کاهش نرخ ارز با جذب نقدینگی؛ آب شور یا شیرین؟
رییس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی از تهیه طرحی دو فوریتی برای توقف دو برنامۀ در حال اجرای بانک مرکزی ایران در کنترل قیمت ارز خبر داده است.
این در حالی است که دو مکانیسم بانک مرکزی دایمی نیست و اگر تمدید نشود مهلت آن آخرهمین هفته به خودی خود پایان می یابد و با این وصف طرح دوفوریتی عملا بلا موضوع است چون تا اعلام وصول شود و به تصویب رسد زمان سپری شده است.
ماجرا از این قرار است که بعد از افزایش قیمت ارز بانک مرکزی دست به کار شد و دو تدبیر اندیشید که تا اینجا به ثمر نشسته است.
اول این که اوراق سپرده با سود 20 درصد منتشر کرده و دو هفته هم مهلت داده و مردم هم بسیار استقبال کرده اند. دیگر این که به صورت ریالی اما بر اساس قیمت ارز سپرده بگذارند.
[کاهش نرخ ارز با جذب نقدینگی؛ آب شور یا شیرین؟]
در حالت اول مانند سپرده گذاری قبل از کاهش نرخ سود بانکی 20 درصد سود دریافت می کنند در حالی که بانک مرکزی هم بخشنامه قبلی درباره نرخ سود را تغییر نداده است. در حالت دوم فردی که از بیم کاهش ارزش پول ارز می خرد می تواند بر اساس نرخ ارز سپرده ریالی بگذارد و 4 درصد هم سود دریافت کند و هر گاه پول خود را خواست بر پایه میانگین قیمت ارز در هفته آخرمحاسبه می شود.
بانک مرکزی این اقدام را با بررسی دو انگیزه اصلی از مراجعه مازاد به بازار ارز انجام داده است.
متقاضیان واقعی بازار ارز کسانی هستند که مصرف یا تعهد ارزی دارند. مانند بازرگانی که باید دلار بپردازد یا مسافری که در طول گردشگری به دلار نیاز دارد.
جدای این متقاضیان واقعی اما هر گاه التهاب و تکانه ای پدید می آید دیگرانی که مصرف ارزی ندارند و تاجر یا توریست نیستند نیز به خرید دلار و یورو روی می آورند. چرا؟ چون بیم ناک کاهش ارزش پول خود هستند. اصطلاحا احساس می کند قالب یخ نقدینگی آنان در حال ذوب شدن است و به دلار تبدیل می کنند تا ذوب نشود. طرح دوم نگرانی آنان را رفع می کند. هر چند که در صورت کاهش نیز زیان می بینند اما اگر دلار را در خانه و لای متکا و اوراق کتاب و در مواردی در فریزر(!) هم نگاه داری کنند این اتفاق متصور است تازه باید نگران احتمال جعلی بودن یا سرقت هم باشند.
در طرح اول نیز نقدینگی سرگردان که یک روز سراغ مِلک می رود و روز دیگر خودرو یا طلا به سمت بانک جذب می شود.
استقبال فراوان مردم که به خاطر حمایت بانک های دولتی و مادر خصوصا بانک ملی ایران که نزد مردم اعتباری معادل بانک مرکزی دارد نشان می دهد تدابیر بانک مرکزی تا اینجا نتیجه داده و توانسته اند چند صد تومان از قیمت دلار بکاهند.
اما این یک روی سکه است. روی دیگر سکه بورس و تولید است و این پرسش که ما به التفاوت سود تسهیلات و این سود را از کجا تأمین می کنند؟
یا وقتی بانک 20 درصد سود تضمین شده بدهد فرد چرا برود سراغ تولید یا سهام بخرد؟ همین روی دیگر انگیزه طرحی است که رییس کمیسیون اقتصادی مجلس از آن صحبت کرده است.
آری، می توان طرح هایی از این دست را مُسکن دانست یا گفت آب شور است و عطش را فرونمی نشاند و دوباره تشنگی می آید به دست. طرح ذهنی مجلسی ها آیا آب شیرین است؟ اگر طرح داشتید چرا زودتر ارایه نکردید؟ چی را می خواهید ممنوع کنید؟ مگر می توانید دست بانک مرکزی را ببندید و ابزارها و قدرت مانور را از آن بگیرید و بعد انتظار شنا داشته باشید؟
تجربه نشان داده مادام که موانع سرمایه گذاری برداشته نشود صاحبان نقدینگی سراغ تولید نمی روند و هر روز از یک جا سر درمی آورد.
اگر بانک مرکزی مسؤول کنترل است باید اجازه بازی با همه برگ های خود را داشته باشد. حتی آن بخش ازسپرده گذاران موسسات مالی اعتباری که مال باخته اند و در مقابل ساختمان بانک مرکزی تجمع می کنند و به پلیس یاد آور می شوند: «نیروی انتظامی بههوش باش! / مالباختهایم نه اوباش» و برخی شعار «مرگ بر سیف» سر می دهند بانک مرکزی مقتدر و رییس کل با دست باز را بیشتر می پسندند. نمی توان مسؤولیت خواست و اختیار نداد.