هم در سال گذشته و هم از ابتدای امسال که قیمتها در بورس با رشد فزایندهای مواجه شد و خبر کانالشکنیهای نماگر اصلی بازار در جامعه پیچید، کسانی که با بازار سهام آشنایی چندانی نداشتند برایشان جذابیت ایجاد شد که وارد بازار سرمایه شوند و منابعشان را در این بخش سرمایهگذاری کنند؛ اما در مقابل با نظرات متفاوتی مواجه شدند.
اما قبل از این نظرات، در مرحله اول خوب است که به دلایل مختلف رشد قیمتها در بازار سرمایه توجه کنیم تا بدانیم که چه عواملی باعث رکوردشکنیهای شاخصهای بازار شده و جذابیت سرمایهگذاری در این بازار شده است.
از ماههای پایانی سال ۱۳۹۶ ارزش پول ملی رو به کاهش رفت و در نتیجه قیمت ریال نسبت به دیگر ارزها افت و سبب شد شرکتهای بورسی که اغلب صادراتمحور هستند از کاهش ارزش پول ملی، سود شناسایی کنند؛ به این ترتیب که آنها با مقدار ثابتی صادرات کالا نسبت به سالهای گذشته ریال بیشتری عایدشان شد و این موضوع سود آنها را (به ریال) افزایش داد.
از طرف دیگر در بازار زمین و مسکن هم شاهد رشد قیمت بودیم؛ لذا بخش عمده داراییهای شرکتهایی که سهامشان در بورس یا فرابورس معامله میشود، زمین و ساختمان و در کل داراییهای ثابت است که با رشد قیمت مواجه شد. این موضوع نیز به خودی خود سبب شد که قیمت داراییهای ثابت شرکتها و به دنبال آن قیمت سهامشان در بورس افزایش یابد.
نکته دیگری که سبب رونق گرفتن بازار سهام شد، انتظارات از آینده است. همانطور که میدانیم انتظارات از آینده یکی از متغییر های مهم در علم اقتصاد است. بسیاری از اقتصاددانان و فعالان بازار سرمایه پیشبینیهایی از وضعیت اقتصادی دارند که آن پیشبینیها میتواند به بازار سهام و ذهنیت معاملهگران جهت دهد. این موضوع نیز به تنهایی سبب شد قیمت سهمها تحت تأثیر قرار گیرد.
در حال حاضر نیز در بازار سهام دیده میشود که حتی سهام شرکتهایی که از نظر بنیادی حرفی برای گفتن ندارند با رشد مواجه میشوند و بعضاً سهمهایی که برای آنها با توجه به پتانسیلهایشان پیشبینی رشد میشد، افت میکنند. در این میان هر روز شاهد صفهای خرید و فروشی هستیم که هیچ ارتباطی به مقدار تولید و فروش کالا ندارد.
بسیاری از دستاندرکاران بازار معتقدند که اخبارهای کلان اقتصادی و سیاسی به این جو روانی دامن زده و بیشتر افراد نه با توجه به مسائل بنیادی بلکه بیشتر با هدف نوسانگیری اقدام به خرید و فروش میکنند و جو هیجانی بر موضوعات بنیادی اولویت داده شده است.
در عین حال میدانیم که ریسک و بازدهی با هم رابطهای مستقیم دارد و هر چه ریسک بیشتری بپذیریم، میتوانیم انتظار داشته باشیم که بازدهی بیشتری هم به دست آوریم.
در بازار سرمایه نیز در حال حاضر انواع ریسکهای سیستماتیک و غیر سیستماتیک رشد داشته و سرمایهگذاران در این بازار ریسکهای شدیدی را متحمل میشوند.
اما با همه این توضیحات آیا زمان سرمایهگذاری در بازار سهام فرا رسیده است؟ باید گفت که زمانی موقع سرمایهگذاری مستقیم در بورس فرا میرسد که عوامل رشد و افت قیمتها در بازار سهام را بشناسیم و با ریسکهای بازار آشنایی پیدا کرده باشیم. وقتی میتوانیم درباره سرمایهگذاری در بازار سهام فکر کنیم که اصول سرمایهگذاری در آن را فرا گرفته باشیم. تجربه در معاملات نیز بسیار ضروری است و این موضوع میتواند در حد علم سرمایهگذاری مهم باشد.
اما افرادی هم هستند که به هر دلیلی تمایل ندارند با اصول سرمایهگذاری در این بازار به صورت حرفهای آشنا شوند، این افراد میتوانند در صندوقهای سرمایهگذاری بورسی سرمایهگذاری کنند، چراکه ریسک این صندوقها از سرمایهگذاری مستقیم در بازار سهام به مراتب پایینتر است و همین صندوقها نیز از نظر مقدار ریسک متفاوت است و میتوان با توجه به ذائقه و ریسکپذیریمان از میان این صندوقها یک نوع را انتخاب کنیم.