اربابان سکه‌ها / تاریخ‌شمار نقش «صهیونیستهای روچیلد» در تأسیس «فدرال‌رزرو» امریکا

گزارش زیر نشان می‌دهد خانواده صهیونیست روچیلد چگونه طی دویست سال با فشار فراوان موفق شدند بانک مرکزی امریکا را در اختیار بگیرند.

خبر را برای من بخوان

بانک مرکزی امریکا (فدرال رزرو) یک نهاد خصوصی است که برخلاف نامش، نه فدرالی است و نه وجه اندوخته با خود دارد. سود این بانک به‌طور معمول صدها میلیارد دلار در سال است، اما فدرال رزرو حتی یک بار هم در تاریخ خود اقدام به انتشار دفاتر نکرده است. مدارک و مستندات نشان می‌دهد که در واقع چه فرد یا افرادی مالک فدرال رزرو هستند. این بانکها به‌نوعی مالکان فدرال رزور به حساب می‌آیند: بانک لندن روچیلد، بانک واربورگ شهر هامبورگ، بانک برلین روچیلد، برادران لمان نیویورک، برادران لازارد پاریس، بانک کون لوب نیویورک، بانک‌های اسرائیل موشیه (موسی) سیف، ایتالیا، گلدمن – زاکس نیویورک، بانک واربورگ آمستردام و بانک چیس منتهن نیویورک. بخش اعظم این بانکها متعلق به خانواده روچیلد است.

نقش فدرال رزرو (بانک مرکزی ایالات متحده) در انتشار دلار بدون پشتوانه و انجام بزرگترین کلاهبرداری تاریخ توسط امریکاییها بر کسی پوشیده نیست. تاریخ‌شمار زیر نقش خانواده صهیونیست «روچیلد1» را در تأسیس و اداره این نهاد خاص طی دو قرن گذشته نشان می‌دهد.

چکیده‌ای درباره خانواده روچیلد

* سال 1790 میلادی

«مایر آمشل روچیلد»2 - زاده فرانکفورت و بنیانگذار خاندان روچیلد - گفت: «بگذارید انتشار و کنترل پول یک کشور به‌دست من باشد؛ برای من اهمیتی ندارد که چه کسی قوانین را می‌نویسد.»

مایر آمشل روچیلد؛ سرسلسله خاندان روچیلد در قرن 18 میلادی و سنگ نوشته‌های عبری مقبره او

* سال 1791 میلادی

خانواده روچیلد از طریق الکساندر همیلتون3 - عامل آنان در کابینه‌ رئیس‌جمهور - جرج واشنگتن «کنترل پول» ایالات متحده را به‌دست می‌گیرند. آنان بانک مرکزی امریکا را تأسیس می‌کنند و آن را «اولین بانک ایالات متحد» می‌نامند. این بانک با امتیازی بیست‌ساله تأسیس شد و در خلال پنج سال اول حیات این بانک، دولت آمریکا هشت میلیون و دویست هزار دلار از آن قرض گرفت و قیمتها در این کشور تا 72 درصد افزایش یافت. توماس جفرسون4، وزیر خارجه‌ وقت امریکا، در رابطه با این قرض‌گیری و تورم فزاینده گفت: «ای کاش امکان آن بود تا اصلاحیه‌ای را از قانون اساسی‌مان احصا می‌کردیم تا اختیار استقراض را از دولت فدرال سلب می‌کرد.»

تصویر الکساندر همیلتون به پاس خدماتش به یهودیان روچیلد روی اسکناس 10 دلاری نقش بسته است

* سال 1811 میلادی

اعتبار امتیاز بانک ایالات متحد روچیلد تمام می‌شود و کنگره به تمدید این امتیاز رأی مخالف می‌دهد. «ناتان مایر روچیلد» از این موضوع عصبانی شد و گفت: «اگر درخواست تمدید امتیاز پذیرفته نشود، ایالات متحد خود را درگیر جنگی خانمان‌سوز خواهد دید.» با این حال کنگره موضع خود را تغییر نمی‌دهد و امتیاز این بانک تمدید نمی‌شود. این اقدام باعث می‌شود که ناتان مایر روچیلد تهدید دیگری را مطرح کند: «به آن آمریکاییهای گستاخ درس عبرت خواهم داد و آنان را به دوران استعماری باز خواهم گرداند.»

* سال 1812 میلادی

انگلستان با پشتیبانی مالی روچیلد به ایالات متحده اعلان جنگ می‌دهد. طرح روچیلد آن است که ایالات متحده را در اثر این جنگ چنان دچار بدهی کند که هیچ گزینه‌ای جز تسلیم در برابر انگلستان نداشته باشد و امتیاز بانک روچیلد موسوم به اولین بانک ایالات متحد را تمدید کند. با این حال، از آنجایی که انگلستان هنوز مشغول نبرد با ناپلئون بود، توانایی سازمان‌دهی تهاجم بیش‌تر را نداشت و به همین دلیل جنگ در سال 1814 بدون شکست آمریکا به پایان رسید.

اولین بانک مرکزی امریکا - روچیلد

*‌ سال 1816 میلادی

کنگره‌ آمریکا لایحه‌ای به تصویب می‌رساند که به یکی دیگر از روچیلدها اجازه می‌دهد تا بانک مرکزی بانفوذی تأسیس نماید؛ این اقدام بار دیگر عرضه‌ پول آمریکا را تحت سیطره‌ روچیلدها قرار می‌دهد. این بانک را دومین بانک ایالات متحده می‌نامند. زمان امتیاز این بانک نیز بیست سال بود.

* سال 1828 میلادی

پس از دوازده سال از فعالیت دومین بانک ایالات متحده که اقتصاد آمریکا را به زیان مردم و در جهت اهداف خود تحت کنترل درآورده بود، کاسه‌ صبر مردم آمریکا لبریز شد. مخالفان این بانک، سناتور اندرو جکسون5 از ایالت تِنِسی را برای نامزدی پست ریاست جمهوری معرفی کردند. جکسون در میان بهت و وحشت روچیلدها در انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی رسید و هشت سال رئیس جمهور امریکا بود. او آشکارا اظهار کرد به دنبال آن است تا با استفاده از اختیارات خود در اولین فرصت، بانک مزبور را در اهداف ننگین خود با شکست مواجه کند. جکسون در خلال اولین دوره‌ ریاست جمهوری‌اش دست بسیاری از زیردستان بانک را از تشکیلات حکومتی کوتاه کرد. او به منظور نشان دادن عمق نفوذ این بانک در حکومت و برای نیل به اهدافش مجبور به اخراج دو هزار نفر از یازده هزار کارمند دولت فدرال شد.

دومین بانک امریکا - روچیلد

* سال 1832 میلادی

در اواخر دوره اول ریاست جمهوری جکسون، مقامات دومین بانک ایالات متحده، چهار سال قبل از موعد مقرر، از کنگره درخواست می‌کنند تا امتیاز این بانک را تمدید کند. کنگره با این درخواست موافقت کرده، لایحه‌ آن را برای امضا نزد رئیس جمهور اندرو جکسون می‌فرستد. رئیس جمهور این لایحه را رد کرده، و طی پیامی اعلام می‌کند: «تنها شهروندان ما از نعمت این حکومت بهره‌مند نمی‌شوند. بیش از هشت میلیون اوراق قرضه‌ این بانک، نزد خارجی‌هاست … آیا بانکی که در ماهیتش کمترین تعهدی نسبت به کشور وجود ندارد، تهدیدی برای آزادی و استقلالمان ایجاد نمی‌کند؟ کنترل ارز، دریافت پول مردم و وابستگی هزاران نفر از شهروندانمان به این تشکیلات، بسیار هولناک‌تر و خطرناک‌تر از قدرت نظامی دشمن است. اگر حکومت خود را محدود به حمایت مساوی نماید و همانند آن، پستی و بلندی و غنی و فقیر را به یک اندازه از باران لطف خود بهره‌مند سازد، این به منزله‌ توجهی ناشایست و ناعادلانه خواهد بود. در این حکمی که پیش روی من است، انحرافی گسترده و غیرضرور از این اصول عادلانه به چشم می‌خورد.» کنگره در ماه ژوئیه این سال نتوانست حکم رئیس‌جمهور را ملغی کند.

اندرو جکسون بار دیگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و برای اولین بار در تاریخ آمریکا، با کشاندن مبارزه‌ انتخاباتی خود به خیابان، به‌طور مستقیم دیدگاه خود را با مردم در میان گذاشت. شعار انتخاباتی او «جکسون و پاسخ منفی به بانک» بود. در این میان اگرچه روچیلدها سه میلیون دلار صرف مبارزه‌ انتخاباتی رقیب جکسون، سناتور هنری کلای6 از حزب جمهوری‌خواه کردند، اما جکسون با اختلاف بسیار زیاد بار دیگر به‌عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. با این حال جکسون می‌دانست که مبارزه هنوز در ابتدای راه است و بعد از پیروزی در انتخابات گفت: «معضل دائمی فساد فقط پژمرده شده، ولی به‌کلی از بین نرفته است.»

اندرو جکسون

* سال 1833 میلادی

رئیس جمهور جکسون شروع به برداشت سپرده‌های دولتی از بانک تحت کنترل روچیلد، دومین بانک ایالات متحد کرد و این سپرده‌ها را نزد بانکهایی سپرد که از سوی بانکداران مستقل اداره می‌شد. این اقدام، روچیلدها را دچار وحشت کرد. آنان با کاهش عرضه‌ پول، نهایت توانشان را به کار گرفتند و باعث رکود اقتصادی شدند. رئیس جمهور جکسون که می‌دانست این مسئله از کجا نشأت می‌گیرد بعدها تصریح کرد: «شماها جماعتی دزد و افعی‌صفت هستید و من قصد دارم تا شماها را در هم بشکنم و با استعانت به خداوند بزرگ در این کار سربلند خواهم شد.»

* سال 1835 میلادی

در سی‌ام ژوئن، یک تروریست به نام ریچارد لارنس7 سعی می‌کند تا به رئیس‌جمهور جکسون تیراندازی کند، اما هر دو سلاح او به‌طور معجزه‌آسایی عمل نمی‌کند. رئیس‌جمهور جکسون بعدها گفت که می‌دانسته مسئولیت آن ترور نافرجام به عهده‌ روچیلدها بوده است؛ اما تنها جکسون این ادعا را مطرح نکرد؛ بلکه حتی خود فرد تروریست - که به علت جنون از این جنایت تبرئه شد - بعدها به خود می‌بالید که افراد بانفوذ در اروپا او را برای این کار اجیر کردند، به او قول داده بودند در صورت دستگیر شدن، از او محافظت نمایند.

* سال 1836 میلادی

رئیس‌جمهور اندرو جکسون پس از سالها مبارزه ضد روچیلدها و بانک مرکزی‌شان در آمریکا، در نهایت با عدم تمدید امتیاز این بانک موفق به بیرون راندن بانک مرکزی روچیلدها از آمریکا می‌شود. این وضعیت تا سال 1913 ادامه دارد تا این که روچیلدها توانستند در آن سال سومین بانک مرکزی خود در آمریکا را با نام فدرال رزرو8 تأسیس کنند.

* سال 1837 میلادی

روچیلدها یکی از اعضای خود را با نام آگوست بلمانت9، که یک یهودی اشکنازی با نام اصلی شونبرک10 است و یهودی بودن خود را مخفی می‌کند، به آمریکا اعزام می‌کنند تا بهره‌های بانکی آنان را که توسط رئیس جمهور جکسون نابود شده بود، بازیابی کند.

* سال 1838 میلادی

در ماه ژانویه، اندرو جکسون، آخرین قسط از بدهی ملی را تسویه کرد؛ بدهی‌ای که در واقع با دادن مجوز به بانکها جهت انتشار پول رایج برای اوراق قرضه دولتی ایجاد شده بود؛ در حالی که اگر صرفاً اوراق قرضه صادر می‌شد، چنین بدهی‌ای به بار نمی‌آمد. جکسون تنها رئیس‌جمهور آمریکاست که تاکنون بدهی ملی را تسویه کرده است.

* سال 1841 میلادی

جان تایلر11، دهمین رئیس‌جمهور ایالات متحده از سال 1841 تا 1845، حکم تمدید امتیاز بانک ایالات متحده را، که عاملان روچیلد با تبلیغ و سروصدا به کنگره ارائه کرده‌ بودند، رد کرد. در پی این اقدام، او صدها نامه‌ تهدید به ترور دریافت می‌کند.

* سال 1845 میلادی

اندرو جکسون از دنیا رفت. او با توجه به آنچه «بزرگترین خدمتش به بشریت» تلقی می‌کرد، مقرر کرده بود تا روی سنگ قبرش حک شود: «من بانک را از بین بردم». البته او در سال 1913 زنده نبود تا تأسیس سومین بانک مرکزی روچیلدها در آمریکا را ببیند.

* سال 1913 میلادی

یهودیان در این سال فدرال رزرو - آخرین بانک مرکزی‌شان در آمریکا - را تأسیس کردند که هم‌اکنون نیز مشغول فعالیت است. آنان به منظور جلب حمایت عموم از این بانک ادعا کردند تنها یک بانک مرکزی می‌تواند تورم و رکود اقتصادی را مهار کند؛ در حالی که در واقع بانک مرکزی با دست بردن در جریان عرضه‌ پول، باعث ایجاد تورم و رکود اقتصادی می‌شود.

در پی تصویب حکم تأسیس بانک فدرال رزور در 23 دسامبر، چارلز لیندبرگ12 نماینده‌ کنگره امریکا گفت: «این حکم بزرگترین امتیاز انحصاری روی زمین را ایجاد خواهد کرد. زمانی که رئیس‌جمهور این لایحه را امضا می‌کند، یعنی به دولت نامرئی قدرت پول مشروعیت می‌بخشد … این لایحه‌ بانکی و پولی، بزرگترین جرم و جنایت این سالیان را مرتکب خواهد شد.»

* سال 1929 میلادی

در ماه آوریل پاول واربورگ13 (از خانواده‌ روچیلد) اخطاریه‌ محرمانه‌ای را برای دوستانش ارسال می‌کند که از برنامه‌ریزی برای سقوط و رکود اقتصادی سراسری در این سال خبر می‌دهد. این مسئله اتفاقی نیست؛ چه اینکه که در زندگی‌نامه‌ تمام غولهای وال‌استریت در آن دوران – همچون جان دی راکفلر، جی. پی. مورگان پسر، جوزف کندی، برنارد باروخ و دیگران – این حقیقت مشاهده می‌شود که این افراد درست قبل از سقوط بازار، به‌طور کامل از بورس اوراق بهادار بیرون رفتند و دارایی‌های خود را به پول نقد یا طلا تبدیل کردند.

به این ترتیب از آن جایی که تمام بانکداران و دوستانشان از قبل از این جریان اطلاع داشتند، در ماه آگوست بانک فدرال رزرو عرضه‌ پول را سخت‌تر کرد. پس از آن، در 24 اکتبر، بانکداران بزرگ نیویورک در مدت 24 ساعت از کارگزاران درخواست وصول مطالبات آنی کردند. این بدان معنا بود که هم کارگزاران بورس و هم مشتریانشان، مجبور به فروش سهامشان با زیر قیمت در بورس اوراق بهادار شدند تا وامهای خود را تأمین کنند. درنتیجه‌ این اقدام، بورس اوراق بهادار سقوط کرد - روزی که در تاریخ به پنج‌شنبه سیاه معروف است.

جان کِنِت کالبرایت14 در کتاب خود با عنوان «سقوط بزرگ سال 1929» این مطلب تکان دهنده را چنین به تصویر می‌کشد: «در بحبوحه‌ فروش دیوانه‌وار سهام، برنارد باروخ، وینستون چرچیل را به تالار بازدیدکنندگان بورس اوراق بهادار نیویورک دعوت کرد تا شاهد موجی از وحشت بین کارگزاران باشد و قدرت خود را در به راه انداختن رویدادهای مهارنشدنی در تالار بورس به او خاطرنشان کند.»

لوئیس تی. مک‌فادن15، عضو جمهوری‌خواه کنگره و رئیس کمیسیون بانکداری و ارز مجلس از سال 1920 تا 1931، که منتقد ثبات قدم بانکداران یهودی به شمار می‌رفت، درخصوص مسبب بروز سقوط در بازار سهام آشکارا بیان می‌کند: «این مسئله به هیچ‌وجه اتفاقی نبود و رویدادی به‌دقت برنامه‌ریزی شده به شمار می‌رفت … بانکداران بین‌المللی به دنبال ایجاد شرایطی از یأس و ناامیدی بودند تا خود را زمامداران امور نشان دهند.»

با وجود ادعاهای مطرح شده درخصوص فعالیت فدرال رزرو در صیانت از کشور در برابر رکود و تورم اقتصادی، آنان همچنان به کاهش عرضه‌ پول ادامه داده، بین سالهای 1929 تا 1933، عرضه‌ پول را 33 درصد دیگر کاهش دادند تا جایی که میلتون فریدمن16، برنده‌ی جایزه‌ نوبل اقتصاد، در مصاحبه‌ای رادیویی در ژانویه‌ 1996 گفت: «به یقین فدرال رزرو با کاهش یک سوم از مقدار پول در گردش از سال 1929 تا 1933، باعث رکود بزرگ اقتصادی شد.»

تنها در مدت چند هفته از سقوط سهام در بورس، سه میلیارد دلار از داراییها از بین رفت و فقط در یک سال، چهل میلیارد دلار ناپدید شد. البته این مقدار از داراییها از بین نمی‌رفت؛ بلکه براساس برنامه‌ریزی قبلی، به‌طور کاملاً یکپارچه به دست افراد کمتر و کمتری می‌افتاد. نمونه‌ی این موضوع، جوزف پی. کندی، پدر جان اف. کندی است. او در سال 1929 ثروتی بالغ بر چهار میلیون دلار داشت که در سال 1935 و پس از بزرگ‌ترین رکود اقتصادی در تاریخ آمریکا، ثروت او به بیش از صد میلیون دلار افزایش پیدا کرد.

جوزف (یوسف) کندی؛ پدر جان اف کندی که دارایی‌اش در خلال رکود بزرگ 1929 چندین برابر شد

درست در حالی که رکود بزرگ اقتصادی در امریکا در جریان بود، میلیونها دلار آمریکا به منظور تدارک جنگ دیگری توسط روچیلدها – یعنی جنگ دوم جهانی – صرف بازسازی صدمات ناشی از جنگ اول جهانی در آلمان می‌شد. لوئیس تی. مک‌فادن17 عضو جمهوری‌خواه کنگره و رئیس کمیسیون بانکداری و ارز مجلس از سال 1920 تا 1931 ــ که بعدها توسط عوامل روچیلد ترور شد ــ در خصوص این موضوع گفت: «بعد از جنگ اول جهانی، آلمان به دست بانکداران بین‌المللی آلمانی افتاد. آنان در واقع آلمان را خریدند و هم‌اکنون این کشور در دست آنان است. آنان صنایع این کشور را خریده‌اند، اراضی آن را به رهن گذاشته‌اند، تولیدات آن را کنترل می‌کنند و تمام خدمات عمومی را تحت سلطه‌ خود دارند. این بانکداران به دولت فعلی آلمان یارانه داده‌اند و نیز تمام هزینه‌های گزاف انتخاباتی آدولف هیتلر را که در جهت تهدید دولت برونینگ18 به کار گرفته می‌شد، تأمین کردند. زمانی که برونینگ در اطاعت از دستورات بانکداران بین‌المللی آلمان کوتاهی کرد، هیتلر به میدان فرستاده شد تا آلمانها را با ایجاد رعب و وحشت وادار به تسلیم نماید … بیش از سی میلیارد دلار از پول آمریکا از طریق هیئت مدیره‌ فدرال رزور به آلمان سرازیر شد که قطعاً از صرف بودجه‌های هنگفت، احداث اقامتگاههای جدید، آسمان‌نماهای بزرگ، باشگاههای ورزشی، استخرهای شنا، بزرگراههای فاخر و کارخانه‌های تمام عیار در آلمان باخبر شده‌اید. تمام این موارد با پول ما انجام شد. تمام این مبالغ از طریق هیئت مدیره‌ فدرال رزرو به آلمان اعطا شد. هیئت مدیره‌ فدرال رزرو چنان مبالغ هنگفتی را به آلمان سرازیر کرده‌اند که حالا جرأت گفتن مقدار کل این مبالغ را ندارند.»

بوئیس تی مک فادن، رئیس کمیسیون ارز و بانکداری کنگره امریکا و منتقد فدرال رزرو که توسط روچیلدها سه بار ترور شد و نهایتاً به قتل رسید

مبالغی که به منظور آمادگی آلمان برای جنگ دوم جهانی به این کشور سرازیر می‌شد، در اختیار بانک آلمانی تیسن19 قرار می‌گرفت که به تشکیلات تحت کنترل روچیلد یعنی هریمن در نیویورک وابسته بود.

* سال 1936 میلادی

سوم اکتبر، لوئیس تی. مک فادن، عضو جمهوری‌خواه کنگره و رئیس کمیسیون بانکداری و ارز مجلس از سال 1920 تا 1931، با زهر (حربه‌ قدیمی یهود) کشته شد. این سومین تلاش برای ترور او بود که به نتیجه رسید. او پیش از آن تاریخ هم با زهر مسموم شده بود و هم در معرض شلیک گلوله قرار گرفته بود. مک‌فادن یکی از سرسخت‌ترین منتقدان بانک فدرال رزرو و توطئه‌گران یهودی پشت صحنه‌ آن به حساب می‌آمد.

* سال 1963 میلادی

در چهارم ژوئن، جان اف. کندی دستور اجرایی 11110 را امضا کرد که بر اساس آن، قدرت انتشار پول بدون دخالت بانک فدرال رزرو – متعلق به روچیلدها – به دولت ایالات متحد بازگردانده شد. کمتر از شش ماه بعد، در 22 نوامبر، رئیس جمهور کندی ترور شد.

لحظه ترور جان اف کندی

----------------------------------------------

پی‌نوشت‌ها

1. Rothschild

2. Meyer Amschel Rothschild; 23 February 1744 - 19 September 1812

3. Alexander Hamilton

4. Thomas Jefferson

5. Andrew Jackson

6. Henry clay

7. Richard Lawrence

8. Federal Reserve

9. August Belmont

10. schönberg

11. John Tyler

12. Charles Lindbergh

13. paul Warburg

14. John Kenneth Gailbraith

15. Louis T. McFadden

16. Milton Freidman

17. Louis T. McFadden

18. Brning

19. Thyssen

منبع: اندیشکده مطالعات یهود؛ برگرفته از اندرو کارینگتن هیچکاک؛ «صهیونیسم در مسیر سلطه»؛ ترجمه محمدیاسر فرحزادی؛ تهران؛ نشر ساقی | با تصرف و اندکی تغییر