به گفته مسئولین اتحادیه اروپا و بخش خصوصی اروپا، اصلیترین مانع برای روابط تجاری ایران و اروپا، تحریمهای آمریکا در حوزه مالی و بانک است. از این رو، اروپاییها از آغاز مذاکرات برجام اروپایی در اواخر اردیبهشت ماه، طرحهایی برای ایجاد و حفظ روابط بانکی با ایران ارائه دادند. اما با رد تراکنشهای بانکی طرف ایرانی حتی در موارد تجارت غذا و دارو توسط بانکهای اروپایی، این طرحهای بانکی با شکست رو به رو شد.
در این رابطه سفیر فرانسه در آمریکا، قبل از اعمال تحریمهای نفتی آبان ماه ۹۷ گفته بود: «ما از دوستان آمریکایی خود انتظار داریم که چند تا کار انجام بدهند، برای مثال اقلام بشردوستانه. البته اقلام بشردوستانه تحت تحریم آمریکا نیست، اما واقعیت این است که بانکها آنچنان از تحریمها ترسیدهاند که نمیخواهند هیچ کاری با ایرانیها انجام بدهند. بنابراین ریسک زیادی وجود دارد که در ماههای آینده در ایران کمبود دارو و غذا باشد، اگر کار مثبتی برای حل این مشکل نکنیم. آمریکا جواب مثبت داده است که اجازه میدهد غذا و دارو به ایران برود اما جواب فنی نداده است که این کار چگونه باید اتفاق بیفتد و تا زمانی که جواب ندهد، بانکها همکاری نخواهند کرد».
INSTEX تقلیل یافته SPV است
البته قبل از ۱۳ آبان اروپا دست به کار شده بود و سازوکار ویژه خود یعنی SPV را برای تسهیل تراکنشهای مالی مربوط به نفت و تجارت دوجانبه را پیشنهاد کرده بود. این سازوکار ویژه (Special Purpose Vehicle) در چارچوب قوانین اتحادیه اروپا، ساختار یک شرکت مالی را دارد تا از این طریق ریسکهای خارجی کاهش پیدا کند. در واقع SPV یکی از ابزارهای کاهش ریسک قراردادهای بیمهای (insurance or reinsurance undertakings) به شمار میرود. با توجه به توضیح داده شده، SPV عملاً از شبکه بانکی جدا و ایزوله است. به همین دلیل SPV تعدیل شده طرحهای بانکی است و اروپا در صدد بود به جای یک شبکه بانکی، یک کانال مالی راهاندازی کند.
با راهاندازی INSTEX مشخص شد این سازوکار تعدیل شده و تقلیل یافته SPV است و ابزاری برای حمایت از تبادلات تجاری محسوب میگردد. در چارچوب قوانین و ساختارهای مالی اتحادیه اروپا بین کانال مالی یا سازوکار مالی (Payment System) و ابزار تبادل (Exchange Instrument) تفاوت وجود دارد. کانال مالی، سازوکاری است که در آن پول و منابع مالی در یک منطقه ارزی و یا کشوری انتقال مییابد و پرداخت صورت میگیرد؛ اما ابزار تبادل، یک سازوکار تسویهای است که در آن اسناد و اطلاعات مربوط به تبادلات دو شرکت ارائه و تبادل میشود. مشخص است که ظرفیت یک بانک برای تسهیل تراکنشهای مالی خیلی بیشتر از یک شرکت مالی است و یک سازوکار مالی ظرفیتهای بیشتری نسبت به یک ابزار تبادل برای تسهیل تجارت دارد، به ویژه آنکه برای تجارت در یک فضای گسترده شامل کالاهای تحریمی و غیر تحریمی باشد.
میتوان به INSTEX امیدوار بود؟
بنابراین سوال اصلی این است که آیا امیدی به INSTEX برای توسعه به شرایطی که در آن دور زدن تحریمهای آمریکا باشد، وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال، باید به موارد زیر توجه کرد:
اول اینکه، روند طرحهای مالی اروپا برای دور زدن تحریمها، یک روند نزولی است. یعنی در طی هشت ماه مذاکره، طرحهای اروپا برای ایجاد تسهیلات بانکی، تراکنشهای موردی بانکی و … به یک سازوکار مالی ایزوله تبدیل شده است؛ سپس به یک ابزار تسویه تبادلات تجاری تقلیل یافته است و در واقع کم ریسک ترین ابزار برای انجام تجارت است. اگر اتحادیه اروپا در وهله اول سازوکار ضعیفی را ایجاد میکرد و به مرور زمان تا بازگشت کامل تحریمهای آمریکا آن را به یک سازوکار قوی در برابر تحریمها تبدیل میکرد، میشد انتظار رسیدن به نقطه بیاثر کردن تحریمها را داشت.
دوم اینکه، محدوده پوشش تجارت دوجانبه در طرحهای اروپا نیز روند نزولی داشته است. در بیانیه موگرینی به نمایندگی از اتحادیه اروپا که برای موضعگیری در برابر خروج آمریکا از برجام قرائت شد، تعهدات اتحادیه اروپا در برجام در مقابل تعهدات ایران قرار داده شده است. به این صورت که اروپا بایستی تحریمهای بانکداری، تأمین مالی و بیمه، تحریمهای مربوط به بخش نفت و گاز و پتروشیمی، ممنوعیتهای بخش حمل و نقل، ترانزیت و کشتیسازی، تحریمهای طلا و فلزات با ارزش و … را بردارد. اما این موارد به بخش نفت و گاز و پتروشیمی در بیانیه وزاری نشست ۴ + ۱ برجام در ۳ مهر ماه تقلیل پیدا کرد.
این روند کاهشی در بیانیه موگرینی به مناسبت اعمال تحریمهای نفتی آمریکا در ۱۳ آبان را هم میتوان مشاهده کرد. در این بیانیه موگرینی در مورد تعهدات اتحادیه اروپا گفت: «برجام همچنین ایجاب میکند که به منظور داشتن یک اثر مثبت بر روی روابط اقتصادی و تجاری با ایران، تحریمهای بینالمللی برداشته شود، اما با اهمیتتر از همه اثر مثبت بر روی زندگی مردم مد نظر است». در این قسمت بیانیه ادبیات اروپاییها مشابه با ادبیات آمریکاییها شده است که میگویند حکومت ایران به جای بهبود زندگی مردم، از درآمدهای نفتی خود برای گسترش تروریسم و موشکهای بالستیک استفاده کرده است. در واقع اروپا میگوید بیشتر تمرکز بر روی اقلام بشردوستانه است و بخشی کوچکی از آن نیز موارد تجاری و اقتصادی است.
در بیانیه ثبت INSTEX این موضوع به صراحت گفته شده است که : «INSTEX از تجارت مشروع با ایران حمایت میکند و ابتدا بر روی بخشهایی که بیشترین ضرورت را بر روی مردم ایران دارد- مانند دارویی، تجهیزات پزشکی و اقلام غذایی، تمرکز میکند». بنابراین در اینجا حتی آن بخش کوچک تجاری و اقتصادی هم دیده نمیشود، بلکه تماماً کالاهای مصرفی غذایی و دارویی است که ایران در این زمینهها با مشکل شدیدی رو به رو نیست.
رنگ رخسار و سرّ درون اروپا
از رفتار اروپا میتوان متوجه شد که اروپا نمیخواهد ریسک دور زدن تحریمها را بپذیرد و دنبال نقض قوانین تحریمی آمریکا نیست. این رفتار هم دو دلیل دارد: اول اینکه دولت ایران در گفتار و رفتار خود نشان داده است که منافع اصلی برجام، خود برجام است و منافع اقتصادی حاصل از برجام، منافع فرعی است. بنابراین اروپا با اطمینان از اینکه ایران از برجام خارج نمیشود، سعی میکند با کمترین هزینه آن را حفظ کند، که البته تاکنون موفق بوده است.
دلیل دوم این است که اروپا در قبال ایران با آمریکا اتحاد راهبردی دارد. به این صورت که اروپا مانند آمریکا میخواهد عوامل اقتدار و قدرت ایران را یکی پس از دیگری مهار کند. تلاشهای اروپا برای فشار بر روی دولت ایران در عرصههای موشکی، منطقهای، حقوق بشر و … به همین دلیل است. خود اروپاییها هم این موضوع را تصدیق کردهاند؛ وزیر امور خارجه بلژیک در ۱۱ بهمنماه در خصوص مواضع اروپا علیه برنامه موشکی ایران گفت: «ضروری است ما به همکاران آمریکایی نشان دهیم که در مسائلی مانند موشکی و فعالیتهای منطقهای ایران در یک جهت پیش میرویم».
براین اساس، اروپا سعی میکند با نگهداشتن اهرم فشار اقتصادی به عنوان چماق و باز شدن کانال مالی و بانکی به عنوان هویج، ایران را به سمت تغییرات در نظام حاکمیتی خود سوق دهد؛ با توجه به سیاست چماق و هویج اروپا، هر چقدر گشایش اقتصادی کمتری برای ایران صورت بگیرد، چماقِ فشار اقتصادی بزرگتر میشود.