٩شوک بزرگ به بازار ارز

«بمب؛ یک عاشقانه» فیلمی از پیمان معادی بود که امسال در جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. داستان این فیلم در سال‌های جنگ و در روزهای «جنگ شهرها» می‌گذرد که در آن بیش از ١٣٠ موشک رژیم بعث در مدت چهار ماه بر سر تهران ریخته شد.

خبر را برای من بخوان

محمد مساعد در شرق نوشت: «بمب؛ یک عاشقانه» روایت روزهایی است که مردم ایران پیش از هر بمباران به زیرزمین‌ها و پناهگاه‌ها پناه می‌بردند. در سکانسی از این فیلم پیرمردی در زیرزمین آپارتمان و در هنگامه بمباران رو به همسایه‌ها دو دست خالی‌اش را بالا می‌برد و با تعجب و ترس می‌گوید: «می‌گن «ریگان» یه دلار گرفته توی این دستش،‌ هزار تومن هم گرفته توی اون دستش، گفته من این دو تا رو با هم برابر می‌کنم». برای آنکه بتوانیم دلیل تعجب و ترس آن مرد و همسایه‌ها از این شایعه را درک کنیم، باید به یاد بیاوریم که دلار در آن سال‌ها کمتر از ١١٠ تومان ارزش داشت و تصور قیمت ‌هزار‌تومانی برای هر دلار ترسناک بود.

حالا اما سال‌های زیادی از روزهای بمباران گذشته، رژیم بعث ساقط شده، صدام و ریگان و دیگر بازیگران عرصه سیاست جهان مُرده‌اند و خبری از آژیر قرمز نیست؛ اما قیمت هر دلار به مرز پنج هزار تومان رسیده است. قیمت دلار در ماه اخیر بار دیگر به خبر اول رسانه‌ها تبدیل شده و دلایل متعددی برای تلاطم بازار ارز ذکر می‌شود. در‌این‌بین بدون‌شک محدودیت‌های دولت در عرضه دلار انکار‌ناپذیر است و هر افزایش تقاضایی که با این محدودیت در عرضه همراه شود، به افزایش قیمت ارز منجر می‌شود.

اگرچه پلیس در هفته گذشته به بازار ارز ریخت و ده‌ها دلال بازار را به اتهام سوداگری و فرصت‌طلبی دستگیر کرد؛ اما نباید فراموش کنیم هر سوداگر و فرصت‌طلبی دقیقا در لحظه‌ای که در «معامله»ای موفق به فروش کالای خود به قیمت توافق‌شده می‌شود، یک «فروشنده» است و اگر قیمت توافق‌شده در بازار مطلوب ما نیست، دستگیری فروشندگان و خریداران نهایتا خواهد توانست صد تومان از فاصله بیش از‌ هزار تومانی قیمت ارز پذیرفته‌شده از سوی دولت و قیمت ارز بازار کم کند؛ اما کدام دلایل در نیمه دوم سال ٩٦ به مرور باعث افزایش قیمت ارز شدند و به عبارت دیگر ارزش پول ملی را کاهش دادند؟ پاسخ این پرسش دلایل متعددی است که از شهریور به بعد روی نرخ دلار در بازار آزاد تأثیر گذاشت. به گفته یکی از مقامات مسئول هر اتفاق صد تا ١٥٠ تومان نرخ ارز را بالا برد.

‌سرمایه‌های محتاط؛ اما سرگردان

شهریور سال جاری تلاش‌های دولت برای کاهش نرخ سود بانکی رنگ‌و‌بوی اجرائی به خود گرفت. دولت تلاش می‌کرد با کاهش نرخ سود بانکی اولا سروسامانی به سرمایه‌های این بازار بدهد و ثانیا بخشی از این سرمایه‌ها را به سمت فعالیت‌های اقتصادی مولد سوق دهد؛ اما تلاش برای کاهش نرخ سود از همان ابتدا با حواشی زیادی همراه بود. از یک سو برخی بانک‌ها تلاش کردند با ایجاد تعاریف جدید، مصوبات قانونی کاهش تعرفه را دور بزنند و از دیگر سو بانک‌هایی نیز بودند که کاملا شفاف به تبلیغات برای جذب سرمایه بانک‌های دیگر با وعده ارائه سود بیشتر مشغول شدند و صف‌های طویلی برای سپرده‌گذاری در آنها شکل گرفت. اگرچه نمی‌توان گفت که بخش درخور‌توجهی از سرمایه‌های جذب‌شده در بانک‌ها در این فرایند آزاد شد؛ اما می‌توان با اطمینان گفت همان مقدار اندک نیز راهی فعالیت‌های اقتصادی مولد نشد و احتمالا سر از بازارهایی مانند بازار ارز درآورد. در کنار آن بخشی از ١٣ هزار‌ میلیارد تومان، اصل و سود سپرده مال‌باختگان مؤسسات اعتباری نیز یقینا راهی بازار ارز شد. با‌این‌حال اگرچه نقش این سرمایه‌های سرگردان و البته محتاط در افزایش تقاضای ارز انکار‌ناپذیر است؛ اما وزن تأثیرگذاری آن احتمالا بسیار کمتر از باقی مواردی است که به آن خواهیم پرداخت.

‌تهدید ترامپ

مهر ٩٦ یک منبع آگاه که نامش فاش نشد، در گفت‌و‌گو با سی‌ان‌ان گفت ترامپ به‌زودی پایبندی ایران به توافق هسته‌ای را تأیید نخواهد کرد و ممکن است آمریکا از برجام خارج شود. گزارش سی‌ان‌ان خیلی زود در رسانه‌های اصولگرا به شکل وسیعی پوشش داده شد و سلام «خروج آمریکا از برجام» خیلی زود با علیک صد‌تومانی بازار ارز در تهران همراه شد. در همان روزها و حتی پیش از آنکه ترامپ در برابر دوربین‌ها ظاهر شود، قیمت دلار به چهار‌ هزار تومان پهلو زد و وقتی ترامپ در سخنرانی خود پایبندی ایران به برجام را تأیید نکرد؛ اما تصمیم درباره آن را به کنگره سپرد، قیمت جدید دلار در ایستگاه چهار هزار تومان تثبیت شد.

‌تحریم کاستا

تصویب قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم‌ها موسوم به تحریم کاستا علیه ایران، روسیه و کره‌شمالی مهم‌ترین ضربه سیاسی به اقتصاد ایران در سال ٩٦ بود. این قانون افراد و شرکت‌هایی را که به هر شکلی به فعالیت‌های نظامی ایران کمک کنند، تحت تحریم قرار داد و ضمن ارائه امکان توقیف دارایی‌های آنان، شرکت‌ها و افرادی را که به دور‌زدن تحریم‌ها کمک کنند، نیز در همین جرگه قرار داد. در همین قانون سپاه پاسداران و نیروی قدس سپاه پاسداران و وابستگان آنها تحت تحریم قرار گرفتند و روزنامه وطن امروز آن را بزرگ‌ترین بسته تحریم اقتصادی خواند که تاکنون علیه یک کشور برنامه‌ریزی شده است. این تحریم یا آن‌چنان که جهان نیوز می‌گوید «مادر تحریم‌ها» یکی از شوک‌های مهم اقتصاد ایران بود که به شکل واضحی بر بازار ارز تأثیر گذاشت و قیمت دلار را به سمت رقم‌های درشت‌تر هل داد.

‌ارز زیارت

مهرماه، همزمان با افزایش نگرانی‌ها از تصمیمات آمریکا درباره برجام و تحریم‌های جدید اقتصادی علیه سپاه که بانک مرکزی را عملا درگیر جنگ در بازار بر سر قیمت دلار کرده بود، نوبت به تقاضای ارز اربعین نیز رسید؛ هر سال با توجه به حجم بالای مسافران اربعین و افزایش تقاضای ارز در این مقطع شاهد تلاطم در بازار هستیم، اما امسال این تقاضای ارز برای زیارت با افزایش تقاضای حاصل از فعل و انفعالات سیاسی همراه شد و هرچند بانک مرکزی تلاش کرد با عرضه دلار از افزایش قیمت ارز جلوگیری کند، اما تأثیر کوچکی بر قیمت دلار گذاشت.

‌ترامپ و چشم بادامی‌ها

آبان ٩٦ با سفر دونالد ترامپ به شرق و جنوب آسیا همراه شد. ترامپ در این سفر ١٠روزه به ژاپن، کره‌جنوبی، چین، ویتنام و فیلیپین رفت و با همتایان خود در این کشورها به مذاکره پرداخت. اگرچه عده‌ای این سفر را در راستای افزایش مبادلات اقتصادی بین این کشورها و آمریکا دانستند و فشار بر کره‌شمالی را مهم‌ترین دستاورد سیاست خارجی آمریکا در این سفر خواندند، بازار ارز تهران به این سفر بی‌تفاوت نماند و افزایش تقاضا در روزهای آبان به افزایش قیمت دلار کمک کرد. هرچند که احتمالا اشکالاتی که پس از آن در مبادلات بانکی ایران و برخی کشورهای شرق آسیا پیش آمد نیز بی‌تأثیر از این سفر نبود.

‌ارز سیاحت

رسیدن به تعطیلات ژانویه و سال نو میلادی نیز یکی دیگر از دلایل افزایش تقاضای ارز در ماه‌های آبان و آذر بود. اگرچه محمدمهدی مفتح، عضو هیئت‌رئیسه کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس، در همان زمان گفت: «ابتدای سال میلادی برخی افراد تقاضای ارز مسافرتی دادند اما ما اعتقاد داریم این سفرها تأثیر بسزایی در تغییر نرخ ارز در داخل ایران ندارد بلکه تنها برای کشورهای غربی مهم جلوه می‌کند»، اما قیمت دلار بی‌توجه به آنچه برای غربی‌ها مهم جلوه می‌کرد و برای مفتح و دیگران مهم نبود به سیر صعودی خود ادامه داد و این افزایش تقاضا نیز تأثیر مستقیم خود را بر بازار ارز گذاشت.

‌حذف مبادله‌ای‌ها

آذر امسال نیز دستورالعمل جدید دولت برای ساماندهی بازار صادر شد و طبق آن بسیاری از ردیف‌های ارز مبادله‌ای حذف شدند. این تلاش‌ها در راستای حذف کامل ارز مبادله‌ای خیلی زود اثر خود را در بازار ارز نشان داد و بر افزایش تقاضا تأثیر گذاشت.

‌ارز سفارش

باز شدن دوباره سایت ثبت سفارش واردات خودرو پس از چند ماه توقف فعالیت نیز در پاییز بر افزایش تقاضای ارز در بازار تأثیرگذار بود. واردکنندگان که ماه‌ها در ثبت سفارش خودرو به در بسته می‌خوردند، با آغاز فعالیت دوباره سایت ثبت سفارش فعالیت خود را از سر گرفتند و طبیعتا مقصد نخست آنها برای تهیه ارز، بازار ارز تهران بود. همزمانی این افزایش تقاضا با دو عامل دیگر -که به آن خواهیم پرداخت- شوک قیمتی آخر دلار را به وجود آورد.

شوت در دوبی و سلیمانیه، گُل در منوچهری

با وضع قوانین جدید مالیات بر ارزش افزوده در امارات هزینه انتقال ارز از این کشور به شکل قابل ملاحظه‌ای بالا رفت. همزمان برخی کارشناسان مدعی شدند دست‌های پنهان با سوءاستفاده از وضعیت بازار ارز به آربیتراژ ارزی مشغول‌اند و با کمک عواملشان در ایران برای تعدادی صرافی در اربیل و هرات ارز خریداری می‌کنند. آربیتراژ همان سود حاصل از خرید و فروش یک کالا (در اینجا دلار به مثابه کالا) با دو قیمت متفاوت در دو مکان مختلف است. آن عوارض شیوخ امارات‌نشین و این سوداگری آربیتراژرها در کنار آن نگرانی‌های سیاسی از تصمیمات ترامپ دست‌به‌دست هم داد تا دلار به رکورد پنج‌هزار تومان برسد. به زیرزمین آپارتمان فیلم سینمایی «بمب، یک عاشقانه» بازگردیم. اگر آن روز چشمان وحشت‌زده مردمان جنگ‌زده با شنیدن خبر دلار‌ هزار تومانی از تعجب گرد می‌شد، امروز دیگر چشمان ما از شنیدن خبر احتمال رسیدن قیمت دلار به ارقامی بیش از پنج‌هزار تومان گرد نمی‌شود. انگار عادت کرده‌ایم به داستان بلند «دلار، یک عاشقانه».