انتخابات، پوپولیسم، اقتصاد

«خطر همه‌گیر شدن رویکرد پوپولیستی در حوزه های اقتصادی و اجتماعی، در کشور را باید جدی گرفت چرا که به جهت موفقیت استفاده از آن در ظهور احمدی نژادیسم ، فرهنگ استفاده از شیوه های عوام فریبانه گسترش یافته است .

خبر را برای من بخوان

پول نیوز نوشت: «استفاده از شیوه‌های پوپولیستی و عوام‌گرایانه از سالیان دور رایج بوده است. با پیشرفت علم و صنعت در جوامع گوناگون اثرگذاری چنین حرکت‌هایی رو به کاهش بوده است اما حرکت‌های پوپولیستی در آمریکای جنوبی و همچنین ایران در دوره ریاست‌جمهوری نهم و دهم باعث شد که شیوه جدیدی از این رویکرد رایج شود.

این حرکات به قدری موفقیت‌آمیز بود که در دوره جدید و در انتخابات آمریکا ترامپ به صورت کاملا شفاف و با پشتیبانی حزبی و به صورت پوششی به این حرکات متوسل شد و در کمال تعجب همگان این کشور با ادعاهای جاه‌طلبانه خود در خصوص دموکراسی و پیشرفت به حرکت پوپولیستی جواب داد و ترامپ رئیس‌جمهور شد و شوک گسست اجتماعی وارد آمد.

خطر شیوع مجدد این رویکرد کل دنیا را تهدید می‌کند. این حرکات عوام‌فریبانه در کل سیاست‌های جهانی دیده می‌شود و نمونه اخیر آن حملات شیمیایی توسط تروریست‌ها در سوریه و پوشش تصویری گسترده آن در فضای عوام‌فریبی بود تا حمله موشکی سریع آمریکا را توجیه کند. خطر همه‌گیر شدن رویکرد پوپولیستی در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی در ایران را نیز باید جدی گرفت؛ چرا که به جهت موفقیت استفاده از آن در ظهور احمدی‌نژادیسم، فرهنگ استفاده از شیوه‌های عوا‌م‌فریبانه گسترش یافته است.

البته حرکت‌ها و اقدامات عادی و ناشیانه وی و مدیرانش باعث شد حد توانایی رئیس‌جمهور، وزیر و مدیران ارشد از حد متوسط جامعه تنزل یابد و بخش عظیمی از مردم عادی خود را دارای توانمندی اداره کشور با شعارهای رنگارنگ بدانند و تعداد بسیاری بدون داشتن شرایط و توانمندی مناسب در انتخابات مجلس، شوراها و حتی ریاست‌جمهوری شرکت کنند.

کاهش عیار و منزلت ریاست‌جمهوری و مدیران کشور یکی از ضربات رویکردهای پوپولیستی بود. در این حالت عده بسیاری هم در انتخابات مختلف شرکت کرده و شعارهای عوام‌فریبانه می‌دهند و هم این که بخش قابل توجهی از جامعه خواستار حضور در پست‌های مدیریتی شده و حضور در مشاغل عادی بدون مشتری مانده و وجدان کاری و انگیزه‌های کار کاهش می‌یابد.

نکته مهم این که اکثر رویکردها و شعارهای پوپولیستی در حوزه اقتصادی مطرح و اجرایی می‌شود که همه آنها فاقد توجیه اقتصادی بوده و منافع ملی را به پرتگاه خطرناک هدایت می‌کنند. حتی مزایای مقطعی این رویکردهای اقتصادی بسیار کوتاه‌مدت بوده و پس از مدت کوتاهی منافع طبقه ضعیف جامعه را که طبقه هدف هستند نیز به چالش می‌کشد.

در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری شعارهای پوپولیستی باز رونق گرفت اما با رد صلاحیت بقایی و احمدی‌نژاد در بین مردم و شورای نگهبان، خوشبختانه استراتژی پوپولیستی رنگ باخت و این نشان می‌دهد که حتی حامیان اصلی این رویکرد در سطوح مختلف به عدم کارایی آن و ضربه سنگین به منافع ملی در دوره ۸ ساله عکس‌العمل نشان می‌دهند.

مساله اصلی انتخابات که بی‌برنامگی کاندیداها و احزاب است، هنوز باقی است. متاسفانه احزاب در کشور با رویکرد کاملا سیاسی و بدون برنامه اقتصادی شکل می‌گیرد و اغلب به فکر کسب قدرت و سپس تدوین برنامه اقتصادی هستند و صرفا به داشتن چند اقتصاددان در حزب خود بسنده می‌کنند؛ در حالی که مردم باید به برنامه‌ها رای دهند.

البته چند صفحه که در آن اهداف، استراتژی‌ها و خط مشی به صورت کلی مشخص شده است، نمی‌توان برنامه گفت. سند برنامه باید در هر بخش اهداف، اقدامات و راهبردها را نشان دهد و بر پایه اعداد و وضعیت موجود، وضعیت مطلوب و قابل تحقق را به صورت کامل ارائه دهد. نبود برنامه مناسب و عملیاتی باعث دادن وعده‌هایی می‌شود که شاید قابلیت دسترسی به آنها وجود نداشته باشد و فرد پیروز در مقام اجرا یا باید آمار را دستکاری کند یا باید عملکرد خود را توجیه کند.

صحبت‌ها و برنامه‌های کاندیداها نشان می‌دهد که اصلا به وضعیت و امکانات و تنگناهای موجود هیچ اشرافی وجود ندارد. وعده یارانه چند برابری یا افزایش درآمد کشور به دو و نیم برابر از وعده‌های غیر قابل اجرا و فاقد توجیه است. افزایش درآمد کشور در ۴ سال به دو و نیم برابر یعنی رسیدن به تولید ناخالص بیش از هزار میلیارد دلاری و رسیدن به نرخ رشد اقتصادی ۲۵ درصدی.

این در حالی است که تحقق رشد ۸ درصدی در برنامه ششم در هاله‌ای از ابهام است؛ چرا که برای تحقق آن نزدیک ۸۰۰ هزار میلیارد سرمایه‌گذاری باید صورت گیرد و ۱۶۸ هزار میلیارد آن باید از طریق جذب سرمایه‌گذاری خارجی صورت گیرد؛ چرا که ظرفیت اقتصاد کشور محدود است. این در حالی است که سرمایه‌گذاری خارجی کمی صورت گرفته است و برای سال‌های آتی نیز جذب سرمایه‌گذاری خارجی به میزان پیش‌بینی بودجه‌ای نیز دور از دسترس است، پس این سرمایه‌گذاری چگونه می‌تواند صورت گیرد تا رشد درآمد به دو ونیم برابر برسد؟

جالب است بدانیم نظام بانکی ورشکسته، بدهی ۷۰۰ هزار میلیاردی دولت و شرکت‌های دولتی که از دولت قبل به ارث رسیده است، چگونه می‌تواند اجازه حفظ و ضعیت موجود را دهد که به فکر رشد آرمانی دو و نیم برابری باشیم. به نظر می‌رسد توجه مردم به برنامه‌های واقعی و قابل تحقق که در آن به صورت کامل و گام به گام اقدامات مشخص باشد، بسیار مهم است تا جامعه و مردمان آن واقع‌بینی را به کاندیداها تزریق کنند.»

انتهای پیام