضای انباشت شده روبهرو است؛ در نتیجه بانکها برای دستیابی به منابع بیشتر، به یک رقابت عمدتا ناسالم روی آوردهاند.
گفته های قائم مقام بانک مرکزی در شرایطی است که نقش موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز را هم نمی توان نادیده گرفت. به این معنا که و در تعیین نرخ سود و در جنگ قیمتی بازار پول هم موسسههای غیرمجاز نقشآفرین هستند؛ اگرچه در ۲ سال اخیر فعالیت آنها مهار شده، اما به هرحال نباید از کنار آن به سادگی عبور کرد.
در این میان البته برخی کارشناسان و خبرگان هم از سلطه سپردهگذاران به عنوان عامل منفی دیگر در بازار پولی یاد می کنند و معتقدند که اکنون، نرخ تورم به گونه ای است که می توان نرخ سود واقعی را رقم زد؛ این در شرایطی است که همیشه در گذشته، سپرده گذاران ضرر می کرده اند و همین امر، شرایط را برای سیستم بانکی کمی تبعیض آمیز می کرد؛ اما اکنون این سپرده گذاران هستند که در رقابت منفی میان بانکداران، خود به افرادی سلطه گر تبدیل شده اند که البته این موضوع، در مورد سپرده گذاران خرد چندان صدق نمی کند؛ چراکه بانکها بیشتر تابع سپرده گذارانی هستند که مبالغ سنگین و هنگفتی را نزد بانکها به ودیعه می سپارند.
حال البته بانکها بر این باورند که بازارگرمی برخی سپردهگذاران، بار زیادی را بر دوش سیستم گذاشته و به عبارتی، تعهدات آنها را سنگینتر کرده است، همان وضعیتی که اکبر کمیجانی، از آن، به چسبندگی در نرخ سود و ورود بانکها به یک دنیای پرمخاطره یاد می کند.
به هرحال، این روزها بانکها شرایط سختی را می گذرانند، به خصوص بانکهایی که می خواهند در چارچوب قواعد و قوانین نظارتی بانک مرکزی عمل کرده و بر روی این ریل حرکت کنند؛ اما واقعیت را هم نمی توان انکار کرد که مشخص نیست آنها در این رقابت نابرابر، تا کی تاب بیاورند و چه راهی را در پیش گیرند. آیا رقابت های منفی کنونی در نظام بانکی، بانکداران منضبط را مجبور به ادامه مسیر همتایان قانون شکن خود خواهد کرد؟