این روزها با افزایش نرخ دلار هر فرد یا گروهی به نوعی به دنبال دلایل و تحلیل موضوع است. این دلایل از ثابت نگه داشتن نرخ ارز بر خلاف تورم و سیاستهای دولتی -مدیریتی تا تنش های سیاسی و منطقه ای می تواند باشد. اما این نوشته از زاویه ی دیگری به موضوع خواهد نگریست و سوالی که مطرح میکند این است که با وجود تمامی اشکالات واتفاق ها آیا رفتار جمعی من و شما بعنوان اولین نهادهای اقتصادی جامعه که عرضه و تقاضای بازار را شکل میدهند به مشکل افزایش نرخ ارز دامن نزده و نمیزند؟
در نظریه بازی ها، گروهی از بازیها به نام "بازیهای هماهنگ (coordination games)" وجود دارند که الگوی ساختاری بعضی مسایل تصمیم گیری اقتصادی هستند و کاربردشان در تصمیمات سرمایه گذاری و بازارهای مالی مشهود است. در این بازیها بازدهی (payoff) یک فعالیت رابطه مثبتی با تعداد کسانی که عمل یکسانی را انجام میدهند دارد و به آن "استراتژیک مکمل (strategic complimentarities)" گفته میشود. در واقع در این نوع از بازی های هماهنگ که یک تعادل خوب و یک تعادل بد برایشان پیش بینی میشود؛ زمانی هر بازیکن بهترین جوابش را به بهترین جواب بازیکن مقابل داده که انتخابشان یکسان باشد. یعنی اگر بازیکنی فکر کند که بقیه بازیکنان یک استراتژی خاص را انتخاب میکنند، بهترین جواب او نیز انتخاب همان استراتژی میباشد. اگر همه بازیکن ها فکر کنند که بقیه بازیکنها فعالیت آ را انجام میدهند، آنگاه همه آ را انتخاب میکنند و تعادل را شکل میدهند. مثال این مدل از بازی ها در دنیای واقعی نوعی از ورشکستگی بانکها ست که در اثر هجوم مشتری ها برای باز پس گرفتن سپرده هایشان اتفاق می افتد.
عامل این حرکت جمعی گاهی میتواند حتی از یک شایعه آغاز شود؛ کما اینکه این اتفاق برای بانک "آسیای شرق" در هنگ کنگ در سال 2008 افتاد. هزاران سپرده گذار به شعبه های بانک هجوم بردند تا پولشان را پس بگیرند. آشکار است که بانک نخواهد توانست تمام پول را باز گرداند وهمه مشتریان متضرر خواهند شد. این در حالیست که اگر تمامی سپرده گذاران باهم تصمیم میگرفتند اجازه بدهند بانک پابرجا بماند و به فعالیت اقتصادی اش ادامه دهد به نفع همگیشان بود. اتفاق مشابه برای بانک "نورترن راک" انگلیس در سال 2007 افتاد که شعبات بانک با صفهای طویل سپرده گذاران برای دریافت سپرده هایشان مواجه شدند. در واقع تعادل در این بازی ها این است که یا همه بروند و پولشان را بگیرند (تعادل بد) یا همه نروند تا سپرده شان را بگیرند(تعادل خوب) . در آزمایشاتی که برای این نوع از بازی های اقتصادی انجام شده دیده شده که اثر تصمیمات بازیکنها روی رفتار یکدیگر سریع و شدید است. اما نکته ی مثبتی که در این نوع بازی ها وجود دارد این است که با آگاهی بخشی و مذاکره میتوان باعث شد که بازیکنها تصمیم خود را عوض کنند و تعادل بد را به تعادل خوب که در آن بانک به فعالیتش ادامه میدهد و کسی متضرر نشده شیفت میدهند.
داستان صفهای طویل پشت صرافی ها و سفته بازی و دلال بازی ارز در ماههای اخیر در کشورمان هم حکایت همین بازی اقتصادی است. در واقع افراد با انتظاری که از افزایش نرخ دلار دارند و به طمع سود حاصل از افزایش این نرخ فراموش میکنند که این صفهای طولانی باعث ایجاد تقاضای فزاینده و در نتیجه تشدید افزایش نرخ دلار است. و این نوسان و افزایش نرخ دلار و بی ثباتی، باعث گرانی وتورم، تعویق سرمایه گذاری و تولید میشود که نتیجه اش فشار اقتصادی بیشتر بر مردم است. تمام این اتفاقات بد، ضرری است که در کوتاه مدت و بلند مدت دامنگیر ما ایرانی هاییست که به طمع سود اندک ، ارز را در خانه هایمان نگه داشته ایم. آمار غیر رسمی کشور حاکی از ارقام بالای ارز خانگی است که توسط اولین بنگاههای اقتصادی که من و شماییم از گردونه اقتصادی کشور خارج شده اند.
پس برای رسیدن به تعادل خوب و جلوگیری از تشدید التهاب بازار ارز تصمیم مشترک بگیریم و از دامن زدن به تقاضای فزاینده دلار دست برداریم و ارز خانگی ای را که از چرخه اقتصاد خارج کرده ایم به حسابهای ارزی کشور بسپاریم تا اقتصاد کشورمان از زیر این فشار اخیر خارج شود و بتواند نفس بکشد. خوشبختانه بدلیل ذات این نوع از بازیهای هماهنگ در اقتصاد، رسیدن به تعادل خوب با آگاهی بخشی و مذاکره با یکدیگر میسر است. و همین امید، انگیزه اصلی این نویسنده بود تا شاید باعث شود با یک تصمیم جمعی برعکس آنچه اکنون اتفاق می افتد نتیجه بازی به نفع همگی مان شود.