آیا اقتصاد جهان برای یک شوک جدید نفتی آماده است؟
موضع ترامپ در برابر ایران پر از ریسکهای اقتصادی و ژئوپولیتیکی است، حتی در شرایط عادی اقتصاد آمریکا در سال جاری رو به کند شدن است و ترامپ به این ریسک اضافه کرده است.
افزایش قیمت نفت بهخاطر مشکلات خاورمیانه ناگزیر خاطرات اواخر 1973 را یادآوری میکند، زمانی که افزایش شدید قیمت نفت خام به رونق طولانیمدت اقتصاد جهان پایان داد.
واضح است که محدود کردن خرید و فروش نفت توسط اوپک طی یوم کیپور تعیینکننده بود. غرب بهقیمت نفت حدود 2 دلار در هر بشکه عادت کرده بود. طی چند هفته 11 دلار در هر بشکه میپرداخت، تورم بالا رفت، رشد کند شد و بیکاری تا حدی بالا گرفت که از دهه 1930 دیده نشده بود.
بنابراین حمله هفته گذشته به دو نفتکش در تنگه هرمز با تاریخ همگام میشود. در 1973 کشورهای عربی تصمیم گرفتند از نفت بهعنوان یک سلاح اقتصادی استفاده کنند با این امید که اروپا به رژیم صهیونیستی فشار بیاورد. توضیح ما برای وقایع هفته پیش این است که تهران که با تحریمهای آمریکا مواجه است به این نتیجه رسیده اگر ترامپ قصد دارد اقتصاد ایران را به هم بریزد، اقتصاد کل دنیا و خود آمریکا هم به هم میخورد.
ایران این اتهام را رد میکند ولی اگر تفکر آن همین باشد، زمانبندیاش هوشمندانه است. این پایان 25 سال رشد اقتصادی مداوم و قوی نیست مثل مورد 1973، بیشتر شبیه به اواخر دهه 1970 میماند وقتی اقتصاد جهان تحت تأثیر دومین شوک نفتی بهخاطر جنگ ایران و عراق قرار گرفت.
وقتی مارگارت تاچر در 1979 به قدرت رسید، اقتصاد جهان هنوز کاملاً از رکود دهه قبل خارج نشده بود. یک دوره تورم همراه با رکود اقتصادی ــ افزایش تورم و بیکاری ــ خسارات عمیقی بهجای گذاشته بود. رشد بالاخره بالا رفت ولی بهبود اوضاع ناتمام ماند. دومین شوک نفتی باعث بیثباتی شدید شد: تورم بیشتر و رکود دومین بار دردناکتر از اولی بود.
اقتصاد جهان هرگز کاملاً از بحران بانکی 2008 خارج نشده است. نرخ پایین بیکاری نشان میدهد چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد ولی دیوید بلنچ فلاور، عضو سابق کمیته سیاست پولی و بانکی انگلند میگوید بازار کار بهخوبی آنچه آمار نشان میدهد نیست.
وی ادعا میکند اگر انگلیس و آمریکا اشتغال کامل داشتند، رشد دستمزدها باید بیشتر میبود. یک دهه نرخ پایین بهره باید باعث اصلاح خوب اقتصادی میشد ولی این اتفاق نیفتاده است. یک حس آسیبپذیری مثل دهه 1970 وجود دارد.
در چنین مواقعی خطاهای سیاستی میتواند بسیار گران تمام شوند، مثل موضع ترامپ در برابر ایران که پر از ریسکهای اقتصادی و ژئوپولیتیکی است، حتی در شرایط عادی اقتصاد آمریکا در سال جاری کند میشود چون فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش داده است ولی ترامپ به این ریسک اضافه کرده و بر واردات به داخل آمریکا عوارض وضع کرده و حالا هم موضعی سختگیرانه در برابر ایران گرفته است.
عوارض کاخ سفید برای سیاستهای ترامپ خوب عمل میکند ولی باعث کند شدن تجارت جهانی و آسیب دیدن اطمینان تجاری در جهان شده است. مدل اقتصادی وابسته به صادرات اروپا با مشکل مواجه شده است. زمان مناسبی برای آتش گرفتن کشتیها در مهمترین آبراه صادرات نفت جهان نیست.
میگویند اهمیت نفت برای اقتصاد جهان حالا کمتر از دهه 1970 است و درست میگویند ولی هنوز هم اهمیت دارد. برخی هم میگویند تحریمهای ایران موقتی هستند و فقط برای بازگرداندن آن به سر میز مذاکره وضع شدهاند ولی همین حرف را هم در مورد عوارضی میزدند که یک سال پیش برای اولین بار وضع شدند، و حالا یک سال طول کشیده است. چین آماده یک جنگ اقتصادی طولانیمدت است.
نیمه دوم 2019 سخت است و سیاستگذاران باید محرکهای جدید اقتصادی ایجاد کنند تا جلوی رکود اقتصادی را بگیرند، این کار در کوتاهمدت مؤثر است، در واقع اقتصاد جهان سالهاست درست عمل نمیکند و یک بحران جدی در راه است.