در غنا 70 درصد از بیماریها ناشی از آب آلوده و سیستم فاضلاب غیربهداشتی است. بیش از 6 میلیون نفر به آب سالم دسترسی ندارند و همین باعث شده استفاده از کیسههای آب بهداشتی گسترش زیادی داشته باشد. کیسههای پلاستیکی دورریخته شده، به چشماندازی آشنا در تمام شهرها و روستاهای این کشور تبدیل شده است.
شرکت عینکسازی پالا به دنبال راهی بود که هم بتواند جوامع فروپاشیدهی آفریقا را توانمند و هم عینکهای آفتابیاش را به شکلی اقتصادی تولید کند. این چنین بود که کیسههای پلاستیکی سر از شرکت عینکسازی درآوردند.
بافندههای قدیمی حالا یک راهکار جدید داشتند. پسماندهای پلاستیکی جمعآوری، شسته، ذوب و دوباره به پلاستیک تبدیل میشدند تا به عنوان جایگزینی برای نیهای طبیعی که از قدیم در جوامع محلی استفاده میشد به کار گرفته شوند و بافندهها آنها را به جلد عینک تبدیل کنند. نام هر بافنده روی جلد عینک نوشته میشد.
در وبسایت این شرکت به این نکته اشاره شده که پالا یک فعالیت تجاری صرف نیست، بلکه ماموریتی است برای پایان بخشیدن به فقر، توانمندسازی مردم بومی، حفاظت از سیاره و لذت بردن از صلح.
به همین دلیل این شرکت اقدامات ویژهای برای حفاظت از محیطزیست و رعایت حقوق انسانی در پیش گرفته است. رساندن هر عینک به دست مصرفکننده تاثیری بر محیطزیست میگذارد، بنابراین به ازا ارسال هر محموله، 1 دلار برای جبران هزینههای ناشی از انتشار دیاکسیدکربن در نظر گرفته میشود.
همه ارسالها با پاکت نامه 100 درصد بازیافتی انجام میشود که یا بازیافت یا دوباره استفاده میشوند. کارتهای تبلیغاتی در محل فروش، از جنس مقوای بازیافتی یا چوبهای دوباره استفاده شده هستند.
کارخانه این شرکت در چین، مرتبا از سوی یک سازمان بیطرف ارزیابی میشود تا اطمینان حاصل شود که به تجارت اخلاقمدار و مسئولیت اجتماعی پایبند است. پالا محصول جنبش نوینی در صنعت مد و پوشاک است به نام «انقلاب مد».
سال 2013 بود که ساختمان کارخانه تولید پوشاک رانا پلازا در بنگلادش فروریخت، 1138 نفر مردند و بسیاری مجروح شدند. بیشترشان کارگران تولید کننده پوشاک بودند که با وجود ترکهای بزرگی که در دیوارها وجود داشت، مجبورشان کرده بودند به ساختمان برگردند.
بعد از این حادثه، کری سامرز و اورسولا دی کاسترو- که از فعالان عرصه تجارت منصفانه بودند- به عنوان سردمداران و طرفداران مد پایدار وارد عمل شدند. این زوج انقلاب مد را پایهریزی کردند و خواستار تغییراتی در نحوه تولید و خرید لباسهای ما شدند.
هر سال در سالگرد حادثه رانا پلازا-23 تا 29 آوریل – که به عنوان روز انقلاب مد تعیین شده است، بیش از 2.5 میلیون نفر از 100 کشور جهان با هشتک #whomademyclothes در این جنبش شرکت میکنند و از برندها میخواهند به این سوال پاسخ دهند که «لباسهای مرا چه کسی درست کرده است؟».
آنها سعی میکنند از طریق رسانههای جمعی توجه دوستداران مد را به این سوی ماجرا جلب کنند و از برندهای محبوبشان بخواهند برای حمایت از کارگران و محیط زیست بهتر از اینها عمل کنند.
انقلاب مد طرفدار بایکوت کردن برندها نیست، بلکه به عنوان یک کمپین مبتنی بر راهکار، بر اساس این اصل عمل میکند که رفتار مصرفکننده بر زندگی کارگرانی که لباسها را تولید میکنند تاثیر عمیقی دارد.
کری سامرز با بیان این که تقاضای مصرفکنندهها حرف اول را در تعیین رویه تولید میزند، میافزاید: هر شخصی که میپرسد لباسهای مرا چه کسی درست کرده، از نظر برندها نماینده 10 هزار نفر از افراد جامعه است که همین حس را دارند. ما مصرفکنندهها- اگر تصمیم بگیریم دست به کار شویم- قدرت باورنکردنیای داریم.
این جنبش از شهروندان میخواهد مصرفشان را کاهش دهند، چیزهای با کیفیتتر- اما کمتری- بخرند، آنها را مدت طولانیتری بپوشند و برای تهیه لباس جدید، از طراحان یا برندهایی که به پایداری فرایند تولید و کسبوکار منصفانه اهمیت میدهند، خرید کنند. این جنبش از برندها میخواهد به پسماندها و سطح تولیدشان توجه کنند و سیستمهای جدیدی برای استفاده دوباره از پارچه و کالاهای دورریز غیرقابل فروش به کار بگیرند.
از نظر انقلاب مد، شفافسازی یک ضرورت است و صنایع ملزماند سیاستها، روش کار، اهداف و تعهدات، عملکرد، فرایند پیشرفت و تاثیرات جهانی کسب و کارشان بر کارگران، اجتماعات محلی و محیطزیست را به اطلاع مردم برسانند.
شفافسازی، برندها را وادار میکند دقیقا بدانند چه کسی محصولاتشان را تولید میکند. از کسی که به پارچهها کوک میزند تا آنکه که پارچه ها را رنگ و پنبه را قالبزنی میکند و مهمتر این که برندها را وامیدارد این اطلاعات را با عموم مردم به اشتراک بگذارند.
چرا به انقلاب در صنعت مد نیاز داریم؟ زیرا شش سال بعد از فروریختن کارخانه رانا پلازا در بنگلادش، لباسهای ما هنوز توسط فقیرترین مردم جهان تولید میشود که بیش از حد کار می کنند و دستمزدهای ناچیز میگیرند؛ 22 دلار در هفته یا کمتر از 45 سنت به ازا هر ساعت کار. صنعت و دولتها ظاهرا میخواهند بدون توجه به خطراتی که زندگی و رفاه کارگران را تهدید میکند، قیمتها را پایین نگه دارند.
صدها کارخانه در بنگلادش ایمنسازی شدهاند، اما هنوز خیلی از برندها با روال گذشته کار میکنند و محیط این کارخانهها هنوز برای کارگران مرگبار است. سال گذشته 426 کارگر صنعت پوشاک در بنگلادش در 321 حادثه در محل کار جانشان را از دست دادهاند. در حقیقت صنعت پوشاک از نظر بردهداری نوین، دومین صنعت در جهان به حساب میآید.
امریکاییها در سال 2014 ، 60 درصد بیشتر از سال 2000 لباس خریدهاند. اگر نرخ مصرف به همین ترتیب ادامه پیدا کند برای تامین مواد اولیه تولید لباس در سال 2050 به سه برابر مواد اولیه بیشتری نیاز داریم.
گذشته از این مسائل، هشت درصد از انتشار گازهای گلخانهای مربوط است به تولید کفش و لباس. برای تولید یک تیشرت نخی 2700 لیتر آب مصرف میشود که برابر با مقدار آبی است که یک شخص در طول دو و نیم سال مینوشد. پنبه که 2.4 درصد از زمینهای زیرکشت را به خود اختصاص داده، 6 درصد از آفتکشها و 16 درصد از حشرهکشهای جهان را مصرف میکند.
دههها تنها اولویت یک برند تولید بیشترین محصول با قابل رقابتترین قیمت بود تا بتواند محصولاتش را خوب بفروشد، اما مادامی که مصرفکنندهها از مسائلی همچون پایداری و شفافسازی درک بیشتری پیدا میکنند، برندها نیز به سمت تغییر رویه پیش میروند تا بتوانند در بازار رقابت به حیات خود ادامه دهند.
پس اگر دلنگران انتشار گازهای گلخانهای شدید، فقط به دودکش کارخانهها، اگزوز اتومبیلها و آتشسوزی جنگلها فکر نکنید؛ به تیشرتی که تنتان هست نیز نگاهی بیندازید.