در مناظره ای با محوریت ریشه بحران ارز در کشور که بین دو کارشناس اقتصادی برگزار شد،سیدکمال سیدعلی معتقد است که دولت باید در بازار ارز محدودیت ایجاد کند.جهان بیگلری هم می گوید:«فرمولی که پول ملی را براساس سایر ارزها سنجید،وجود ندارد.»
داستان ارز آن قدر پیچیدگی دارد که اگر حتی دو کارشناس صاحب نظر در خصوص آن ساعت های طولانی بحث کنند،باز هم وقت کم می آید و زمان همیشه محدودیت هایی را پیش رو می گذارد که گریزی از آن نیست. مناظره دکتر سیدکمال سیدعلی، مدیرعامل صندوق ضمانت صادرات و معاون اسبق ارزی بانک مرکزی و دکتر محمدرضا جهان بیگلری، استاد اقتصاد و کارشناس این حوزه بحث های جالبی را در دل خود داشت.
سید کمال سید علی به ایجاد محدودیت ارزی معتقد بود در حالیکه دکتر جهان بیلگری صراحتا این موضوع را رد می کرد. آنچه پیش روست پاسخ به سئوالاتی بنیادینی است در خصوص ارز؛ اینکه نرخ واقعی ارز چقدر است و تجربه بحران های چند ساله از کجا نشات میگیرد؟
*چه اتفاقی رخ میدهد که هر از گاهی اقتصاد ایران با بحران ارز و افزایش قیمت ها روبهرو میشود؟
سید علی:فکر میکنم برای پاسخ به این سوال باید کمی به عقب برگردیم. در سالهای اخیر ما تجربه یکسان سازی نرخ ارز را داشتهایم. عکس موارد پیشین را بررسی کنیم میبینیم که چرا نتوانستیم یکسان سازی را موفق انجام دهیم. اول اینکه زیرساختها را آماده نکرده بودیم و دوم اینکه به دلیل تعهدات ارزی و باز شدن فاینانس و یوزانس غیره نیاز ما به ارز را افزایش داد،این امکان در آن وقت فراهم نبود چرا که سر رسیده اعتبارات اسنادی و تعهدات پرداختی آنقدر افزایش یافت که پرداخت های جاری به دنیا با مشکل مواجه شد.
اینکه میگویم مربوط به سال ۷۲ و ۷۳ است. یکسان سازی در آن دوره به دلیل آنکه منابع کافی بود موفق نشد. اما در سال ۱۳۸۱ کار بزرگ و پر زحمتی صورت گرفت و میتوانم بگویم این کار تقریباً موفق بود چراکه در حدود نه سال دوام آورد و توانستیم اتفاقات رخ داده را مدیریت کنیم اما دوران نه ساله یکسان سازی را من به دو بخش تقسیم می کنم.
از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۵ تجربه کاملا موفق بود اما در سالهای ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۹ شرایط اندکی تغییر کرد، چرا که در ظاهر و به لحاظ جاری تجربه موفق اتفاق افتاد، اما در عمل شاهد فشرده شدن نرخ ارز بودیم. نهایتاً در سالهای ۱۳۹۰ و ۹۱ به بحران مشهور ابتدای دهه ۹۰ برخورد کردیم و دستاوردها از میان رفت.
عمده ترین مشکل در این دوران تحریم بود. مبادلات ارزی ما در خارج از کشور به یک و یا دو بانک محدود شده بود که تحریمها سبب شد مشکل پیچیده شده و فشار مضاعفی بر بانک مرکزی حادث شود. ضمن اینکه خود بانک مرکزی نیز در این دوره تحریم بود. البته باید توجه کنیم فنر نرخ ارز از سال ۱۳۸۵ فشرده شده بود و اهمیتی به رقابت پذیری در قیمت ارز داده نمی شد. همین موضوع سبب میشد رقابتپذیری با رقبای صادرات مان نیز مورد توجه قرار نگیرد. البته در این دوران قیمت نفت به شدت بالا بود و ما با درآمدهای بالاتر از ۱۰۰ میلیارد دلار در سال روبهرو بودیم در نتیجه به لحاظ جاری می توانستیم اوضاع را مدیریت کنیم. حال ببینید که چقدر فشار زیاد بود که باز هم ارز بنای بالا رفتن را گذاشت.
*یعنی معتقدید جنس بحران با سالهای ۱۳۹۰ و ۹۱ شبیه است؟به هر حال ما در این دوران هم نرخ ارز یکسان نکردهایم و هم درآمدهای ارزی همان که از محل فروش نفت حاصل می شود با درآمدهای آن دوران را قابل قیاس نیست.
سیدعلی: درست است که در دولت فعلی یکسان سازی نرخ ارز صورت نگرفته، اما شکل بحران مانند بحران سالهای ابتدایی دهه ۹۰ است چرا که نوسانات، بیش از حد طبیعی است.
تفاوت این است که ثباتی در وضعیت بین الملل ما وجود دارد و فشار در حد سالهای ابتدایی دهه ۹۰ نیست، اما سیاستهای ارزی ما،همچنان از آن بحران رنج می برد. عدم توجه دولت به مسئله تورم و موضوع ارزش پول ملی،همچنان مانند آن سال هاست. البته از ابتدای انقلاب تا امروز وضعیت به همین شکل است و هیچ دولتی دوست نداشته قیمت ارز را واقعی تعیین کند و همواره ارز کمتر از قیمت واقعی آن فروخته می شود. اسم نمیبرم اما یکی از مقامات همین دولت چند ماه پیش میگفت دلار باید ۴ هزار تومان باشد.
همین امر نشان میدهد که اشکال کجاست. البته این شکل مصاحبهها عدم اعتمادی را به جامعه تزریق می کنند، چراکه مردم نگران سرمایه خود هستند و تلاش میکنند مانع از دست رفتن قدرت خریدشان شوند. در عین حال ما با سفته بازان روبهرو هستیم که آماده ورود به بازار هستند تا بیشترین سود را از این بازار ببرند.
به هر حال سرمایهگذاری امنیت و سود آوری می خواهد،از سوی دیگر با کاهش نرخ سود سپرده این وضعیت تشدید شد. در حقیقت این سیاست نیز بر سیاستهای ارزی کشور بار شد تا شرایط به هم بخورد. در عین حال برخورد با جامعه نیز منطقی نبود چرا که باز هم فنر نرخ ارز در این سال ها فشرده شده بود و ۶ سال نخواستیم بپذیریم که تورم تاثیرش را بر نرخ ارز باید بگذارد. می خواهم بگویم اگر دولت سالانه ۶ تا ۷ درصد قیمت ارز را بالا برده بود امروز قیمت دلار همین قیمتی بود که در بازار معامله میشود با این تفاوت که دیگر نوسان و بی ثباتی به چشم نمیخورد. من نمیدانم چه دلیلی دارد که بخواهیم نرخ ارز را پایین نگه داریم.
جهان بیگلری:نظرات آقای سید علی در این حوزه را قبول دارم. اما قصد دارم از زاویه دیگر ورود کنم. کشور ما کشوری واردات محور است و قرار بود با ابلاغ سیاستهای اقتصاد مقاومتی از سوی مقام معظم رهبری،کشور ما از واردات محوری به خود اتکایی برسد که متاسفانه این امر اجرایی نشد.
با توجه به واردات محور بودن کشور همواره ارز مسئله مهمی در این اقتصاد است. یکی از راه های درآمدی دولت نیز فروش ارز و تبدیل منابع حاصل از صادرات نفت و گاز به ریال بابت پرداخت های ریالی است. در نتیجه بخشی از درآمدهای دولت از ارز است و دولت ها همیشه به افزایش نرخ ارز به عنوان یک منبع درآمدی نگاه کردهاند. از سوی دیگر اقتصاد ایران اقتصادی دولتی و دستوری است. در شرایط کنونی انحصار ارز در دست دولت و بانک مرکزی و هیچ نهادی جز بانک مرکزی و وزارت اقتصاد نمیتواند نسبت به عرضه ارز اقدام کند. درنتیجه مقصر دانستن صرافان در افزایش نرخ ارز فرضیه درستی نیست چرا که صراف بر اساس میزان نرخی که از بانک مرکزی می گیرد،آنرا قیمت میگذارد. شاید تاثیرگذاری صرافان کمتر از ۱۰ درصد در بازار ارز باشد.
از طرفی هم در پایان سال راحت ترین راه تامین درآمد تضعیف پول ملی است؛ اما پیامد منفی آن را مورد بررسی قرار نمی دهد. این مسئله را همواره داشتهایم، اما اتفاقی که در این دوره افتاد تفاوتی با قبل داشت. تفاوت این بود که دولت در بدترین شرایط نسبت به افزایش نرخ ارز اقدام کرد و موج اول را راه انداخت. به هر حال همانطور که آقای سیدعلی اشاره کردند پیش از این سود سپرده ها کاهش یافته بود،در عین حال بسترهای سرمایه گذاری در کشور فراهم نیست و سرمایهگذاران خرد و کلان در بازارهای سفته بازی امکان ورود ندارند چرا که تولید و مسکن در رکود به سر میبرند.
در این شرایط بهترین راه سرمایه گذاری ورود به بازار ارز و سکه است. در این شرایط پتاسیل خروج سرمایه ها از بانک ها وجود داشت و دولت در حالی که وضعیت بینالمللی در شوک به سر میبرد دولت اقدامات خود را در بازار ارز آغاز کرد و موج اول را به راه انداخت. موج دوم اما با ورود سرمایهگذارانی که نگران کسری پولشان هستند راه می افتد،ابتدای سال ۹۶ صرافی ها ارز را با قیمت ۳۶۵۰ تومان می فرختند،امروز اما قیمت ارز به ۴۸۰۰ تومان رسیده است. این یعنی کاهش ۳۵ درصدی ارزش پول ملی. حال اگر این پول را در سیستم بانکی گذاشته باشید و ۱۵ درصد سود بگیرید یعنی ۲۰ درصد از ارزش پول تان کاسته شده است و این برای سرمایهگذاران خرد و کلان جای نگرانی دارد.
در نتیجه این هجوم به سمت بازار ارز اتفاق افتاد و موج سوم که کمکم پدیدار میشود،پس از ورود کالا با ارز گران رقم می خورد. شیوه تزریق ارز نیز مشکل دارد چرا که هرچه ارز به بازار تزریق می شود تقاضا دو برابر این میزان است و همین نکته اختلال را نشان میدهد. با این حال من معتقدم دوسوم نقدینگی مردم هنوز آمادگی ورود به بازار ارز را دارد.
*اینجا ما با دو دیدگاه متفاوت روبرو می شویم؛ آقای سیدعلی معتقدند که دولت ها مایل به افزایش قیمت ارز نیستند اما آقای جهان بیگلری برای اعتقادند که دولتها با هدف تامین درآمد خود اتفاقاً موج اول افزایش قیمت ارز را راه میاندازند تا بتوانند پرداخت های جاری خود را تامین کنند. آقای سیدعلی شما بفرمایید نظرتان در این خصوص چیست؟
سید علی: من هم معتقدم ممکن است در کوتاه مدت دولت و یا بانک مرکزی از افزایش قیمت ارز منتفع شوند، اما میزان ضرری که در این حوزه به حیثیت دولت و قول هایی که بابت ثبات به مردم داده است بسیار بیشتر است. به هر حال دولت وارد کننده است و خود نیاز ارزی دارد. این مسئله سبب میشود بخشی از فشار در همین ساختار مجدداً به دولت بازگردد.
*آیا با نظر آقای جهان بیگلری در مورد علاقه مندی دولت ها و افزایش نرخ ارز به طور مشخص موافق هستید؟
سیدعلی: فکر نمیکنم این طور باشد؛ اگر این علاقهمندی وجود داشت،باید سالانه شاهد افزایش نرخ ارز بودیم. اگر دولت سالانه نرخ ارز را بین ۷ و ۸ درصد یا کم و بیش در همین حدود افزایش میداد می شد چنین نتیجهای را گرفت اما در چنین شرایطی خیر.
من فکر می کنم بانک مرکزی به نرخ بازار تن میدهد چراکه هر قدر بر نرخ ارز دستوری پافشاری کنند باز هم در برابر بازار ، بازی را خواهد باخت. بهتر این است که قیمت ارز واقعی شود تا در این حوزه از میان برود. سفته بازی در بازار به دلیل غیر واقعی بودن قیمت ارز شکل می گیرد.
تا زمانی که این تفکر را نتوانیم مدیریت کنیم و دائم عنوان کنیم که نرخ ارز بر خواهد گشت با همان مسائلی روبهرو خواهیم بود که پیش از این رو به رو بودیم. یادمان نرفته که رئیس کل بانک مرکزی در سال های ۹۰ و ۹۱ میگفتند در سوپر مارکت ها هم ارز و سکه می فروشیم.
بیگلری:اتفاقاً باید عوامل بنیادین بازار در نرخ ارز را مورد توجه قرار داد. چرا نرخ ارز افزایش پیدا میکند؟ اول اینکه عرضه و تقاضا با یکدیگر همخوانی ندارد و عرضه از تقاضا پیشی میگیرد. در چند ماه اخیر تقاضا در حدی نبود که بخواهد تعادل بازار را برهم بزند. ما در فصل خرید کارخانه جات و مسافرت ها قرار نداشتیم، اما دیدیم که ظرف چند ماه نرخ ارز افزایش پیدا کرد.
من از گفته خود دفاع می کنم چرا که معتقدم باید دید از محل افزایش نرخ ارز چه کسی یا چه کسانی منتفع میشوند. صرافی که ۳ تا ۴ هزار دلار در گاوصندوق خود نگهداری می کند از این افزایش چقدر سود میبرد؟ اگر با این استدلال بخواهیم بگوییم بانک مرکزی از افزایش نرخ ارز منتفع نشده است،اشتباه کردهایم.
البته صحبت من تضادی با فرمایش آقای دکتر ندارد چرا که من میگویم دولت در مقطعی از شوک بینالمللی استفاده کرده تا بتواند ارز را به بالاترین قیمت ممکن بفروشد.توقع این بود که بتواند بازار را کنترل کنند، اما تقاضا به یکباره رو به افزایش گذاشت و فکر میکنم آقای دکتر نیز در صحبت ابتدایی خودشان اشاره کردند که عدم اعتماد مردم به سخنان دولتمردان،باعث این اتفاق شد که سرمایه ها به یکباره وارد بازار ارز شوند.
*در چنین شرایطی راهکار حل بحران را چه می دانید؟
سید علی: لازم است دولت محدودیتی در بازار ارز پیشبینی کند. در عین حال قیمت را به قیمت واقعی نزدیک کند تا رانت را از میان ببرد. اگر امروز تقاضا برای ارز زیاد شده است و سرمایه های مختلفی تمایل به ورود به بازار ارز دارند،به این دلیل است که احساس میکنند قیمت فعلی ارز به دلیل کمبود منابع بانک مرکزی یا تقاضای بیش از حدی که در بازار وجود دارد،غیر واقعی است.
همان طور که گفتم مادامی که این تفکر را نتوانیم مدیریت کنیم وضعیت همین خواهد بود. من معتقدم با توجه به اینکه یکسان سازی نرخ ارز اتفاق،باید محدودیت عرضه برقرار کنیم و سپس در مورد اینکه واردات با چه نرخ ارزی صورت گیرد،تصمیم گیری کنیم. از ابتدای انقلاب تاکنون هرکسی خواسته است،توانسته در خارج از کشور خانه بخرد و یا منعی برای ارسال پول نداشته در حالی که اگر دولت بخواهد وضعیت را کنترل کنند باید از فروش ارز به سفته باز خودداری کند.
تقاضای دانشجویی،بیماری و غیره باید با مدارک صورت گیرد. امروز کسانی ارز می خرند که میخواهند بفروشند و هدفی جز از این ندارند. وقتی تفاوت زیاد میشود متقاضی ارز ارزان بیشتر میشود و در نتیجه کنترل بانک مرکزی برای گرفتن مدارک و ثبت سفارش و رصد میزان مصرف اهمیت پیدا می کند. سال ۱۳۹۰ ما ۱۲ میلیارد دلار ارز مسافری فروختیم،در صورتی که حداکثر بین ۳ تا ۴ میلیارد دلار ارز مخصوص مسافران واقعی بود. امروز هم اگر آمار بگیریم میبینیم وضعیت مجدداً در همان حالت است. از این رو من بر قائل شدن محدودیت برای کنترل بازار تاکید دارم.
سیدعلی:لازم است دولت محدودیتی در بازار ارز پیشبینی کند. در عین حال قیمت را به قیمت واقعی نزدیک کند تا رانت را از میان ببرد. اگر امروز تقاضا برای ارز زیاد شده است و سرمایه های مختلفی تمایل به ورود به بازار ارز دارند،به این دلیل است که احساس میکنند قیمت فعلی ارز به دلیل کمبود منابع بانک مرکزی یا تقاضای بیش از حدی که در بازار وجود دارد،غیر واقعی است.
بیگلری:منبا اعمال محدودیت در بازار ارز موافق نیستم. در این شرایط هر چه محدودیت بیشتر باشد تقاضا بالاتر رفته و تمایل سرمایه گذاران خرد و کلان برای ورود به بازار ارز افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر اگر بخواهیم دولت نرخ ارز را آزاد بگذارد تا یکسان سازی اتفاق بیفتد باز هم با مشکل روبرو می شویم چراکه فرمول مشخصی برای تعیین نرخ ارز در برابر ریال نداریم.
در عین حال اگر بخواهیم دولت نرخ ارز را آزاد بگذارد تا یکسان سازی اتفاق بیفتد باز هم با مشکل روبرو می شویم، چراکه فرمول مشخصی برای تعیین نرخ ارز در برابر ریال نداریم. آقای دکتر که خودشان مسئولیت معاونت ارزی بانک مرکزی را داشته اند نیز میدانند که چنین فرمولی وجود ندارد. در این شرایط بر چه اساسی میخواهید ارزش پول ملی را در برابر سایر ارزها بسنجید.
سید علی:بازار به نظر من همه چیز را مشخص میکند. باید توجه ما به بازار باشد چرا که وقتی به ارز حمله می شود خود نشانهای از غیر واقعی بودن قیمت این کالاست، در نتیجه احساس سودآوری باعث میشود سرمایهها وارد بازار ارز شوند. در این حوزه ما اصول داریم در قوانین برنامه این نکته اشاره شده است که اگر به تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی دقت کنیم میتوانیم قیمت ارز را در بیاوریم.
یک روز قیمت سیب زمینی و موز در این کشور یکی بود و هر دو ۵۰۰ تومان در کیلو عرضه میشود و امروز مسافرت خارجی از مسافرت داخلی ارزان تر است. همین امر نشان می دهد که تورم داخلی ما افزایش یافته اما اثرش را بر نرخ ارز باقی نگذاشته است. موضوع تنها معطوف به صادرات نیست، بلکه وقتی قیمت کالای وارداتی از قیمت کالای تولیدی ارزان تر است خود اختلالی در این بخش را به نمایش می گذارد. رقابت پذیری تولید از یک سو و افزایش صادرات از سوی دیگر می تواند نشان دهنده قیمت ارز باشد. بی تردید کاهش در حدود ۳۳ درصدی صادرات ما در ماه های گذشته با افزایش نرخ ارز در شرایط کنونی جبران می شود. هرچند این افزایش مقطعی است.
پس اینطور نگاه کنیم که نرخ ارز مظنه پول ملی است و نه تقویت افتخار است و نه تضعیف آن. باید ببینیم عدد کجا هستند که تولید رونق بگیرد و سرمایه گذاری افزایش یابد و صادرات و واردات به درستی انجام شود. اگر مجموعه اینها انجام شود یعنی نرخ درست انتخاب شده است اما اگر قیمتی گذاشتیم که صف طویل در برابر صرافی شکل گرفت،راه را اشتباه رفتهایم.
جهان بیگلری:با احترام با این نظر مخالفم.آقای دکتر، به یکسان بودن قیمت موز و سیب زمینی در دوره ای اشاره میکنند درحالیکه موز یک کالای وارداتی است، اما مشکل ما این است که ۷۰ درصد تولید ما وابسته به واردات است. در نتیجه وقتی ارز گران میشود مواد اولیه گران میشود و کالای گران تری تولید می شود.
همین امر سبب می شود قدرت رقابت از ما سلب شود. در عین حال من تقویت پول ملی را یک افتخار میدانم و تضعیف آن را یک شکست. به هر حال تقویت پول ملی به ثبات اقتصادی کمک می کند و شاخص های اقتصادی ما را بالا میبرد. تقویت پول ملی نشاندهنده آرامش اقتصادی است و بزرگترین معضل که در کشور ما وجود دارد نبود بسترهای سرمایه گذاری است.
ما جایگاهی برای هدایت سرمایههای خرد و کلان نداریم از اینرو عمده سرمایههای ما سرگردان است و در نتیجه همیشه این سرمایه ها آماده حمله به بازارهای متفاوت هستند. اگر دولت بتواند بسترهای سرمایه گذاری را فراهم کند، نرخ ارز کنترل خواهد شد. این اتفاق به جسورتر شدن صنایع ایران کمک خواهد کرد.در مواردی می بینیم بانک مرکزی با زور یقه پتروشیمی را گرفته که باید ارزان را به من بدهید . چرا؟ چون اقتصاد بسته و دولتی است.
سیدعلی: خوب ببینیم در دنیا چه اتفاقی میافتد. زمانی پیمان ارزی می گذاریم و میگوییم هرکس صادرات داشت باید ارز خود را به بانک بفروشد. زمانی اما مسئله بازگشت ارز است،به این معنا که ما باید مطلع باشیم که ارز حاصل از صادرات چه شده است. اگر مطمئن باشیم که منابع حاصل از صادرات چه شده فرقی با خروج سرمایه از کشور ندارد و در ایران نیز باید ببینیم منابع ارزی ما کجا می رود و چه شده است.
جهان بیگلری: من با ریشه یابی این مسأله که ارز کجا مصرف می شود مخالف نیستم اما اینکه بانک مرکزی تکلیف کند که باید حتماً ارز حاصل از صادرات را به من بفروشی امر درستی نیست. این موضوع ایراد دارد. دولت باید این اختیار را به واحد تولیدی بدهد که ارز خودش را خودش مدیریت کنند اما با کنترل بانک مرکزی مخالف نیستم.
*با توجه به وضعیت فعلی نرخ واقعی ارز چقدر است؟
سید علی:اگر یادتان باشد نرخ ارز در ابتدای دولت یازدهم به حدود ۳۲۰۰ تومان رسید. هیچ اتفاق خاصی در بازار نیافتاده بود اما قیمت ارز کاهش در حدود ۵۰۰ تومان را تجربه کرده بود. دلیل این بود که انتظارات تورمی کاهش یافته بود مردم ارزی را که خریده بودند به سیستم برمیگرداند. امروز هم وضعیت همین است.
سال گذشته میگفتند قیمت ارز به زودی به ۵۰۰۰ تومان می رسد اما دیدیم که این اتفاق نیفتاد. منظور من این است که نمی شود قیمت ثابتی برای ارز تعیین کرد چرا که عوامل سیاسی اقتصادی و غیره در این حوزه تاثیر گذار هستند. یک شیطنت یا اعتراض خیابانی می تواند قیمت ارز را جابجا کند. نگاه به بازار و توجه به آن میتوانند در این حوزه تاثیر بگذارد.
بانک مرکزی باید به نحوی قیمت ارز را مدیریت کند که توان منابع را در نظر بگیرد. بازار هر کجا بایستد، آن نرخ درست است و باید به آن توجه کرد،البته منظورم حالت هیجانی و تند نیست. کلاً تفاوت تورم داخل و خارج منهای مسکن میتواند قیمت ارز را مشخص کند
جهان بیگلری: بازار نمی تواند تعیین کننده نرخ ارز باشد چراکه عمده تقاضا در بخش ارز به واردات برمیگردد و بانک مرکزی این تقاضا را پوشش می دهد.
شاید ۱۰ درصد تقاضا در بازار وارد شود. ما باید ابتدا بفهمیم جایگاه پول ملی ما کجاست. من ممکن است با ۱۰ فرمول این را بسنجم. میزان ذخایر ارزی به علاوه صادرات و جدید تقسیم بر واردات میتوانند قیمت ارز را نشان دهد. بر پایه این فرمول قیمت ارز باید حدود ۲۰۰۰ تا ۲۲۰۰ تومان باشد.
در دولت قبل صحبت بر این بود که ما ارز حاصل از صادرات نفت مان کاهش پیدا کرده است و در نتیجه قیمت ارز باید بالا میرفت تا همان پول کم جوابگوی هزینه کشور باشند اما در دولت فعلی ما ذخیره داریم و پول حاصل از فروش نفت نیز باز می گردد. پس باید تقاضا کاهش یابد تا مشکل برطرف شود. دولت اما به جای آن که تقاضا را بخواباند و مدیریت کنند به آن دامن میزند.
سید علی: شما چطور که صحبت می کنید وقتی با قاچاق روبهرو هستید. این تقاضا وارد اتاق مبادلات نمی شود. نکته این است که تعیین نرخ ارز در هر کشور خواسته همان کشور است. پول حاصل از فروش نفت متعلق به همه نسل هاست و در نتیجه نمیشود با حراج این پول قیمت ارز را پایین نگه داشت